eitaa logo
هیئت شهدای زنجان
454 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
23 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئت شهدا پایگاه ۲۱ شهید آیت الله مطهری زنجان برنامه هفتگی سه شنبه ها ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ غواص که از زمان و محل آگاه بود!؟ 🖌... نام ابوالفضل که می آید ناخودآگاه یاد سقا می افتیم و عطر ناب ابوالفضل العباس به مشام می رسد ، دوباره عطش عشق و معرفت ما را هم لب تشنه می کند ، عطش روز عاشورا و نیامدن علمدار ، امان از دلها می گیرد و بغضی سنگین را میهمان گلو میکند .. سردار بسیجی از بچه های اصیل و حلال لقمه محله بود که از کودکی سرسفره اربابش امام حسین(ع) و قمر بنی هاشم (ع) بزرگ شده بود . با آغاز انقلاب اسلامی به جمع دل باختگان مسلک پیرجماران پیوسته و با شروع جنگ تحمیلی ، دلاورانه کوله و بار جهاد برداشته و بصورت نیروی داوطلب روانه جبهه های حق علیه باطل شد تا خدای نکرده علم مرادش امام خمینی (ره) روی زمین نماند. ابوالفضل دلیرانه و بی باک در دهها عملیات کوچک و بزرگ به عنوان رزمنده خط شکن حضور یافته و چند باری هم سخت مجروح گردید . تا اینکه نوبت به عملیات عاشورایی رسید و بعنوان فرمانده گروهان غواصان خط شکن مشغول خدمت شد . اما در عین آموزش ها به ناگهان دچار دیابت (بیماری قند) شده و به ناچار مجبور به تزریق آمپول انسولین گردید . فرمانده دلاور گردان از موضوع اطلاع یافته و برای مراعات حال و احوالش او را از فرماندهی گروهان غواصان برداشته و فرمانده گروهان رزمندگان ساحل شکن می کند . خبر فوری به گوش ابوالفضل می رسد . شتابان برای اعتراض پیش فرمانده گردان رفته و به او می گوید : آقا محمد اگه اینکار را بکنی ، واقعاً حلالت نمیکنم ! تو از هیچی خبر نداری و نمی دونی که قراره چه اتفاقی بیفته ! باور کن من در این عملیات شهید خواهم شد و از محل شهادتم هم آگاهی کامل دارم و با انگشت نقطه ای را نزدیک موانع عراقی ها نشان داده و می گوید ، فردای عملیات جنازه مرا آنجا خواهی یافت..! ابوالفضل ! به حقیقت یک جنگجوی بی باک و نترس بود و واقعاً دوست داشت که بعنوان نیروی خط شکن و رزمنده غواص در عملیات حضور داشته باشد و برای همین هم بقدری به سردار اوصانلو گیر داده و التماس کرد تا اینکه عاقبت فرمانده تسلیم اصرار فراوانش شد و از دستور خود عقب نشینی کرد . شامگاه ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج آغاز و ابوالفضل با رزمندگان غواص خود به قلب دشمن زد و در نبردی بسیار نزدیک و سنگین موفق به شکستن خط اول و تصرف سنگرهای دفاعی عراقی ها شد . صبح عملیات ، پیکر مطهر شهدا را یکی یکی از آب جمع می کردند ، آقا محمد فرمانده دلاور گردان هم به دنبال پیکر شهدا و رفقایش بود . حیران مانده و وجب به وجب آب را با دقت فراوان وارسی می‌کرد ، انگاری که داشت از دل دریا مروارید درشت و زیبا صید می کرد. در میان آب ها به سیم خاردار سوم بعثی ها رسیده و ناگهان دست زیبای غواصی از داخل آب نمایان شد ، سریع پیکر شهید را از آب بیرون کشیده و دید که پیکر پاک و مطهر است ، درست همان محلی که خودش وعده دیدار داده بود.‌‌...! ♦️... بعد شهادتش ، یکی از دوستانش خواب دید که ابوالفضل با لباس جبهه داره خانه خدا را طواف می کنه و مثل همیشه با حالتی آرام و نگاه معصومانه به او هم می گوید : لباس جبهه همان لباس احرام است ، تو هم بیا و با لباس جبهه طواف کن.. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از بسیجیان سلحشور و رزمندگان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که از اوائل جنگ پای به میادین نبرد با متجاوزین بعثی گذاشته و بعد از حضور چشمگیر و حماسی در دهها عملیات بزرگ و کوچک و چندین بار مجروحیت و از دست دادن یک چشم عاقبت در کسوت فرمانده دلاور گروهان غواصان خط شکن در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 نامش جاوید و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ غواص که از زمان و محل آگاه بود!؟ 🖌... نام ابوالفضل که می آید ناخودآگاه یاد سقا می افتیم و عطر ناب ابوالفضل العباس به مشام می رسد ، دوباره عطش عشق و معرفت ما را هم لب تشنه می کند ، عطش روز عاشورا و نیامدن علمدار ، امان از دلها می گیرد و بغضی سنگین را میهمان گلو میکند .. سردار بسیجی از بچه های اصیل و حلال لقمه محله بود که از کودکی سرسفره اربابش امام حسین(ع) و قمر بنی هاشم (ع) بزرگ شده بود . با آغاز انقلاب اسلامی به جمع دل باختگان مسلک پیرجماران پیوسته و با شروع جنگ تحمیلی ، دلاورانه کوله و بار جهاد برداشته و بصورت نیروی داوطلب روانه جبهه های حق علیه باطل شد تا خدای نکرده علم مرادش امام خمینی (ره) روی زمین نماند. ابوالفضل دلیرانه و بی باک در دهها عملیات کوچک و بزرگ به عنوان رزمنده خط شکن حضور یافته و چند باری هم سخت مجروح گردید . تا اینکه نوبت به عملیات عاشورایی رسید و بعنوان فرمانده گروهان غواصان خط شکن مشغول خدمت شد . اما در عین آموزش ها به ناگهان دچار دیابت (بیماری قند) شده و به ناچار مجبور به تزریق آمپول انسولین گردید . فرمانده دلاور گردان از موضوع اطلاع یافته و برای مراعات حال و احوالش او را از فرماندهی گروهان غواصان برداشته و فرمانده گروهان رزمندگان ساحل شکن می کند . خبر فوری به گوش ابوالفضل می رسد . شتابان برای اعتراض پیش فرمانده گردان رفته و به او می گوید : آقا محمد اگه اینکار را بکنی ، واقعاً حلالت نمیکنم ! تو از هیچی خبر نداری و نمی دونی که قراره چه اتفاقی بیفته ! باور کن من در این عملیات شهید خواهم شد و از محل شهادتم هم آگاهی کامل دارم و با انگشت نقطه ای را نزدیک موانع عراقی ها نشان داده و می گوید ، فردای عملیات جنازه مرا آنجا خواهی یافت..! ابوالفضل ! به حقیقت یک جنگجوی بی باک و نترس بود و واقعاً دوست داشت که بعنوان نیروی خط شکن و رزمنده غواص در عملیات حضور داشته باشد و برای همین هم بقدری به سردار اوصانلو گیر داده و التماس کرد تا اینکه عاقبت فرمانده تسلیم اصرار فراوانش شد و از دستور خود عقب نشینی کرد . شامگاه ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج آغاز و ابوالفضل با رزمندگان غواص خود به قلب دشمن زد و در نبردی بسیار نزدیک و سنگین موفق به شکستن خط اول و تصرف سنگرهای دفاعی عراقی ها شد . صبح عملیات ، پیکر مطهر شهدا را یکی یکی از آب جمع می کردند ، آقا محمد فرمانده دلاور گردان هم به دنبال پیکر شهدا و رفقایش بود . حیران مانده و وجب به وجب آب را با دقت فراوان وارسی می‌کرد ، انگاری که داشت از دل دریا مروارید درشت و زیبا صید می کرد. در میان آب ها به سیم خاردار سوم بعثی ها رسیده و ناگهان دست زیبای غواصی از داخل آب نمایان شد ، سریع پیکر شهید را از آب بیرون کشیده و دید که پیکر پاک و مطهر است ، درست همان محلی که خودش وعده دیدار داده بود.‌‌...! ♦️... بعد شهادتش ، یکی از دوستانش خواب دید که ابوالفضل با لباس جبهه داره خانه خدا را طواف می کنه و مثل همیشه با حالتی آرام و نگاه معصومانه به او هم می گوید : لباس جبهه همان لباس احرام است ، تو هم بیا و با لباس جبهه طواف کن.. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از بسیجیان سلحشور و رزمندگان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که از اوائل جنگ پای به میادین نبرد با متجاوزین بعثی گذاشته و بعد از حضور چشمگیر و حماسی در دهها عملیات بزرگ و کوچک و چندین بار مجروحیت و از دست دادن یک چشم عاقبت در کسوت فرمانده دلاور گروهان غواصان خط شکن در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 نامش جاوید و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا بهرام بازرگان دو فرشته بنام اسلام و مخدومه خانم به مورخ سوم خرداد ماه ۱۳۴۳ در صاحب فرزندی آسمانی بنام بهرام شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ يکم آذرماه ۱۳۶۲ از مریوان به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای بالای زنجان آرام گرفت.   وصیتنامه: در اول بعد از آمدن به خاک مردم این شعار را می‌دادند ، اماما ما اهل کوفه نیستیم تنها بماند. برادران به قول خود عمل كنند و كنند كه صابران را دوست مى دارد. ! خود شما مى‌دانيد كه درختى است كه اگر خون ندهى خشك مى شود. هرگز برايم گريه نكن. افتخار كن كه هم شما به اسلام تقديم كرده‌ايد. ! سر كوچه ها را كنيد. برايم بگيريد، چون من نمرده ام. اين را مى‌دانيد كه هرگز نمى‌ميرد.