#قرار_بی_قرار #شهید_مصطفی_صدرزاده نویسنده👈 فاطمه سادات افقه و احد گودرزیانی انتشارات👈روایت فتح گزیده کتاب با فریاد لبیک یا زینب (س) یک محور از محاصره را شکستیم و در قلب دشمن قرار گرفتیم. نه راه برگشتی بود نه می شد پیشروی کرد. سید من را صدا زد و گفت «به تکفیری ها بگو ما مسلمونیم و نباید آتیش به سر خودمون بریزیم. باید برای دفاع مردم مظلوم فلسطین سر اسرائیل بمب و خمپاره بریزیم.» این جملات را به عربی برایشان گفتم. تکفیری ها هم شروع به ناسزا گفتن کردند. بار دیگر سید ابراهیم چند آیه از قرآن برایشان خواند. یکی از تکفیری ها پشت بی سیم گفت «مگه شما مسلمانید؟» گفتم «بله ما مسلمانیم و رسول خدا پیامبر ماست و قرآن کتاب ما.» نفهمیدیم چه شد اما دشمن روستای جلوتر را هم تخلیه کرد و ما توانستیم با تعداد کم از محاصره دربیاییم. ☃❄️•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat

#شهید_مصطفی_صدرزاده ایستاده بر تل قرین (تپه ای مشرف به مرزاسرائیل)✌️ 🔸از عملیات سختشان میگوید و از #شهید_مهدی_صابری (غلامحسین)🌹 🌸•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat

☘🎀☘🎀☘🎀☘ #برادارن_وخواهران_من ماهواره فرهنگ کثیف #غرب مقصدی جز #اتش_دوزغ ندارد⁉️ از ما گفتن؛ #ماکه_رفتیم #شهید_مصطفی_صدرزاده🌱 #رفیق_شهیدم🌸✨

#شهید_مصطفی_صدرزاده: امتحان خدا جلو رومونه... 🥀•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat

با ولایت تا #شهادت✌️ 🔆با اینکه #جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه #نمازخانه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد #نمازشب میخواند...📿 🔆آنقدر محو #مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم #استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! 🔆لبخندی😄 زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم #آزادگی نیست❗️ #شهید_مصطفی_صدرزاده 🌸•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat

#مصطفای_قلب_ها 😆💔 آخرین عاشورا سال ۹۳ #شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️ الهی به ما نیز خلاق شهدا را ارزانی بفرما تواضع✨ ادب✨ مهربانی✨ همدلی✨ صمیمیت✨ توکل✨ توسل✨ عشق به اهل بیت علیهم السلام ✨ چه عاشقانه پر گشودی رفیق شهیدم 🍃☘دست من را هم بگیر✨🌷

#دلتنگی_شهدایی ❤️ و تو آن شعری ڪہ جاری می شود هر لحظہ ...!💔 #شهید_مصطفی_صدرزاده 💔

یک روز به مصطفی گفتم:《 یک بنده خدایی فوت کرده خانواده اش می خواهند برای نماز روزه های قضایش اجیر بگیرند. #مصطفی سریع گفت: 《مامان من سراغ دارم》. یکی از کارهایی که انجام می داد این بود؛ خودش و بچه هایی که با او کار می کردند برای تأمین هزینه های کارهای فرهنگی، روزه اجیری می گرفتند. این هم یک راه برای رسیدن به خدا و خدمت به خلق خدا بود. مصطفی خیلی زرنگ بود. تمام راه ها را بلد بود.😔 راوی✍ مادرشهید #شهید_مصطفی_صدرزاده

#کلام_یار 🎤 #دلتنگی_شهدایی #مصطفی باوجود مشغله ای که داشت، اگر فرصتی دست می داد ،از کمک کردن در کارهای خونه، دریغ نمی کرد.  یه روز که منزل #پدربزرگ بود بعد از ناهار مشغول شستن #ظرفها میشه .👏 #عمه ی مصطفی  اصرار میکنه  بیا کنار ، خودم ظرفها رو می شورم .🌹 مصطفی با لحن #طنز همیشگی  میگه  #عمه بعدا #روایت_فتح اومد ، بگو ظرف هم می شست.☺️ راوی ✍🏻 مادر شهید #شهید_مصطفی_صدرزاده

#دلتنگی_شهدایی 🌸🌿 آنجا که به عُشاق دهی دردِ محبت، دردی هم از این عاشقِ دلخسته دوا کن... - شهریار #شهید_مصطفی_صدرزاده @shohda_shadat

#مصطفای_قلب_ها حرم شده فکر هر روزم✨🍃 شهیدی که برای رسیدن به اهدافش و حضور در نبرد علیه داعش، خود را با عنوان یک تبعه افغانستان به نام سید ابراهیم معرفی کرد و همراه با تیپ فاطمیون افغانستان، وارد سوریه شد. مصطفی که تهرانی بود، قبل از ورود به این تیپ کاملا مسلط به لهجه و زبان افغانی شد تا بتواند آنگونه صحبت کند.....😄 ❤️عاشق که شدی برای رسیدن به اهدافت و شهادت به پای دلبر، حاضری سخت ترین جاده ها را، شیرین سپری کنی✨ #شهید_مصطفی_صدرزاده @shohda_shadat

#مصطفای_قلب_ها ببخشید جریان این بی سیم ها چیه؟😄 #شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️ #شهید_رضا_خاوری @shohda_shadat