#رمان_عقیق
#قسمت_دویست_هفتاد_و_چهارم
_من که فعلا چیزی نگفتم. یعنی راستش باید اول با شما درمیون میزاشتم.
میگوید:و نظرت؟
و نظرم؟
رسید به قسمت سخت داستان. سر به زیر می اندازم و خب من کمی خجالتیم! آرام
میگویم:
راستش من فکر میکردم خیلی وجهه ی مردونه ای داره اون خواستگاری که لام تا کام با
دختره حرف نزنه و یه راست بره سراغ بزرگتر اون دختر!نمیدونم شاید زیادی سنت گرام! ولی
خب... اینکه خیلی چیز مهمی نیست...بابا محمد بهم گفتن بدون در نظرگرفتن رابطه ای که این
میون بین هممونه تصمیم بگیرم....
_چی میخوای بگی آیه....
محکم میگویم:من نمیخوام یه حورا و محمد دیگه باشیم.
نگاهم میکند.بی هیچ حرفی... سکوتت را هم عاشقم که یک دنیا حرف پدرانه را بغل گرفته!
***
خسته ام کرده کارهای امروز.اما مصمم برای دیدنش.خودش قرار گذاشته بود. بابا محمد دیشب
گفته بود هرچه خودم صالح میدانم و من خب....
لباسم را عوض میکنم آماده میشوم برای رفتن به کافی شاپ نزدیک بیمارستان. نه عمه عقیله و نه
مامان پری و نه برادرم به هیچکدام نگفته ام و تنها بابا بود که میدانست. قبل رفتنم سری به ابوذر
میزنم و زهرا که کنارش بود خوب بود و خوش...
پاهایم لرزان است نمیدانم چرا...دروغ ندارم برای گفتن.اولین خواستگاری بود که میخواستم رو در
رو با او حرف بزنم. آدرس کافه دنج را سریع تر ازآنچه که فکرش را میکردم پیدا میکنم.در با
صدای جیرینگ جیرینگی باز میشود و با کمی جستجو خیره به میز پیدایش میکنم!
مثال اختلافمان از همینجا شروع میشد!
در دل هرچه ذکر آرامش دهنده میدانم به خورد دل و جانم میدهم برای آرامش و مهار این
لرزش.... نزدیکش میشوم و آرام سلامی میدهم. سرش را بالا میگیرد و نگاهم میکند.محو لبخند
میزند و من نگاه میگیرم از چشمهایش و رو به رویش مینشینم:
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
#السلام_علیک_یا_اباعبدللهــــ「♥️」
مگو کہ راهِ رسیدݩ بہ عشق دشوار اسٺ
چرا کہ فاصلہ اش از #حسیݩ تا #زهراسٺ
بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃
🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨
السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.•
السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.•
#صبحتوݧ #بابرکٺ 🌟•°
#براےهمہدعاکنیم🦋•°
#ڪپے تنها باذکر صلواٺ 🌸🍃
🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱
#خاطره #خنده_حلال
#شهید_علی_هادی_احمدحسین
#شهید17ساله
🌹بعضی وقتها ما با دوستانمان در مسجد شیخ راغب حرب که کنار یک باغ نزدیک بیمارستان بود مینشستیم.
علی هر وقت می آمد دست پر بود و با خودش برای ما و بقیه ی دوستان شیرینی و تنقلات می آورد و با این کار ما را غافلگیر میکرد.😋
🤗علی خیلی خنده رو بود و همیشه در کنار هم شاد بودیم.
علی با شوخیهاش همیشه جو دوستانه و شادی را در جمع دوستان برقرار میکرد.
مثلا یک روز تولد یکی از دوستانمان بود.
علی برای دوستش یک کادو گرفته بود و با خودش آورده بود و توی جمع دوستانمون به اون هدیه داد. وقتی دوستمون کادو و هدیه ای که علی برای اون اورده بود را باز کرد،
دید که یک اسباب بازی بچهگونه است.👶🏻😂
ما وقتی این صحنه را دیدیم کلی خندیدیم و از شوخی علی مدام باز خندمون میگرفت،
حالا هم هر وقت به این خاطره فکر میکنیم و به یادش می افتیم خنده مون میگیره و این خاطره فراموش شدنی نیست.😅😅
🌷•••{ݪَبخَندِ شُہَدا}•••
🍃|ʝσɨŋ|
🔜 @shohda_shadat
[°• #لبخند_پشت _خاکریز 😅 •°]
بار اولم بود که مجروح میشدم و زیاد بیتابی میکردم . یکی از برادران امدادگر بالاخره اومد بالای سرم و با خونسردی گفت :" چیه ؟ چه خبره تو که چیزیت نشده بابا !! 🤨
تو الان باید به بچههای دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه میکنی ؟ 😏
تو فقط یک پایت قطع شده ! ببین بغل دستیات سر نداره و هیچی هم نمیگه ! " 😳
این را که گفت بی اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود ! 😢
بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمیداد کلی خندیدم و با خود گفتم عجب عتیقههایی هستند این امدادگرا 😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی
#اللهمعجللولیڪالفرج
#جمـعیازبچـهانقلابۍهــ🍃ــا
--------°○✦ ❃✦ ○°--------
@shohda_shadat✨💜
بهشگفتن تو که تو خانواده مرفهی زندگی میکنی و تو اون زیبایی و جوانی هستی چرا تو سوریه تو جنگ با داعشی❗️
بابڪنوری گفت:"من گشمده ی خودمو تو #شام پیدا کردم"
#یاد_شهدا_با_صلوات
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
... #سخنی_درست🌊 #بحث_بیست_دو✨ ... پرسشجذابامروز :😎😅 ..🕊.. چرا یڪی از صفات خدا تڪبراست! درحالیڪه
#سخنی_درست✨
#بحث_بیست_سه💙
(:
..🕊.. چرا خداوند ڪودڪان بی گناه را
به درد و مرض مبتلا میڪند؟!!!
..🌙.. اولا..
مرض و درد حڪمت هایی دارد ڪه ما بی خبریم و همین امراض مانع رسیدن خیلی از خطر ها و ضرر ها میشود ..
{ ازنظر علمی نیز ثابت شده }
..💐.. دوما ..
مرض و بیماری ڪودڪ ..
ڪفاره ی گناهان پدر و مادر است ..
( زیرا با درد ڪودڪ،پدر و مادر نیز روزگارخوشی ندارند )
..🌈.. سوما ..
امام صادق :
خداوند در سختی ها {بیماری و درد و ناتوانی و ...} نعمت پاڪی از گناه را میدهد
..🍒.. چهارما..
قال المعصوم :
تمام بیماری و درد ڪشیدن ها در آخرت ثواب، پاداش و اجری خواهد داشت؛..
..💎.. ڪودڪ مریض در آخرت پاداشی خاهد داشت ڪه وقتی در آخرت از آن با خبر شود خدا را بابت دردی ڪه اندڪ روزی در دنیا چشیدشڪر میڪند،چه بسا ڪه پاداشی بسیار بزرگ دریافت میڪند
..☔️.. مادرو پدر ڪودڪ نیز ب دلیل اینڪه از بیماری فرزند خویش رنج میبرند ..
آن غصه ڪفاره ی گناهانشان شده و در دنیا تا حدودی پاڪ میشوند ..
{ پاڪ شدنشان بستگی به سختی وشدت خون دل خوردن برای فرزندشان میباشد!}
..در آخر ..
•| هیچ ڪار خدا بی حڪمت نیست |•
..📱.. منبع ::
تحف العقول
ص۴۱۹..
#فرهنگ_توحیدی•🥰•
#ڪپی_آزآد°🌲°
#نذر_فرج°•🌻•°
#اللهم_عجلالولیڪالفرج°☔️°
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد•🌙•
#وعجلفرجهم°🍒°
#سخنی_درست🥰
#بحث_بیست_چهار💐
🌙:
..[🌈].. چرا خداوند بعضی از انسان هارا فقیر ومحتاج ڪرده است..
آیا بهتر نبود ڪه آنهارا از مخلوق خود بی نیاز ڪند؟!!🥺
..[🍉].. این یڪ آزمون برای سرمایه دار هاست!
وگرنه برای خدا همه چیز ممڪن است؛
او میخاهد به این وسیله مردم را تربیت ڪند و روح سخاوت و فداڪاری و از خود گذشتگی را درآنها تقویت ڪند..
..[☔️].. البته در نظر داشته باشید ڪه؛
اگر بعضی از مردم در دنیا ؛ ڪاملا بی نیاز از خدا شوند.. { ازنظرمادی }
راه طغیان و سرڪشی و معصیت را درپیش میگیرند ..
( بعضی ها جنبه ی روزی فراوان ندارند😊)
صلاح آنهاست ڪه به این حد روزی
قناعت و شڪر ڪنند!
چرا ڪه خداوند حڪیم است!
..[🥰].. قرآن ڪریم میفرماید:
ان الانسان لیطغی ..
ان راه استغنی!
( چون به ثروت میرسند ..!
طغیان گر و سرڪش میشوند!🙂 )
..[♥️].. خدا رو بابت تمام داشته هات
شڪر ڪن رفیق!😍
شاید اگه پول داشتی ..
خدا رو نداشتی!..
شڪرش!(:
..[📱].. منبع :
تفسیرنمونه..
ج،۱۲؛ص،۹۲.
#فرهنگ_توحیدی•🥰•
#ڪپی_آزآد°🌲°
#نذر_فرج°•🌻•°
#اللهم_عجلالولیڪالفرج°☔️°
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد•🌙•
#وعجلفرجهم°🍒°
✍🏻25ذی القعده(فردا) روز دحو الارض می باشدکه:
💠یکی از آن چهار روز است که درسال به فضیلت روزه ممتاز است ودر روایتی روزه اش مثل هفتاد سال است ودرروایت دیگر کفاره هفتاد سال است وهر که این روز را روزه بدارد.
💠شبش را به عبادت سر آورد از برای او صدسال عبادت نوشته شودواز برای روزه داراین روز هرچه درمیان آسمان و زمین است استغفارکنندواین روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده واز برای عبادت واجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است و...
👈 مفاتیح الجنان،قسمت اعمال ذی القعده
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
گاهی فراموش میکنم
که وقتی کسی کنار من نیست
معنایش این نیست که تنهایم!
معنایش این است که
"همه را کنار زدی
که خودم باشم و خودت..."
"شهید دکتر مصطفی چمران"
@shohda_shadat
#برشی_از_کتاب
#برای_خدا_مخلص_بود
علاقهای که بچه بسیجی ها به همت داشتند, غیرقابل وصف بود.
همه او را از اعماق وجود دوست داشتند و هر جا که او را میدیدند, دورش را گرفته و بوسه بارانش می کردند.
البته این علاقه دو طرفه بود و اخلاصی که همت داشت, علاقه بسیجیها را به او چند برابر کرده بود.
یک روز داخل ساختمان ستاد, همراه او بودیم, که گفتند: "حاج آقا, یه پیرمردی می گه با شما کار داره, هرچی میگم شما مشغولین و نمیتوانین اونو ببینید, می گه من تا حاجی رو نبینم از اینجا تکون نمیخورم.
کار واجبی با او دارم, باید حتماً ببینمش, وگرنه دیر میشه.
باید یه چیزی بهش بدم, به کس دیگه ای هم نمی دم, شخصاً باید برسم خدمت خود حاجی."
همه تعجب کرده بودیم که این پیرمرد چه چیزی و چه کاری میتواند داشته باشد.
به هر حال چون پیرمرد بود و احترام داشت, حاجی گفت: "بگو بیاد ببینم چی کار داره."
وارد اتاق شد, پیرمردی بود با سن بالای ۶۰ سال همین که چشمش به حاجی افتاد, به سمت او دوید و با قدرت تمام او را بوسید و گفت: "همین, همینو میخواستم بدم.
ماهها بود آرزوم این شده بود که صورتت رو از نزدیک ببوسم, حالا به آرزوم رسیدم و راحت شدم."
#قصه_فرماندهان
@shohda_shadat