شهدای ملایر
در این وصیتنامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حَقٌّ وباطِلٌ، ولِکُلٍّ أهلٌ
دو راه بیشتر وجود ندارد حق و باطل و هر یک را پیروانی است؛ و پیروان این دو طریق همواره یکدیگر را دفع کرده و در حال مبارزه و ستیز در مواضع و جهت خویش میباشند. حضرت علی (ع)
آری این مبارزات است که تاریخ باطل را ورق میزند و تاریخ حق و حقیقت را به نمایش در میآورد و این حقیقت توسط امت ادامه دهندگان راه حسین (ع)، این جانبازان شرف و آزادی تحقق بخشید که نمونه بارز آن بسیجی دوازده سالهای است که وقتی از او سوال میکردی که چگونه شما را با داشتن اندامی کوچک و سنی کم به جبهه اعزام کردهاند جواب میداد که در لای صندلیهای اتوبوس پنهان شدهام تا با دشمنان اسلام و قرآن بجنگم. بله این جنگها و این جهادهای مقدس است که میتواند حکومت الله (حق) را بر سراسر جهان برقرار نماید.
تا پیروزی کامل اسلام از پای ننشینید
وای امت حزب الله؛ ضمن سلام و درود از همگی شما تمنا و خواهش دارم و شما را قسم میدهم به خون سرخ شهدا و قسم به صبر و مقاومت مادر شهدا، قسم به اشک چشم یتیمان شهدا، تا پیروزی کامل اسلام و آزادی ایران عزیز از چنگال ابرقدرتها و تا آزادی کربلا و قدس و تمام سرزمینهای اسلامی اشغال شده از پای ننشیند و ریشه کفر و نفاق را که در حال پوسیدگی است با حربه ایمان از بیخ و بن پر کنید.
راهم را آگاهانه انتخاب کردم
پدر و مادر مسئولیت شرعی خود را از یاد نبرید که مسئولیت شما فراموش نکردن جنگ و دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام و داشتن صبر و تحمل؛ زیرا که من راهم را آگاهانه و داوطلبانه انتخاب کردم. پدر و مادر جان امید است که مرا ببخشید، زیرا برای من زیاد زحمت کشیدید و هیچگونه خیری از فرزندتان که امید و ذخیرهای برای پیریشان بود نبردید، بهرحال خیلی آرزو داشتم که به شما خدمت کنم، اما خدمت به اسلام بالاتر از اینها میباشد.
برادران عزیزم برای حفظ حرمت اسلامی خویش و جامعه توحیدی از شما توقع دارم که حتی یک لحظه از کار و فعالیت باز نایستید و در جبهه اقتصادی شما نیز به جنگ قلدران و زورمندان زالوصفت بروید و مملکت اسلامی را از وابستگی اقتصادی نجات دهید.
به خاطر خون شهدا به اسلام خدمت کنید
وای خواهران و همشیرههای مهربان؛ میدانم که خواهر برای برادر غم خواری دلسوز میباشد و بعد از من و بیش از هر کس به یاد و به فکر برادر میباشد ولی من از شما خواهش میکنم که برای من ناراحت و نگران نباشید و شما هم همچون زینب؛ صبور و مقاوم باشید و به خاطر خون شهدای اسلام به اسلام خدمت کنید که بزرگترین خدمت شما به اسلام فرزند نیک و شجاع تحویل جامعه دادن، است تا از مرز اسلام و مسلمین دفاع کنند همان طور که علی (ع) میفرماید بزرگترین خدمت و ارث برای فرزند تربیت صحیح و سالم میباشد.
@shohadayemalayer
شهدای ملایر
شکرخدا بابایی همرزم شهید ولی الله رسولی خاطرات حضور شهید رسولی در جبهه را اینگونه بازگو میکند.
شهید ولی الله رسولی جوانی اهل دل، مومن و معتقد به مشیت الهی و عاشق حضرت فاطمه (س) بود.
سال ۱۳۶۵ که به جبهه آمد در گردان ۱۵۱ حضرت مسلم جزء نیروهای ما قرار گرفت. در آن زمان من فرمانده دسته بودم و او آرپی جی زن.
حدود یک ماه قبل از عملیات پیش من آمد و گفت مرخصی میخواهم که بروم ازدواج کنم و برگردم. قبول کردم رفت و چند روز بعد برگشت و گفت: مرخصی نمیخواهم!
پرسیدم چرا؟ گفت: پشیمان شدم نمیخواهم ازدواج کنم و فعلاً متفی شده است. نمیدانم چه شده بود، اما نرفت. چند روز بعد پیک لشگر آمد که عملیات قرار است آغاز شود و ما آماده عملیات شدیم.
در شب عملیات من و شهید در یک قایق بودیم به اضافه شش نفر دیگر، قرار بر این بود به منطقهای که نوک جزیرهام الرصاص بود و با چراغ قرمز روشن شده بود نزدیک نشویم، حرکت که کردیم بمباران منطقه آغاز شد. نمیدانم چه مشکلی پیش آمد که قایق ما برخلاف جهتی که سکان دار هدایت میکرد حرکت میکرد، دقیقاً به منطقه باتلاقی و چراغ قرمز نزدیک میشدیم و نتوانستیم کنترل قایق را داشته باشیم، از این رو قایق را خاموش کردیم و زیر آتش سنگین دشمن ماندیم.
بعد از سه ساعت دستور عقب نشینی آمد، همه برگشتند، قایق ما وسط ماند و همه رفتند، حتی طناب نداشتیم که با یکی از قایقها برگردیم، همه از منطقه دور میشدند، آتش بس دشمن سنگین بود. شهید رسولی لبه قایق نشسته بود، من عصبانی بودم و فریاد زدم بنشین مگر نمیبینی آتش سخت دشمن و رگبار مدام نیروهای عراقی را بنشین!
مکث کردم و منتظر بودم تا بنشیند، به آرامی گفت: برادر جنس این قایق توان مقابله با ترکش را ندارد و نمیتواند جلوی تیر را بگیرد چه بخوابم و چه بنشینم فرقی ندارد، اگر خدا بخواهد شهید میشویم اگر نه که زنده میمانیم. من خاموش شدم و حرفی برای گفتن نداشتم.
نزدیک اذان صبح موج آب ما را به ساحل خودی رسانده بود. با هزار زحمت پیاده شدیم و شروع کردیم به دویدن در خیابان پل خرمشهر که ناگهان شش خمپاره ۶۰ بین ۸ نفر به زمین خورد، من به داخل جدول پرت شدم و ترکش به پشت کتفم اصابت کرد، بقیه هم از پهلو زخمی و یا مجروح شدند.
شهید رسولی بازویش را گرفته و با صدای بلند حضرت زهرا (س) را صدا میزد، به سمتش رفتم که ناگهان ترکش دشمن به خرج آرپی جی که داخل کوله پشتی شهید رسولی بود اصابت کرد و یکباره دیدم که کوله شهید رسولی آتش گرفت و شهید همانند شمع سوخت و تا لحظه آخر نام حضرت زهرا (س) را فریاد میزد. @shohadayemalayer
هدایت شده از طلیعه امید ملایر
26.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانشجوی رتبه یک کنکور تجربی کشور الان کجاست؟
پرسشی که خبرنگار صداوسیما از دانشجویان حاضر در سفری به یاد ماندنی داشت تا با پزشک نخبه ملایری آشنا شوند!
#ملایر #طلیعه_امید #طلیعه_امید_پرس #طلیعه #شهر_جهانی_انگور #شهر_جهانی_منبت #انگور #منبت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری طلیعه امید پرس
🔹@talieomid
🔸Talieomidpress.ir
🔹https://t.me/talieomid
🔸https://eitaa.com/talieomid
🖼 #شهدای_نهاجا
👤 سرلشکر خلبان شهيد سعيد هادى مقدم
🔹شهید هادی مقدم در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حملات رعد آسایش خواب را بر چشمان بعثی ها حرام کرده بود و هر بار پس از بازگشت پیروزمندانه از مأموریت برون مرزی و درون مرزی، مشتاقانه تقاضای مأموریت دیگری می کرد. وی سرانجام در یکی از همین مأموریت ها به درجه رفیع شهادت نایل شد.
@shohadayemalayer
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅
🚩کانال شهدایی #شور_شیدایی
هدایت شده از خبرگزاری دفاعپرس همدان | defapress.ir
⭕️آغاز هفته دفاع مقدس گرامیباد
#پیشکسوتان_دفاعمقدس_و_مقاومت_طلایهداران_سربلندی_و_وحدت_ملی
🆔@defapresshamedan