#شهیدِتاسوعا سجاد طاهرنیا
دمِ بیمارستان منتظر بود که پسرش به دنیا بیاد، بهش زنگ زدن که باید تا یک ساعت دیگه فرودگاه باشی برای اعزام به سوریه ،
بین دوراهی مانده بود که بماند پسرش را ببیند یا برود سوریه ...
بلاخره تصمیماش را گرفت
به پدرخانمش گفت میرم سوریه
مراقب خانمم و بچهام باشید
رفت و شهید شد
وقتی برگشت بچه بیست روزه اش را گذاشتن روی سینه پدرش ...
شد
اولین و آخرین دیدار بچه با پدرش💔
🌹کانال خاطرات شهدای خمین
@shohadayekhomein