eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣️﷽ من در این خلوت خاموش سڪوت اگر از یاد تو یادی نڪنم ؛ می شڪنم ... @shohda_shadat
دگران چـون برونـد از نظــــر ، از دل برونـد توچنان در دل من رفته ای ڪه جان دربدنی 🗒 #سعـــــــدی @shohda_shadat
📝 به روایتی از پدر شهید : هر بار که از جبهه برمی‌گشت اول می رفت مشهد ، بعدش میومد خونه. یه بار ازش پرسیدم: «حکایت چیه که این قدر زیارت امام رضا میری؟ گفت: «حاجت مهمی دارم، ولی عجیبه که پام به حرم می‌رسه آروم می‌شم» بعد از شهادتش، ۱۵ روز همه جای تهران دنبال جنازه گشتیم، اما پیدا نشد. از طرف بنیاد شهید تماس گرفتند و گفتند: «جنازه شهیدتون توی مشهده» با تعجب پرسیدم: «شهید ما چطوری به اون‌جا رسید؟» گفتند: امروز شهدا رو دور حرم امام رضا طواف دادیم. کسی به استقبال شهید شما نیومده بود. ناچار کفن رو باز کردیم و اسم و آدرس شما رو توی جیبش پیدا کردیم. شهید محمد علی غنیمت پور @shohda_shadat
شهید «حسین معماری» که چند ماه پیش در عراق و در راه دفاع از حریم آل الله مجروح و در بیمارستان بستری شد و دو شب پیش به دلیل شدت جراحات به شهادت رسید و به پدر شهیدش پیوست. شهادتت مبارک @shohda_shadat
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم #شهید_جوادمحمدی @shohda_shadat
وصیت تکان دهنده شهید به مادرش مادرم! زمانی ک خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن، زمان تشیع و تدفینم گریه نکن، زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن؛ فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را... @shohda_shadat
صد پسر در خون بِغلتد گُم نگردد دختري ..... #غیرت_علوی @shohda_shadat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۹ ✍️ کار تمیزِ فرهنگی را از این شهید بیاموزیم... سیّد حسین برای تهیه‌ی تدارکات و اسلحه‌ی نیروها رفته بود اهواز. اسلحه و تدارکات رو که تهیه کرد، افتاد دنبالِ کتاب‌فروشی. با اینکه کتابفروشی‌ها تعطیل بود ، اما با تلاشِ زیاد نهج‌البلاغه تهیه کرد و همراهِ اسلحه به تک تکِ بچه‌ها یک نهج‌البلاغه می‌داد. می‌گفت: همراه با آموزشِ نظامی ، باید با نهج‌البلاغه هم آشنا بشین ... 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید سیّدحسین علم‌الهدی 📚منبع: کتاب لحظه های آشنا ، صفحه ۵۹ @shohda_shadat
1_14695459.mp3
5.69M
"دعاکن شهید بشی ،نمیری" #آرزو_داشت_روز_عاشورا_شهید_بشه #حاج_حسین_یکتا #پیشنهاد_دانلود 👌 @shohda_shadat
✨ یک تابلو آیة‌الکرسی تو اتاق پذیرایی بود. عکس بچه‌ها، همراه نوه‌ها دورتادورش بود. 🔺 یه روز دیدم عکس نیست، خیلی ناراحت شدم. به بچه‌ها گفتم: "کسی عکس مصطفی رو ندیده؟!" 🔹 همه اظهار بی‌اطلاعی کردند... 🔸 اون زمان خود سوریه بود...خیلی شدم. بعد از چند روز مصطفی اومد، خیلی خوشحال شدم. بعد بهش گفتم که عکسش رو گم کردم...😔 🔺 چیزی نگفت؛ فقط یه لبخند زد...💕 🔹 بعد از چند روز اومد، گفت: "مامان برات یه عکس آوردم توپ! جون میده برای...." 🔺 نذاشتم ادامه بده... ▪️ بهش گفتم: "نمی‌خوام...! ببرش." 🔸 عذرخواهی کرد... 🔹 وقتی عکسش رو دیدم واقعا دلم ریخت... ✅ این عکس آخرین عکسی بود که از دستش گرفتم، خودش این عکس رو خیلی دوست داشت و من دیوانه‌ی این عکس شدم... 🌸 نقل از @shohda_shadat
❤️ حکایت عشق و حکایت عشق در اول و اعتراف در آخره... قصه ما اگرچه و و پسرمونم اگرچه و ولی و و این درست مثل همه همسن و سال خودشونه و فرقی با بقیه ندارن و هیچ کدومشون نیستن بلکه اونا وقتی در کنار هم قرار میگیرن برای هم دیگه تلاش میکنن تا به معنای واقعی و برسن ✅ و اما ذکر چند ❗️نکته❗️ 🔴️داستان کاملا تخیلیه و هویت همه ی اشخاص و اماکن چیزی جز 😊 🔴️لطفا از همین اول داستان شروع به قضاوت نکنید🚫 🔴️داستان بعد از چند قسمت به اوج خودش میرسه پس لطفا صبور باشید🙏 🔴️تجربه اول نویسنده هست پس قطعا قلم ضعیفه و امیدوارم خسته نشید @shohda_shadat
❤️ دوربین رو تحویل امامت داری حرم دادم و با یه قبض زرد رنگ به طرف بچه ها برگشتم.😑 اعصابم خط خطی و داغون بود و منتظر بودنم کسی حرف بزنه تا به مثل سگ پاچه شو بگیرم.😡 فاطی(فاطمه خانوم رفیق شفیق بنده): فائزه چرا عین گوجه فرنگی قرمز شدی؟😳 حرف فاطی شد تلنگری برای به رگبار بستن فاطی و اون خادم حرم که تو گشت بود😤 _هان😡چیه😡 توقع داری عین گوجه فرنگی نشم😡 دختره ی عقده ای به هیچ کس کار نداشت اصل اومد گیر داد به این دوربین بدبخت من😡 فاطی: بابا خواهر من ول کن حالا با گوشی عکس بگیری چی میشه حتما که نباید دوربین باشه 😉 _عه😒 نکنه فکر کردی کیفیت عکس دوربین کنون و گوشیای چینی ما یکیه 😡 فاطی: پیف پیف حالا هی کیفیت کیفیت نکن بابا 😷 دیگه گذشت رفت بیا بریم زیارت 😰 _الهی چادرت نخ کش بشه _الهی غذاب بسوزه _الهی شوهرت کچل باشه _دختره عقده ای _چرا دوربینو گررررفتی😭 مندل(مهدیه بانو دوست گرام اینجانب): خدا مرگیت بده🤕 زیارت خودت با این حرفایی که زدی باطل شد که بدرک 😈 زیارت مارم باطل کردی👿 _عه😮 چه ربطی داره به زیارت😳 کی گفته باطله😟 _اصلا صبرکن الان میرم از اون حاج آقا که اونجا وایساده میپرسم🙄 فاطی بدو بریم☺️ دست فاطی رو گرفتم و به زور کشوندم سمت یه روحانی که با یه پسر وایساده بود توی یه قدمی شون ایستادیم از پشت _اوووم😴 سلام حاج اقا😊 حاجی برگشت و ما با دیدن سیمای زیبای حاجی چشامونو درویش کردیم حاجی: سلام علیکم بفرمایید _عه ببخشید حاج اقا من یه سوالی داشتم 🤓 حاجی: بفرمایید میشنوم _حقیقتش میخواستم بدونم اگه فوش بدی و نفرین کنی زیارتت باطل میشه😳 یهو یه نفر عین یه حیوون نجیب شروع کرد به خندیدن😂 عه کی بود😳 فاطی که نی🤔 منم نیستم🤗 حاجیم نی😧 پس کیه😳 عه این یارو قدبلندس که کنار حاجیه😡 پشتش به ما بود و میخندید و شونه هاش از پشت می لرزید😐 _هووی آقا واسه چی میخندی😡 یارو قلد بلنده: برای اینکه زیارت رو اصولا میگن قبول نیست نه باطل شده😃 اینو گفت و برگشت طرف ما🙃 و برگشت برادر قدبلنده همانا و باز موندن دهن اینجانب به ابعاد غار مرحوم علی صدرم یه جا😮 وای خدا😱 چه چشمایی👁 عسلی😍 @shohda_shadat