eitaa logo
شکوفه های خیال
990 دنبال‌کننده
866 عکس
57 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اگر دادی سلام اینجا جوابت می‌دهد آنجا نمی‌ماننـــد آل الله زیــــر دیــــن نـــوکرها 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تــــــمامِ آرزویِ مــــــــن شده یک لحظه دیـدارت چه فیضی بهتر از اینکه شوَم مهـــمانِ دربـــارت دلـم چون قبل می‌خواهد مـــلاقـاتی حضـــوری را خراســان رفته می‌فهمد ... غـــمِ جـانـــکاهِ دوری را 🆔@shokofeha_ye_kheal
🏴 سلامت می‌دهم از دور با حالی که می‌دانی نگاهے غـرق در بـاران، دلے آشـفتہ، طوفانے خیـالم تا حــرم آمد میــان جمعیت گم شد ضریحت را بغل کرد و رها شد از پریشانے سکوت واژه‌هایم می‌چڪد از عمق چشمانم میان اشـک‌هایم حرف‌هایم را تـو می‌خوانے اجــابت کـرده‌ای هـر ســائلی را با نــگاه خــود همیشه خانه‌ات پر بوده از رعیت، چہ سلطانے! طبیبان جهان از سکہ افتادند تا وقتی_ در این آشفته بازار زمانہ عین درمانی زمین سرد است و افسرده تمام قلب‌ها مرده دوبـاره زنده ڪن ما را! مسیحای خراسانے! 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 دلـوم تنگـه حریـم بـا صفاته دلوم دیوونه‌ی ایوون طلاته نبودوم عاشقت دیروز و امروز مـو از روز ازل قلبـــــوم باهاته 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 گلی بـا نام مریـم خواهم آورد درون بقچه‌ام غم خواهم آورد به پابوست اگر رخصت دهی،من دل آواره را هـــم خواهــــم آورد 🆔@shokofeha_ye_kheal
🌸 کبوترهـای دلتنگی که گـم کردند بامت را به شوق دیدن رویت بغل کردند دامت را پریدیـم از زمیـن تا اوج تـا پیشــانی افـلاک من و آن یاکریمانی که حس کردیم بامت را به ذره بوسی خاکت می‌آید چشمه‌ی خورشید چگونه درک خواهـد کرد یـک ذره، مقامت را؟! چه زیبا می‌شود دفتر به شوقت اشک می‌بارد قلــم ، وقتی کـه می‌کــارد گلی از باغ نامت را بیاویز از نگــاهــت بر دل هستی چراغ عشق که پوشانده‌ست غفلت چهره‌ی ماه تمامت را غــزل دلتنگ‌تــر از هر زمانی می‌شود حالا کبوتر می‌شود تا پر کشد گلدسته‌هایت را 🆔@shokofeha_ye_kheal
شکوفه های خیال
🌸 ایستادم میان گوهر شاد چشم بر گنبد امام مراد مرغ قلبم ز سینه‌ام پر زد رفت تا دانه گیرد و امداد چشم‌هایم شبیه ابری شد که پر از داد بود و پر بیداد اشک‌هایم دوید بر صورت مثل آهوی خسته از فریاد گفتم آقا گدایی آمده است بده در راه حق به حقِّ جواد یا امام رضا گدایم من شاه ملک قضا گدایم من جود سلطان طوس سر وا کرد برگه‌ام را گرفت و امضا کرد چشم‌هایم که قطره‌ای نم داشت حالتش را شبیه دریا کرد قلمم خسته بود و درمانده ناگهان جان گرفت و غوغا کرد خواستم تا غزل درست کنم ولی او نیَّتی دگر را کرد شعرهایم پر از طراوت شد تا که آقا مرا مصفّا کرد صله‌ام را گرفتم و بردم تا که نام جواد آوردم دست‌های گدایی‌ام در پیش مضطر و خسته و کمی دلریش با بساطی که خالی، خالی است بی نوا و شکسته و درویش آمدم با دلی که بیمار است که بوَد گوشه چشم تو کافیش چه شود تا عنایتی بکنی و دلم را حریم خود سازیش آمدم تا دل مرا بخری و مقیمم کنی به خانه‌ی خویش نازنین رضا جوابم ده صله از لطف بی‌حسابم ده دل و دینم اسیر نام شما مرغ قلبم مقیم بام شما نوکری خانه زادم آقاجان پدرانم همه غلام شما نانمان از کنار سفره‌ی‌تان آبمان جرعه‌ای ز جام شما یاد داریم از طفولیت چو نماز است احترام شما هر چه داریم از شما داریم ثروت ما بوَد به نام شما پدر و مادرم فدای شما جان چه قابل به زیر پای شما جود تو بی نهایت است آقا کار دستت عنایت است آقا تشنگان را بیا ببین امشب وقت لطف و سقایت است آقا تو طبیبی و قلب من بیمار آرزویم شفایت است آقا گوشه چشمی اگر کنی بر دل در دو عالم کفایت است آقا چون هوایت هوایی‌ام کرده دل من در هوایت است آقا سائلم سخت آرزومندم آمدم تا دخیل دل بندم 🆔@shokofeha_ye_kheal