#عکسبالابازشود✌️🏻
توییتیڪ افسر ارتش آمریڪا:
امیدوارمایرانهرچه زودتر انتقام سلیمانےرا بگیرد. در۷ماه گذشتہ شبے آرامنداشتهایمو بلاتڪلیفومضطرب هستیم.
بخاطــرترساز انتقام ؛چند تن از همڪارانمان خودڪشی ڪردهاند. روحیہ ما به شدت پایین آمده است.
ترور سلیمانے باعث( مرگــ وافول آمریڪا شد.)
🥀•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
سفارش میڪنم بہ زیـارت عــاشورا و
مـداومت بر روضہ امـام حسیـن (ع)
ڪہ در آن برڪـات فــراوانـے است ...
و بنـده حقیــر هر چہ دارم
از آن دارم و بـس ...
#شهید_محمد_جاودانی 🌹
#شهید_مدافع_حرم
#حب_الحسیـن
#یجمعنـا 🌹
🔖 #اطلاع_رسانی
◾️سراسر ایران، حسینیه . . .
فریاد حماسی و نجات بخش «لبیک یا حسین:
از پشت بام و پنجره منازل، کوچه پس کوچهها، مأذنه مساجد، هیئات مذهبی و تکایا
⏱ ساعت 21
🥀•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
#رمان_من_با_تو 🖤
#قسمت_پنجاه_و_یکم
با عجلہ وارد دانشگاہ شدم،در ڪلاس رو زدم و وارد شدم. پسرے ڪہ پاے تختہ بود برگشت بہ سمتم،با
دیدنش رنگم پرید ڪمے استرس گرفتم!همون پسرے بود ڪہ با بنیامین صحبت ڪرد،بے اختیار دستم
رو بردم سمت مقنعہ م،همونطور ڪہ برگشت سمت تختہ گفت:بفرمایید بشینید!
آروم رفتم بہ سمت یڪے از صندلے هاے خالے،بنیامین با اخم نگاهم مے ڪرد توجهے نڪردم!نگران
بودم چطور برخورد ڪنہ،نڪنہ بخاطرہ اون روز سر درس ها ڪارے ڪنہ یا بہ دوست هاے
حراستیش بگہ؟!
محمدے،یڪے از پسرهاے ڪلاس دستش رو برد بالا و گفت:ببخشید برادر،بہ خانم هدایتے نذرے
ندادین!
با تعجب نگاهشون ڪردم،پسر برگشت سمتش و گفت:بعداز ڪلاس بدید!
محمدے با پررویے گفت:اول وقتش فضلیت خاصے دارہ!
بیشتر بچہ هاے ڪلاس باهم گفتن صحیح است صحیح است!
پسر لبخندے زد و گفت:مگہ نمازہ؟
محمدے شونہ اے بالا انداخت و گفت:نمیدونم والا!ما از ایناش نیستیم!
و بہ یقہ پسر طلبہ اشارہ ڪرد،پسر قد بلند و متوسط اندامے ڪہ شلوار پارچہ اے مشڪے با پیرهن یقہ
آخوندے سفید پوشیدہ بود،ریش ها و موهاے قهوہ ایش مرتب بود و هروقت صحبت میڪرد سفیدے دندون
هاش مشخص میشد!
#نویسنده:لیلا سلطانی✨
@shohda_shadat🏴
#رمان_من_با_تو 🖤
#قسمت_پنجاه_و_دوم
ملایم اما جدے گفت:ما حق سلیقہ داریم درستہ؟سلیقہ اے ڪہ بہ جامعہ مون آسیب نزنہ؟ ڪسے چیزے
نگفت!
یقہ پیرهنش رو گرفت و گفت:همونطور ڪہ شما دوست دارین مدل یقہ پیرهنتون اونطور باشہ من هم این
مدل یقہ رو دوست دارم!یقہ پیرهن من براے شما مشڪلے ایجاد میڪنہ؟من حق انتخاب ندارم؟
دیس خرما رو از روے میز برداشت و اومد بہ سمتم،همونطور ڪہ دیس رو جلوم گرفتہ بود رو بہ بچہ
ها گفت:مطمئن باشید من اینطورے استخر نمیرم نگرانم نباشید!
همہ باهم گفتن اووووو،خرمایے برداشتم و تشڪر ڪردم.
یڪے از دخترها با خندہ گفت:برادر مگہ استخر رفتن حروم نیست؟
بچہ ها شروع ڪردن بہ خندیدن!
برگشت ڪنار تختہ،با خندہ گفت:شما برید اگہ گناهے داشت اون دنیا گردن من!
با تعجب نگاهش ڪردم،این رفتار،رفتارے نبود ڪہ من از طلبہ ها میدونستم!
یڪے از دخترها ڪہ دید هنوز متعجبم گفت:خرما ڪار بچہ هاست!مثلا خواستن سر ڪلاس معارف
مزہ بریزن!
مثل بقیہ نبود!
#نویسنده :لیلا سلطانی
@shohda_shadat🏴
•﷽•
°|چشمدلمبهسمتحرمبازمیشود
بایڪسلامصبحمنآغازمیشود|°
#السلام_علی_الحسین
وعلی_علی_بن_الحسین
#وعلی_اولاد_الحسین
وعلی_اصحاب_الحسین
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج ✨🍃🖤
○°• @shohda_shadat 🏴
یک روز ناراحت از سر کار به خانه می آید و مستقیم می رود در آشپزخانه و وسایل را جدا می کند، نصف وسایل را برمی دارد.👌
همسرش می گوید :
« وحید این وسایل را چه کار میخواهی بکنی؟ » می گوید:
«دوستم تازه ازدواج کرده در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل آنهایی که ازنظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم...
🔻ولادت: 5مرداد 1361
🔺شهادت: ظهرعاشورای 1394
#شهید_مدافع_حرم_وحید_نومی_گلزار 🖤
🥀•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat