eitaa logo
🌷شُـهَـدا زِنـده انـد🌷
77 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
♻️امروزفضلیت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی شهداکمترازشهادت نیست زندگی زیباست اماشهادت زیباترست. "سیدعلی خامنه ای" ما سینه زدیم ، بی صدا باریدند🌹 از هرچه که دم زدیم ، آنها دیدند🌷 ما مدعیان صف اول بودیم🌹 از آخر مجلس شهدا را چیدند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🖤 خوش به سعادتت سردار دلها... شب جمعه شب زیارتی اربابت در عراق شهید شدی 💕 به دست آنهایی که توان مقابله رو به رو با تو را نداشتند خوش به سعادتت ✋ با حضور میلیونی مردم کشورها و شهر ها مختلف بدرقه شدی در نجف اشرف حرم امیر المومنین 💖 بین الحرمین حرم اربابت و علمدارش ❤️ راستی حاجی جان چقدر شبیه علمدار شدی... کاظمین حرم امام موسی کاظم و امام جواد (ع)💕 مشهد در روزی که نوبت شیفت خادمی ات بود 😭 درجوار آقا علی ابن موسی الرضا 💓 در قم حرم حضرت معصومه (س)💝 در جمکران مسجد امام زمانمان(عج)💖 طواف داده شدی در آخر با عبای نماز شب فرمانده ات پیکرت به خاک سپرده شد اینها همه بطور کامل معنی عاقبت بخیری است... و با خونت چه غوغایی که در وطن بپا شد چه بیدارمان کردی سردارم.. ما را که در خواب ناز بودیم و تو پر کشیدی 💔 آسوده و آرام پس از سال ها زحمت و تلاش و مجاهدت بخواب فرزندانت ، یارانت و دوستدارانت بیداریم ✋ مطمئن باش پیش روی آنهایی است که گرگ هاو کفتار های همیشگی بوده اند سردار مهربان درست است بخاطر پرواز آسمانیت هم خوشحالیم که به آرزویت رسیدی و هم عزادار اما خیالت راحت که ما پشتیبان رهبرمان هستیم✋❤️ حاج قاسم عزیز سلام ما را به همه آسمانیان برسان و برای سلامتی و آرامش رهبر و پیروزیمان دعا کن دعا کن همچون تو سرباز خوبی برای امام زمان ارواحنا فدا و سیدعلی باشیم 🙏 🌷🖤🌴🌴🖤🌴🖤🌴🖤 ╭━═━⊰❀🌷❀⊱━═━╮ @shohadazendeaand ╰━═━⊰❀🌷❀⊱━═━╯
ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید محمدخانی با تکفیری‌ها یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگم عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم پس چی بگم به اینا؟! گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم.ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله... هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است... بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» کتاب «عمار حلب»، زندگی‌نامه‌ی 🌷 🌷
🔴 زندگی به سبک ✍اگر در یک روز جمعه خانه بودند،صبح خیلی زود از خواب بیدار میشدند و خودشان صبحانه‌ای که دوست داشتند درست میکردند. بعد همه را به نظم و ترتیب تشویق میکردند و معمولاً از فضای شخصی هرکس شروع میشد و کم‌کم به صورت فراگیر تمام خانه را تا ظهر دربر میگرفت. صدای رادیو نیز در خانه طنین ملایمی داشت و ناهار را نیز دوست داشتند خودشان آماده کنند؛ حضورشان گرمابخش کانون خانواده بود. پدری مهربان و نکته‌سنج و در بعضی مسائل سختگیر و همسری قابل اتکا و قابل اعتماد به اعلای درجه ممکن، دلسوز و عاشق خانواده بود... 📚 نرجس سلیمانی 🌱🇮🇷