eitaa logo
هیئت شهدای زنجان
431 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
16 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئت شهدا پایگاه ۲۱ شهید آیت الله مطهری زنجان برنامه هفتگی سه شنبه ها ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دل باخته
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری‌ زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌اگر شیطان بخواهد ما را از ابهامی كه چون مهی غلیظ راه فردای ما را در خود پوشانده است بترساند ، ما خود را به پناه قرآن می‌سپاریم و می‌گذریم . اگر آفاق وسیع دل‌های ما از آفتاب بی‌غروب توكل نور و گرما نمی‌گرفت ، بدون تردید هیچ یک از ما پای در راهی اینچنین نمی‌نهاد. ما را اجبار و اكراه بدین جا نكشانده است كه دشواری‌ها راه بر ما ببندند . راه حق محفوف در بلایا و دشواری‌هاست ، و اگر نه اینچنین بود ، كربلا را كربلا نام نمی‌نهادند . آن كه با پای اختیار قدم در طریق كربلا نهاده است می‌داند كه اسرار جز بر سرهای بریده فاش نخواهد شد . آن كه با پای اختیار قدم در طریق كربلا نهاده است می‌داند كه خون ، حرم سر سیدالشهد است و این نه رازی است كه بر اغیار فاش شود... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان عراق و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از حضور مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله در جمع رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی با نوایی نوایی شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 سرباز جانباز توأم ، من شاهدی آزاده ام سردار بی سر می شوم ، فرمان بده آماده ام عشق خمینی بر دلم ، شور حسینی در سرم یک بوسه از روی تو را ، با قیمت جان می خرم فرزند جانباز توأم ، اینک به میدان می روم رؤیای صادق دیده ام ، سوی شهیدان می روم با جاودان کربلا ، با جان نثاران حرم از جان سلامت می دهم ، با جان پیامت می برم... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 👌بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
23.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 چند فیلم بسیار کوتاه و دیدنی از اعزام رزمندگان دلاور به جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس و حضور حماسه ساز آنها در عملیات 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🎙 نوحه خوان فیلم مداح باصفای جبهه ها ، بسیجی دلاور می باشند که فروردین ماه ۱۳۶۶ در عملیات , منطقه عملیاتی به درجه والای شهادت نائل آمده اند. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت ششم _ روستای حریبه 🖌... دقایق به سرعت میگذرد و هیچ خبری از رزمندگان گردان نمی شود و در عوض تمام پشت بام های پایین دست روستا پر از نیروهای پیاده و کماندو عراقی می شود. کاملاً در دید و تیررس نیروهای دشمن بودیم و محل استقرارمان هم هیچگونه حفاظ و امنیتی نداشت . باید سریعاً چاره ای اندیشیده و از آن وضعیت بلاتکلیفی خارج میشدیم. دو راه بیشتر نداشتیم. یا باید راه رفته را برگشته و به دنبال نیروهای گردان می گشتیم و یا هم باید به راه خود ادامه داده و در انتهای روستا به رزمندگان درگیر در کنار اتوبان می پیوستیم. همگی راه دوم را برگزیده و یواش و با احتیاط به سمت پایین روستا حرکت کردیم. شمار عراقیها در پشت بام ها بطور مدام در حال افزایش بود و تند و سریع هم مشغول احداث سنگر و استقرار تسلیحات مختلف در پشت بام ها بودند. بعد از مدتی راهپیمایی در زیر باران موشک و تیر و ترکش به چهار راهی در آخر روستا رسیده و هر کدام در گوشه ای پناه گرفته و مشغول بررسی اوضاع شدیم. از کوچه دست راستی ، اتوبان خوب و قشنگ دیده می شد و فاصله آنچنانی هم باهاش نداشتیم. کوچه دست چپی به یک نخلستان بسیار وسیع و سرسبز منتهی می شد که هیچ شناختی ازش نداشتیم. در سمت مقابل هم کوچه تنگ و باریکی بود که به چند ساختمان بلند و دوطبقه ختم می شد که عراقیها در پشت بام شأن یک قبضه مسلسل دوشکا و یک قبضه آرپی جی ۱۱ مستقر کرده و یکسره هم در حال شلیک و تیراندازی بودند. هنوز هم خبری از‌ بقیه گردان نبود و همگی کاملاً نگران و مضطرب بودیم. چند دقیقه ایی در شکاف درب ها پنهان شده و چشم انتظار بقیه یاران شدیم. اما هر چقدر انتظار کشیدیم خبری از هیچکس نشد و تازه متوجه شدیم که در داخل روستا کاملاً تک و تنها هستیم. به ناچار قصد اتوبان کرده و از کوچه دست راستی شروع به پیشروی کردیم. هنوز چند متری داخل کوچه نشده بودیم که چند رزمنده خونین و مالین از سمت مقابل نزدیک و فریاد زدند که برگردید! برگردید! خط شکسته و عراقیها دارند بچه ها را قتل و عام می کنند. از سر و وضع کثیف و خاک آلوده و از زخم هایی که برداشته بودند. کاملاً معلوم بود که از رزمندگان نترس و جنگجو هستند و اصلأ هم حرف مفت و الکی نمی زنند. خلاصه رزمندگان زخمی رفتند و ما هم دوباره به سر چهار راه برگشته و گیج و سردرگم ماندیم که چه باید بکنیم. هراسان و بلاتکلیف پناه گرفته بودیم که ناگهان از هر طرفی مورد حمله قرار گرفته و برادر پاسدار پیرمحمدی از ناحیه هر دو پا به شدت زخمی شدند. پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به جایی امن کشیده و شروع به تبادل آتش با نیروهای دشمن کردیم. برادر پاسدار پیرمحمدی دیگر قادر به راه رفتن نبود و بقدری هم خونریزی داشت که حتماً باید به عقب منتقل می شد. قرار شد که برادران حیدری و کاظمی ، پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به عقب منتقل و سریعاً هم با نیروهای کمکی بازگردند. بهترین و کوتاه ترین مسیر کوچه دست چپی و نخلستان ناشناس بود. با برادر الماسی شروع به تیراندازی و رگبار های متوالی کرده و برادران حیدری و کاظمی هم زیر دوش های برادر پیرمحمدی رفته و شتابان به سمت نخلستان راه افتادند. بقدری گلوله و موشک آر پی جی و نارنجک تفنگی به داخل کوچه و دیواره های آن برخورد می کرد که زنده ماندن شأن کاملاً لطف و عنایت خداوند متعال بود. خلاصه مسیر حرکت شأن را تا انتهای کوچه پوشش دادیم تا اینکه در نهایت وارد نخلستان شده و از نظرها گم شدند. حالا فقط من و برادر محرمعلی الماسی مانده بودیم در یک روستای ناشناس و مقابل صدها نیروی پیاده و کماندو عراقی که دیگر مثال مور و ملخ تموم کوچه ها و پشت بام خانه های روستا را پر کرده و با انواع سلاح ها به سمت مان تیراندازی می کردند. دلگرم به برگشت یاران با نیروهای کمکی بودیم و با همان امید هم شروع به نبرد با عراقیها کرده و بی محابا با پرتاب نارنجک و رگبارهای متوالی از جلو آمدن شأن جلوگیری کردیم تا اینکه کم کم خشاب ها خالی و نارنجک ها رو به پایان گذاشت. مدت زمان زیادی از رفتن برادران حیدری و کاظمی می گذشت و هیچ خبری هم از بازگشت شأن نبود. کماندوهای عراقی از کوچه سمت راستی کاملاً جلو کشیده و آنطرف چهار راه در شکاف درب خانه ها پناه گرفته و به سوی مان تیراندازی و نارنجک پرتاب میکردند. فقط چند متری با نیروهای دشمن فاصله داشتیم و واقعاً در چند قدمی اسارت یا شهادت بودیم. باید سریعاً فکری کرده و از آن اوضاع خطرناک خارج می شدیم. تصمیم به عقب نشینی گرفته و رگبار زنان به سمت نخلستان ناشناس شروع به حرکت کردیم ... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
41.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار ناب و دیدنی از آخرین تصاویر بجامانده از سردار فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا در کنار سرداران شهید حاج احمد کاظمی ، محمود کاوه ، احمد سوداگر و محمدعلی شاهمرادی در ⏳این فیلم حوالی ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در ساحل غربی هورالهویزه (شرق رودخانه دجله) و در حوالی یکی از پاسگاه‌های عراق مشهور به «روطه» یا «مدرسه» ضبط شده که جلسه قرارگاه فرماندهی عملیات را در یک گودال نشان می دهد که فرماندهان در حال بررسی نقشه منطقه عملیاتی می باشند. 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 ، ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما متاسفانه بعداً به دلیل برخی ناهماهنگی ها و سست کاری‌ها ، مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسیده و باعث پیشروی عراقیها و شکست عملیات گردید و رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه عملیاتی شدند . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از وصیتنامه سردار دلاور : ✍... ای امت شهیدپرور ایران و دوستان حزب اللهی ام ! تنها راه نجات اسلام و مستضعفین و پیروزی نهایی ، پشتیبانی قاطع و بی‌دریغ از دولت اسلامی است که پیوسته در خط امام که همان خط اصیل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خون شهیدان را پای مال نکنید ، از توطئه های دشمن آگاه باشید و هیچ وقت امام عزیز و رهبر انقلاب را تنها نگذارید.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار بی باک و دلاور از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۳ در ، منطقه عملیاتی عراق در کسوت معاونت گردان حضرت علی اصغر (ع) به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .    🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
حاج مصطفی جلدی منصور علمی فرد حاج علیرضا گرانمایه @shohadayezanjan
هدایت شده از دل باخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز چهارم 📽 دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ ، وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ ، وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لِأَدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ ، وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ ترجمه : خدایا ! در این ماه برای برپاداشتن امرت نیرومند ساز مرا ، و شیرینی ذکرت را به من بچشان ، و ادای شکرت را به من الهام فرما ، و به نگهداری و پوششت نگاهم بدار ، ای بیناترین بینندگان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◻️سخنرانی تکان دهنده شهید باکری فرمانده لشکر عاشورا به زبان ترکی 🔹شهید باکری: شاپور برزگر یکی از رزمندگانی بود که یک دستش قطع شده بود. من به فرمانده اون گفتم با یک دست که نمیشه جنگید شما مانع حضور ایشون شوید. فرمانده در بیسیم گفت بیا و ببین چطور تک دستی جنگ میکنه. رزمنده گفت مگر حضرت ابوالفضل با یک دست نتونست جنگ کنه که منم نتونم. ♻️👇🏻 ⚠️کانال : 🚨 https://eitaa.com/joinchat/2162098380C463a96f48a
هدایت شده از دل باخته
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 📖 آیات مبارک روز چهارم ، آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه : ... خداوند از مؤمنان ، جانها و اموالشان را خریداری کرده ، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد ؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند ، پس [ دشمن را ] می کشند و [ خود در راه خدا ] کشته می شوند ، این وعده حقّی است بر او ، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده ؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ ای مؤمنان ] به این داد و ستدی که انجام داده اید ، خوشحال و شادمان باشید ؛ و این است پیروزی و کامیابی بزرگ. (۱۱۱) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که تیرماه ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی ماووت عراق در کسوت فرمانده گردان حضرت امام حسین (ع) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
24.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 در چهارمین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۱ تا ۱۱ سوره مبارکه انفال : 🎙... مؤمنان تنها كسانی هستند كه هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می گردد ، و هنگامی كه آيات او بر آنها خوانده می شود ايمانشان افزون می گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. (۲)... 👌بسیار زیبا و شنیدنی ، شنیدن این تلاوت عالی را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌وقتی انسان در فضای غفلت‌زده‌ی خانه‌های شهر و از دریچه‌ی تلویزیون به این صحنه‌ها می‌نگرد ، شاید تصور معنای آوارگی و هجرت محال باشد ، اما جای آن هست كه از خود بپرسد چرا این عزیزان دل از شهر مأنوس و خانه‌ی مألوف كنده‌اند و آواره‌ی كوهستان‌ های سرد كردستان عراق شده‌اند. از كردهای مبارز عراق گذشته ، هر یك از این مجاهدان راه خدا از شهری و روستایی دور ، اما آشنا ، از خانه‌ای گرم در كوچه‌ای مألوف دل كنده‌اند و پای در طریق هجرت نهاده‌اند و آواره‌ی این كوهستان‌های سرد و ناآشنا شده‌اند. اگرچه همه جا ملك حق است و هیچ جا نیست كه از حضور پرمهر او خالی باشد ، اما در ابتدای راه كه انس حضور نیست. اُنس حضور اجر آوارگی برای حق است. خانه ، خانه‌ی الفت‌های دنیایی است ، كوچه ، كوچه‌ی تعلقات است و شهر ، مهبط عادات.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
20.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان عراق و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
🔴مرحوم حاج سید احمد خمینی:هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست/می‌خواستند مرا در مقابل آیت الله خامنه‌ای قرار دهند توی دهانشان زدم 25 اسفند سالروز رحلت حاج احمد خمینی «جمعیت حامیان انقلاب اسلامی استان زنجان👇 https://eitaa.com/joinchat/2371682773C15d032e99e
هدایت شده از دل باخته
18.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 اهداف و نتایج عملیات پیروزمند را در این فیلم زیبا ببینید‌ و تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از ارتفاعات سرد و کوهستانی منطقه عملیاتی و استحکامات و موانع دفاعی نیروهای عراقی را به تماشا نشینید. 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت هفتم _ روستای حریبه 🖌... با تاکتیک آتش و حرکت پیش رفته و در پناه رگبارهای متوالی همدیگر گام به گام به نخلستان نزدیک و نزدیکتر شدیم. اواسط کوچه بودیم و هنوز چند صدمتری با ورودی نخلستان فاصله داشتیم که ناگهان نیروهای عراقی مثال مور و ملخ از پشت بام ها و دیوارها پایین ریخته و با تصرف چهار راه و کوچه های اطراف آن ، هلهله کنان شروع به تیراندازی بسمت مان کردند و بقدری گلوله و موشک آرپی جی و نارنجک تفنگی به مسیرمان ریختند که دیگر قادر به حرکت نشده و به ناچار هر کدام در شکاف دری پناه گرفته و مشغول تبادل آتش با آنان شدیم. اوضاعی بسیار هولناک و وحشتناکی بود. با نیروهای حاضر در کوچه و سر چهارراه درگیر می شدیم از بالای دیوارها و پشت بام ها آماج گلوله و موشک قرار می گرفتیم. به سمت بالایی ها شلیک می کردیم. پایینی ها به رگبار مان می بستند. خلاصه درگیری به درازا کشیده و  تیراندازی بی امان و بی وقفه عراقیها آنقدر زمین گیر و معطل مان کرد که خشاب اسلحه ها خالی شد و فقط چندتایی نارنجک برایمان باقی ماند. با قطع تیراندازی ، عراقیهای بزدل متوجه اتمام گلوله هایمان شده و قدم قدم به محل استقرارمان نزدیک و نزدیکتر شدند. انگاری آخر کار بود و باید دیگر آماده اسارت یا شهادت می شدیم. آخرین نارنجک را هم به سمت عراقیها پرتاب کرده و در کمال ناامیدی از برادر الماسی پرسیتم: چکار باید کنیم !؟ هنوز حرفم تموم نشده بود که ناگهان موشکی به درب خانه بغلی اصابت و با صدای سهمناکی منفجر و درب خانه را کاملاً باز کرد. با خوابیدن گرد و خاک با صحنه‌ باورنکردنی و عجیب مواجه شدیم که در آن لحظات مرگ و زندگی واقعاً ارمغان گرانقدر و امداد گرانبهای خداوند قادر و توانا در حق بندگان حقیر و ناچیزش بود. حیاط خانه مملو از انواع مهمات و سلاح های مختلف بود. انگاری انبار تسلیحات و زاغه مهمات عراقیها بود. خنده کنان و حیرت زده داخل حیاط پریده و از همانجا تعدادی نارنجک به داخل کوچه و سمت عراقیها پرتاب کرده و بعد هم چندتایی خشاب کلاش برداشته و سراسیمه به کوچه برگشته و سمت بالای کوچه را به گلوله بستیم. نیروهای بزدل دشمن که تا آن لحظه تصور می کردند مهمات مان تموم شده و با دل و جرات جلو می آمدند. با شنیدن صدای رگبارهای متوالی و دیدن سیل گلوله و نارنجک ها چنان وحشت کرده و هراسان شدند که با برجای گذاشتن چندین کشته و زخمی سراسیمه عقب کشیده و در حوالی چهار راه موضع گرفته و از همانجا شروع به تیراندازی کردند. با فرار نیروهای دشمن از داخل کوچه خیالمان حسابی آسوده شده و نفس راحتی کشیدیم. اما با این وجود سنگر دوشکا و آر پی جی ۱۱ در ساختمان دوطبقه مقابل مان که درست مسلط به کوچه بودند، بدجوری اذیت مان می کردند و با شلیک مدام مانع از حرکت و جابجایی مان می شدند. دوتا قبضه آرپی جی هفت برداشته و سریع مسلح کرده و از همانجا داخل حیاط سنگرها را هدف گرفته و با ذکر مبارک سبحان الله شلیک کردیم. با عنایت خداوند متعال هر دوتا موشک درست به زیر سنگرهای بالای ساختمان خورده و قبضه دوشکا و آر پی جی ۱۱ و خدمه بخت برگشته شأن به همراه گونی های پاره پاره شده سنگرها در آسمان به پرواز در آمدند. با روحیه ایی عالی و لبانی شاکر و خندان جیب خشاب ها را پر از خشاب و نارنجک کرده و چندتایی خشاب اضافه هم به کمر گذاشته و رگبار زنان به داخل کوچه پریده و با سرعت به طرف نخلستان حرکت کردیم. دوباره رگبار گلوله و موشک و نارنجک تفنگی های عراقی شروع شده و مجبور به پناه گرفتن و پاسخ متقابل شدیم. خلاصه آنقدر ما زدیم و آنها زدند تا اینکه در نهایت ‌به انتهای کوچه رسیده و نفس زنان و وحشت زده وارد نخلستان شدیم. نخلستان بسیار وسیع و پهناوری بود که اول و آخرش اصلأ معلوم نبود. هیچ شناختی ازش نداشتیم و اصلأ هم نمی دانستیم که آخرش به کجا ختم خواهد شد. قصدمان فقط فرار و دور شدن از تیررس نیروهای دشمن بود. عراقیها هم پشت سرمان به انتهای کوچه رسیده و در امتداد طول نخلستان موضع گرفته و مشغول تیراندازی و شلیک موشک به سمت مان شدند. در نهرهای کم عمق و پشت نخل ها پناه گرفته و دقایقی با نیروهای دشمن تبادل آتش می کردیم و سپس برخاسته و نیم خیز و شتابان به سمت بالای نخلستان می دویدیم. اواسط نخلستان بودیم که صدای ناله های بسیار بلند و جانسوزی را شنیده و شتابان سمت صدا رفته و دیدیم که سردار عباس تاران (خدادوست) معاون دلاور گردان مان زخمی میان ده ها جنازه کماندوی عراقی افتاده و آنقدر هم ناجور و وخیم زخمی شده که از شدت درد فقط به خود می پیچد و فریاد میزند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
باصلواتی به روح پاک سردارشهید آقامهدی باکری روحمان رابه یادشان شادکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا