eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
📃✒️ 👨✈️ 📖 ❥• با دو رفتم سمتشون و دادم تازه نفس بودن و سبکبال🕊 چهره های همشون داد دلدادگی❤️ سر میداد اسلحه هاشونو به دست گرفتن و طبق آرایش ، سرجاهاشون آماده باش وایستادن برای من لحظات خیلی بود بچه ها رو کردن بهم و گفتن : حاجی مثل اینکه نیست 🤔 با صدای بلند گفتم : نه فعلا آماده باشید اشکان در حالیکه با خنده😁 داشت میومد سمتم ، تو فاصله ی ده متریم ، گفت : داداش با تموم شدن حرفش ، تمام وجودش یک آن به بسته شد 😩اسلحمو انداختم زمین و دوییدم سمتش بلند داد زدم : یا ابوالفضل داداش ...😭 ❥• افتاده بود بچه هایی که آماده با ش بودن شروع کردن به اندازی،خودمو رسوندم به و تن خونینشو😭 تو آغوش کشیدم یه تیر به خورده بود،بریده بریده گفت : تنها به قصد حنجره شان ماشه میکشیم ... قسمت... شود... به نیت ... ... ماه ات ... ... سرشو بالاتر آوردم به حالت داد گفتم : حرف نزن ، تورو خدا حرف نزن، داره ازت خون میره با حالت زاری فریاد زدم 😭 یکی دکتر بیارهههههههه زل زدم به صورت به بگو بی تابی نکنه ها 😩 اینطوری حرف نزن نامرد ، باید زنده بمونی ، من بی تو هیچم فک کردی میذارم بری ، باید زن بگیری ، بابا بشی ... بی توجه به حرفم گفت: چرا عین دخترا گریه می کنی ؟😏 عه ! بذار یه معذرت خواهی کنم چرا داداش ؟ ❥• حسام کن، اون سکه ای که انداختی دو طرفش بود😉 از شدت گریه زار میزدم ... خییلی یه دنده ای لبخندی زد نتونست جوابمو بده 😔گلوش خس خس می کرد لباش می خورد گوشمو بردم نزدیک صورتش داشت می خوند،با بی حالی تموم زمزمه کرد : یا ...😭 بست بدنش روی دستام شل شد،نعره زدم : اشکااااااااااان عصبی تکونش دادم دیگه صدایی از جانب پاره پارش🕊 نشنیدم د لعنتی بلندشوووو... خیره شدم به با ناباوری و گیجی اطرافو نگاه کردم این بدون الف نداشت ....😭 ... 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat
📚✒️ 👮 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• لالا لالا یڪم دیگه دووم بیار لالا لالا لالا یڪم دیگه دندون روی جیگر بذار را می بندم و پیشانی ام را روی پیشانی اش میگذارم انگار ڪسی ام توی التماس می ڪنم بیاید طفل را ببیند من همه ی ها را رفته ام آخر با اوست عطر به مشامم می رسد ❥• چشمانم را می گشایم را می بینم ڪه با لباس های اش لبه تخت نشسته و با صورتی ڪه از همیشه تر است مرا نگاه می ڪند ترسان نگاهش می ڪنم و بی اختیار می گویم: ؟ نگاهم را از می گیرم و به می دوزم... می خواهم بگویم ببین چقدر شبیه توست اما با جای خالی حسام مواجه می شوم... می ڪنم یعنی این حسام بود؟ ❥• از ماشین پیاده می شوم امیرعلی را در آغوش گرفته به سمتش می روم امیرعلی را به دستم می دهد نگاهی به سفیدش می اندازم گونه های لطیفش را ڪه شده اند نوازش میڪنم به سمت قدم بر میدارم چیزی به شڪستنم نمانده است صدای و همهمه فضا را پر ڪرده است وارد می شوم همڪاران حسام با نظامی ایستاده اند یڪی شان را می بینم ڪه سر بر رفیقش گذاشته و شانه هایش تڪان می خورد زانوانم میشود ❥• نگاهم به مامان می افتد شڪستنم نزدیڪ است رد رد گونه هایش جا انداخته و چشمان اش رنگ خون دارد از دست داده است پشت سرش مردی را دیدم ڪه نشناختمش حسامم عصا داشت؟ ڪمرش نبود... بود؟ قلبم تیر می ڪشد حسامم؟نگاه ڪجا ثابت مانده به زور قدم بر میدارم صدای گریه امیرعلی باعث میشود توجه همه به سمت جلب شود همڪاران حسام منظم نظامی می گذارند سرم را به زیر می اندازم چقدر جای بین رفقایش خالیست هر چند الان باید در دیگری باشد ڪنار ... .. ✍ 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🔻 : تنها راه ملت ایران قوی شدن است حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔹 از ابایی نداریم ولی نه با آمریکا و در موضع قدرت 🔹 منظورم از قدرت، قدرت نیست بلکه اقتصاد کشور قوی شود، وابستگی تمام شود و جهش علمی و فن آوری ادامه داشته باشد که همه این‌ها با پشتوانه حضور مردم در صفحه تحقق می‌یابد. @shohda_shadat