eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
برای بار چهارم که زنگ زد برداشتم ، زبانم بند امده بود پسر بود! نمیخواستم باور کنم که وجود یک پسر را در زندگی اش از من پنهان کرده است . به هرحال خودم را جمع کردم‌. _سلام سارا، حالت چطوره؟ _سلام خوبم تو خوبی؟ _خداروشکر:) با دوستت درمورد من حرف زدی؟ برنامه ی امشب اوکیه ؟_اره اره ، خیالت راحت _پس ساعت ۱۲ توی گروه میبینمت .بای اصلا متوجه تفاوت صدای منو سارا نشده بود؛ بغض گلویم را می فشرد ریز ریز اشک می ریختم پسر نمیکت بغلی به کنایه گفت : چیشد ولت کرد؟؟ ثانیه ها را میشمردم که سارا برسد روی ماسه های دریا نشستم . سر از برنامه شان در نمی اوردم اصرار ان پسر برای وجود من توی گروه را نمیتوانستم درک کنم.‌ دستی روی چشمانم نشست . گرمای دستانش برایم اشنا بود دلم نیامد سرش داد بزنم به ارامی گفتم: دستانت را بردار و رو به رویم بشین . _چشم دلبر ابجی جعبه ی پیتزا را گذاشتم بغل دست خودم و به چشمانش زل زدم بدون هیچ سوال و ابهامی گفتم : گُلی زنگ زد کارت داشت. نهایت تعجب را می شد از لرزش دستانش دید بغضم شکست قطره های اشکم دستانش را گرم می کرد. تکه تکه گفت میخواستم اخر شبی خودم همه چیز را بگویم . _دوست پسرته؟ _نه بوسه نهههه... _حتما خودش همینجوری از توی گوشی تو سر دراورده؟؟ _گفتم که نه ، اسمش مهدیار است پسر یکی از فامیل های دور پدری ام همسن و سال خودمان است اخر هفته که دعوت بودیم خانه ی مادر بزرگم برای اولین بار بعداز پنج سال دیدمش خیلی عوض شده بود یه کم که بیشتر حرف زدیم صدایم زد ابجی ! حرفش به اینجا که رسید پریدم وسط حرفش و گفتم نکند تو هم تشنه ی محبت ابجی گفتن او بودی؟؟ من که هر روز انقدر اجی اجی میکنم که خودت دعوایم می کنی یا شاید هم دیگر من تکراری و قدیمی شده ام؟؟ _بوسه یک بار دیگر این حرف ات را تکرار کن تا ببینی حلوای خواهرت چه مزه ای است. : ف .ع @shohda_shadat❤️
_او فقط به عنوان برادر نداشته ی من است و من هم به جای خواهر که نداشته ی او همین... و گروه امشب هم یک سری از دوستان مهدیار و نامزد هایشان هستند قرار است من را به انها معرفی کند وقتی از وجود تو خبردار شد اصرار کرد که توهم بیایی . قرارگذاشتیم هم من هم مهدیار دوست و رفیق هایمان را از وجود هم مطلع کنیم . حس خوبی به این اتفاق نداشتم از همان اولش با مخالفت جدی خودم رو به رویش کردم انقدر بحثمان بالا گرفت که سارا برای اول بار گفت: باشد اگر قرار نیست مهدیار را داداش من به حساب بیاری پس دیگر ادعایی نداشته باش که رفیق ات باشم . به عنوان یک دوست معمولی به نفع هم کنارمیرویم اشکم بند نمی امد اگر هم رفاقتمان را تمام می کردم جواب خانواده و اشناها را چه می دادم برای چه دیگر خواهر من نیست؟؟ حتی فکر نبودش هم مرا شکنجه می کرد راضی به وجودش توی زندگی سارا نبودم اما چه می شد کرد به اجبار قبول کردم . سعی کرد بخندانتم اشک هایم را پاک کرد و چند بوسه ی ابدار که مزه اش یک ذره ترش بود مهمانم کرد. به پدر قول داده بودم که تا دیر وقت ان هم شب ها بیرون نباشم به خاطر همین بعد از شام به درخواست من برگشتیم خانه . سارا داشت بامهدیار حرف می زد تا شماره ی من را بدهد برای گروه و اصلا حرفی از مخالفت من برای وجود مهدیار نزد. از عصبانیت دستانم را می فشردم باید تحمل میکردم این تازه اول قصه بود ... سارا با فاصله رو به رویم نشسته بود پرسید : _الان عضو گروه هستی درسته؟؟ _بله داشتن سلام و احوال پرسی می کردند و مهدیار داشت یکی یکی دوستانش را با سارا اشنا میکرد اما این پیام اخری مهدیار سلول های مغزم را با اسید شست. : ف .ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه توصیه مقام معظم رهبری حفظه الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد خدا را فراموش نکنید . . مرتب بسم‌اللھ بگویید . .📿 با یاد و ذکر خدا و عمل براۍ رضاۍخدا خیلے از مسائل حل مےشود . .✨ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• @shohda_shadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🕊 « ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم، اگه بگیم فلان کار به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله‌ای نداریم.. پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب‌گرد موقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم.. » @shohda_shadat