🏴
ز غایت کرمش در تعجبم که شدهاست
پس از شهادت او، تیر نیز مهمانش...
✍#امیرحسین_پورعزیز
🆔@shokofeha_ye_kheal
هدایت شده از ✍ اشعار بانو نقیبی
18.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از شعرخوانی #نگین_نقیبی
#ماه_شعر_گوهرشاد (حرممطهرامامرضاجان)
(بهمناسبت ایام ولادت حضرت محمد صلیالله علیه..و امام صادق علیهالسلام )
چهارشنبه ۲۸شهریور۱۴۰۳
👈مــتـــن کامــــل شـــعـــر👉
✒️ ͜͡❥᭄@najvayebaran
🍂
ای دختر اشکهای یکریز!
بارانی جذاب غزلخیز!
معشوقهی صدهزار شاعر!
زیبای هزار رنگ! پاییز!
✍#محدثه_نبی_حسینی
🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴
از معدن آتشین خبر آوردند
اوضاع کبوتران پرسوخته را...
#طبس
✍#پریسا_مصلح
■حادثه معدن طبس و جانباختن تعدادی از هموطنان عزیزمون رو تسلیت عرض میکنیم.
خدای متعال به خانوادههاشون صبر و به مصدومین حادثه شفا عنایت بفرماید.
🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴
ای مانده به گردههایتان رنج گران
ای چشم به راهتان دمادم نگران
پیچیده صدای رنجتان در معدن
ای کارگران کارگران کارگران...
#طبس
✍#میلاد_عرفانپور
🆔@shokofeha_ye_kheal
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴
پدرم را خدا بیامرزد...
پدرم را خدا بیامرزد
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را
کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه
عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره
او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت
سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش یکی دو تا که نبود
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا
از درون مخوف تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته
از سرازیر ریل خارج شد
بیخبر رفت او که چندی بود
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد
کارگر بود، اهل معدن بود
#طبس
✍#موسی_عصمتی
🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴
مردان خدا به عشق عنوان دادند
به اهل و عیال امید و ایمان دادند
رفتند که نان بیاورند، اما آه
بر دوش ذغالسنگها جان دادند
#طبس
✍#جواد_محمدی_دهنوی
🆔@shokofeha_ye_kheal