🌸🍃🌸🍃
#سرشماری
مامور سرشماری: سلام . مادر جان ميشه لطفا بیای دم در ؟ سلام پسرم .. بفرما ؟ از سر شماری مزاحمت میشم . مادر تو این خونه چند نفرید ؟ اگه ميشه برو شناسنامه هاتونو بیار بنویسمشون ..
مادر لای در رو بیشتر باز کرد
و با سر گردنش سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت ... چشماش پر شد ازاشک و گفت : پسرم قربونت برم ميشه ما رو فردا بنویسی ؟ مادر چرا ؟ مگه فردا میخواید بیشتر بشید ؟!! برو لطفا شناسنامتو بیار وقت ندارم .
- آخه پسرم 31 سال پیش رفته جبهه هنوز برنگشته شاید فردا برگرده بشیم دو نفر .
سر شمار سری انداخت پایین و رفت .
مغازه دار ميگفت : الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون کلید خونش رو میده به من و میگه : آقا مرتضی اگه پسرم اومد کلیدرو بده بهش بره تو چایی هم رو سماور حاضره ... آخه خسته س باید استراحت کنه !😔😔
شادی روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم شادی روح غيور مردانی كه ايستادند و تسليم نشدن .
#امام_زمان🌟
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت مقام معظم رهبری از زمانی که حاج قاسم سلیمانی را تهدید به ترور کرده بودند😭
شب جمعه یاد کنیم شهدا را با ذکرصلوات🌷
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر🤲🌷
Hamed-Zamani [Music-Saz.ir]Hamed-Zamani - Sobhe-Omid.mp3
زمان:
حجم:
10.21M
❣صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی 😔
❣صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی 😔
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
#امام_زمان
هدایت شده از منتظران حضرت مهدی عجل الله 313
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اما اینقدرم چیز نیستن که اینو نفهمن :)
.😂😂😂😂😂😂😂😂😂
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 درود و رضوان الهی بر رشادت و شجاعت مجاهد کبیر، سید شهید مقاومت
🌷
#سیره_شهداء
می گفـت :
حضرت آقا یا نماینده ایشان
امر ڪنند ڪه برو رفتگر محلہ باش ؛
نظام بہ جارو ڪردن نیاز دارد
مــن می روم ...
مهدی #مطیع_امر_ولایـت بود
و همیشہ وسط میدان معرڪہ بود ...
#پاسدار_مدافـع_حـرم
#شهید #مهدی_نوروزی
#شیـر_سـامرا
⭕️دلنوشته دختر شهید رئیسی
🔸امروز داشتیم یک دسته از دارو ها را جابجا می کردیم. مامان گفتند ببین روی این کرم ها چی نوشته بلند خواندم کرم ترک پا ، کرم ....، ...
دلم تکان خورد دیدم مامان زیر دست هایشان بی صدا گریه می کنند.
مدت زیادی بود که به خاطر سفر های زیاد و پشت هم و سفر با ماشین تو جاده های سخت زانو های بابا درد های زیادی داشت . گاهی حتی نشستن در نماز براشون سخت میشد . به زحمت نماز می خواندند. این هفته های قبل از شهادت درد پا اذیت میکرد. یک دکتری آمده بود چسب درد زده بود . نمی دونم چسب درد رو بد زده بود، چسب بد بود یا پوست حاج آقا خیلی حساس بود که اطرافش پر از تاول شده بود. کار به اورژانس و پانسمان و...کشید. من با شنیدن این خبر خیلی بهم ریختم. از تصور دردی که می کشیدن خیلی اذیت بودیم. حساسیت فصلی پوستی هم اضافه شده بود . پاشنه پاشون ترک میزد. این همه کرم برای همان بود.
وقتی می رفتند تبریز هنوز پاشون پانسمان داشت.
پوست حساس لطیف و پانسمان و تاول ها همه در چند ثانیه سوخت .
بعد تر ها فهمیدیم بخشی از پای ایشان در ورزقان جا مانده بود و دوستانمان همانجا به خاک سپرده اند.
پیکر اربا اربا سهم روضه های شب هشتم محرم بود برای حاج آقا...
ما را بخرد کاش
#دلم_برای_رئیسی_سوخت
4.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و شاید زیباترین بیان درباره شهادت که تا کنون شنیده ایم...
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄