eitaa logo
هیئت شهدای زنجان
452 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
20 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئت شهدا پایگاه ۲۱ شهید آیت الله مطهری زنجان برنامه هفتگی سه شنبه ها ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دل باخته
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت دوم 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع به دست آمده در عملیات کربلای پنج فروردین ماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه و منطقه آبگرفتگی شمال‌ بوبيان‌ در شرق بصره عراق توسط رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مدت پنج روز اجرا شد که منجر به پاکسازی وسیعی از منطقه عملیاتی و تلفات سنگین به ارتش متجاوز بعث عراق گردید . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطرات شنیدنی از رزمندگان در عملیات به روایت بسیجی جانباز : 💠 🖌... مجتبی تازه استخدام سپاه شده بود و تعصب داشت با همان لباس پاسداری به جبهه برود. زرنگ بود و سر نترسی داشت. وزنش شاید به ‌زور شصت کیلو می‌شد، اما خیلی فرز و چابک بود. من هم سریع‌تر خودم را به دهانه‌ی ورودی کانال رساندم. آنچه را که می‌دیدم ، باور نمی‌کردم ؛ درون کانال قیامتی بود به‌مراتب آشفته‌تر از بیرون آن... در مقابلم معبری تنگ و تاریک می‌دیدم که یک متر عرض و دو متر ارتفاع داشت. به‌سختی می‌شد در آن راه رفت. یک لحظه بوی تند خون آمیخته با گرد و خاک به مشامم رسید. کف خاکی کانال پر بود از جنازه‌های عراقی و ایرانی. چیزهای دیگری هم بود. وقتی پایم را روی زمین می‌گذاشتم، تازه می‌فهمیدم چقدر پوکه فشنگ، قمقمه‌های خالی و کلاه آهنی کف کانال ریخته شده است. بچه‌های همدان هم قبلاً آنجا درگیری داشته‌اند. صدای آه و ناله‌ی زخمی‌ها به گوش می‌رسید. سعی کردم تندتر قدم بردارم و خودم را به دسته‌ی اول برسانم. گذشتن از روی جنازه‌ها سرعتم را کم می‌کرد و نمی‌توانستم از کنار زخمی‌ها بی‌تفاوت عبور کنم، اما به خود نهیب زدم که این‌ها بخشی از ماهیت جنگ است و برای خوب جنگیدن با دشمن، باید قوی باشم. بعثی‌ها برای استراحت شان، داخل کانال سنگرهایی حفر کرده بودند. سنگرها را هم یکی‌یکی رد کردم. دسته‌ی اعتماد جعفری آنها را پاک‌سازی کرده بود. به میانه‌های کانال که رسیدم، آقا وهاب و معرفت تاران را دیدم. فکر می‌کردم معرفت خیلی جلوتر رفته، اما چه خوب که کنار دست آقا وهاب کمک می‌کرد. دو برادر او شهید بودند ؛ ترابعلی و فرهاد . اگر اتفاقی برایش می‌افتاد، ما از خجالت و شرمندگی جرأت نگاه‌کردن به چشم‌های پدر و مادرش را نداشتیم. خیالم راحت شد. در وضعیت خوفناک کانال، سالم‌بودن او و بقیه‌ی نیروها خوشحالم می‌کرد. آقا وهاب، فرمانده گروهانمان بود و در خط مثل بقیه‌ی نیروها می‌جنگید. بارها دیده بودم که رفاقت فرماندهان با نیروها به‌قدری عمیق است که انگار مثل برادر هستند. آقا وهاب برای سید داود شبیری دلشوره داشت. رفتم به او سری بزنم. بچه‌ها در یک فرصت مناسب، او را داخل سنگری در کانال آورده بودند تا کمتر تیر و ترکش بخورد. وارد سنگر که شدم، علی بخشی را هم با چشم‌های باندپیچی‌شده دیدم. تیر به چشمش خورده بود. به‌طرف سید رفتم. صورتش خون‌آلود بود و نگاهش بی‌رمق. حال خوبی نداشت. دلم گرفت. بغضی در گلویم چنبره زده بود. – سید چی شده؟ چرا نمیری عقب؟ – نمی‌تونم برگردم. – تو رو به جدت قسم برگرد. خدا می‌دونه فردا صبح تو این کانال چه غوغایی میشه! – نمی‌تونم به خودم حرکت بدم. هر وقت بقیه‌ی زخمی‌ها رو بردید، منم ببرید عقب. جراحتش عمیق بود. با اینکه می‌دیدم حال خوبی ندارد، اما اصرار می‌کردم که برگردد. قبل از اینکه او را به کانال بیاورند، چند جای بدنش تیر خورده بود؛ تمام تَنش زخمی بود و خون‌آلود... در میانه‌ی بغض و التماس‌های من، معرفت تاران از راه رسید. همان‌جا نشست و چند بادکنک فوت کرد. انتظار هر چیزی را داشتم، جز دیدن بادکنک‌ها؛ آن ‌هم در شب عملیات. با ناراحتی نگاه تندی به او کردم. حتماً از طرز نگاهم، متوجه تعجبم شد که بلافاصله توضیح داد: چند روز پیش که با سید برای گشت‌و‌گذار به شوشتر رفته بودیم، دختر بچه‌ای کنار خیابون بادکنک می‌فروخت. همه رو یک‌جا خریدم، به‌شرط اینکه دیگه دستفروشی نکنه. این کارم سید رو خوشحال کرد. الان از جیبم پیداشون کردم. می‌خوام فوت کنم که بچه‌ها هم روحیه بگیرن. نمی‌توانستم چیزی بگویم. از دیدن بادکنک‌های رنگارنگ خنده‌ام گرفت. فقط چند دقیقه‌ای مکث کردم تا شاهد لحظه‌های تکرارنشدنی باشم. بادکنک‌های بزرگ در سیاهی شب بالا می‌رفتند. چند اسیر عراقی هم گوشه‌ی کانال نشسته بودند و مات‌ومبهوت ما را نگاه می‌کردند. نمی‌توانستم بیشتر کنار سید بمانم. چاره‌ای نبود جز یک خداحافظی تلخ و غم‌انگیز که او را تنها بگذارم و خودم را به دسته‌ی اعتماد جعفری برسانم.... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🖍 برداشت از کتاب خاطرات حاج امیر جم به قلم مریم بیگدلی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی مخلص ✍... اگر دشمن را در خانه اش نکشید ، دشمن مى آید و شما را در خانه تان مى کشد. در زمان امام حسین (ع) نیز عده اى شب عاشورا از معرکه جنگ فرار نمودند. امام حسین (ع) با همان عده معدود به جنگ یزیدیان برخاست زیرا که مى دانست ، حق است و آخر خون حسین(ع) بود که اسلام را تا الان زنده نگه داشته است. در راه خدا کشته شدن و کشتن هر دو پیروزى است... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی دلاور مداح باصفای جبهه ها ، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که فروردین ماه ۱۳۶۶ در عملیات عاشورایی در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
30.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلم کوتاه و دیدنی از وحشت صهیونیست ها از نام و عکس سردار دل ها سپهبد شهید ♦️حتی از نبودنت نیز ، می‌ترسند...! 🎥 فیلم داستانی کوتاه ✍ نویسنده و کارگردان : محمدحسین عباسی 🎞 تهیه‌کننده : حامد یامین‌پور ✌️فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ 👌بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 پیام ویدیویی گردان های عزالدین القسام به رژیم صهیونیستی : در کوچه‌های غزه خواهید سوخت... ♦️شما می‌توانید وارد خیابان‌های غزه شوید اما با عزم و اراده مبارزان شجاع ما هر بار( که وارد شوید ) در کوچه‌های آن خواهید سوخت. ♦️گردان‌های القسام در این ویدیو صحنه‌هایی از نبردهای غزه و منهدم کردن تانک‌های دشمن صهیونیستی توسط رزمندگان دلاور فلسطینی را نیز منتشر کرده است. ✌️فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دل باخته
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 دعای روز بیست و هشتم 📽 دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان (ع) در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيْهِ مِنَ النَّوافِلِ ، وَ أَكْرِمْنِي فِيْهِ بِإِحْضارِ المَسائِلِ ، وَ قَرِّبْ فِيْهِ وَسِيلَتِي إِليكَ مِنْ بَيْنِ الوَسائِلِ ، يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ إِلْحاحُ المُلِحِّينَ ترجمه : خدایا ، بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن و مرا با تحقق درخواست‌ها اکرام فرما و از میان وسایل ، وسیله ام را به سویت نزدیک کن ، ای آنکه سرگرمش نکند اصرار و سماجت اصرار کنندگان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
توصیه آیت الله فاطمی نیا برای پایان ماه مبارک رمضان قرائت زیارت جامعه کبیره التماس دعا 🤲