eitaa logo
شکوفه های خیال
1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
78 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا بیشتر، شاعران تازه کار و مستعدی که در حوزه شعر آیینی و عاشقانه کار میکنند، شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم و باعث افزایش انگیزه این عزیزان شویم. ارتباط: @Kaviiir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ دوباره در دلم آتش به پاست ابراهیم درون سینه‌ی من کربلاست ابراهیم چه سری است میان سلاله‌ی زهرا که پای شعله به هر ماجراست ابراهیم هزار شکر خدا را ، به چشم خود دیدم کسی شبیه تو در عصر ماست ابراهیم چه طعنه‌ها که شنیدی و لب فرو بستی مگر که صبر شما تا کجاست ؟ ابراهیم چه دشنه‌ها که نثار تن شما کردند همیشه دشمن حق بی‌حیاست ابراهیم دمی برای خودش زندگی نخواهد کرد کسی که خادم کوی رضاست ابراهیم چنان زدی تو به میدان که یک جهان فهمید شهادت آخر کار شماست ابراهیم بگیر دست مرا هم که من یقین دارم مسیر راه شما تا خداست ابراهیم 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ تازه باران داشت بر گل‌های ایوان می‌چکید باز خون تازه در رگ‌های گلدان می‌دوید پنجره خوشحال بود از آسمان تازه‌اش بعد عمری در‌به‌در ماندن به حقّش می‌رسید داشت احیا می‌شد آن دریاچه‌های دوردست داشت کم‌کم قلب ماهی‌ها به عشقش می‌تپید؛ روزگار خشکسالی زخم بستر داشت رود دست می‌شست از تلاطم، دل ز رفتن می‌برید خانه‌ی ما تازگی‌ها بوی نان تازه داشت روزگاری نانش آجر بود و حسرت می‌کشید مرد همسایه شبیه ساعتش خوابیده بود تازگی‌‌ها باز طعم خستگی را می‌چشید داشت بت با چشم خود می‌دید دنیا دست کیست داشت دنیا هم هیاهوی تبر را می‌شنید آیه‌ی یأس از کجا آورده‌ای؟! قرآن بخوان قل کفی بالله باید خواند از داغ شهید 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است خداحافظ ای مرد خدمت 😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ هر کس که شرابِ عاشقی در خُم داشت در سینه هوایِ قبلهٔ هشتم داشت والله شهادت آخرین کارش شد هر کارگزاری که غم ِ مردم داشت! 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ خسته بودید ولی با لب خندان رفتید چه شنیدید چنین مست و غزل‌خوان رفتید؟! خبر آمد خبری نیست ... به ما سخت گذشت کوه بودید از این گردنه آسان رفتید گرچه دیدید که چشمان وطن بارانی است رو به خورشید ولی در دل باران رفتید گفته بودند به ما مقصدتان تبریز است پس چرا بال‌زنان سمت خراسان رفتید؟! هر کجا کرد اشاره به شما فرمانده مثل سرباز وطن گوش به فرمان رفتید جسمتان خسته و چشمان شما تشنه‌ی خواب چشم بستید ولی در طلب جان رفتید سرزنش، طعنه و تهمت به شما راه نداشت چون که می‌دید خدا ، تا خط پایان رفتید قهرمانانه به میدان وطن جنگیدید دور آخر شد و با پرچم ایران رفتید اهل میز و لقب و برده‌ی عنوان نشدید این چنین شد که به آغوش شهیدان رفتید این سرانجام که نه.... تازه سرآغاز شماست با دلی شاد به پابوسی سلطان رفتید 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ برخیز ای تبسم جامانده در غبار ای داغ مانده بر دل امواج بی‌قرار برخیز ای غروب غم انگیز آسمان تنها دلیل گریه‌ی اخبار ناگوار ای چشمه‌ای که زمزمه‌ات مهربانی است ای تا ابد زلال‌ترین حس روزگار آن شب که ابرها به تنت بوسه می‌زدند چون خنده‌ای شهید شدی بر لب بهار در سایه‌ی نگاه بلندت نشسته‌ایم ای سرو ریشه‌دار جهان، سرو پایدار گویا ستاره‌ای به تن خویش کرده‌ای تا سر به راه تر بشود شب در این دیار عمری برای خدمت گل‌ها دلت تپید دریا شده‌‌است سهم تو ای رود رستگار پرواز بر فراز حرم نوش جان تو پرواز کرده‌ای به بلندای افتخار 🆔@shokofeha_ye_kheal