#امام_حسن
#بخشش
#کریم_اهل_بیت
روزی از روزها بچه های مدینه در کوچه ای مشغول باز بودنددر آن کوچه مردی زندگی می کرد که خیلی قوی و قدرتمند بود
اما با وجود این همه قدرت کسی از او نمی ترسید چون انقدر مهربان بودکه وقتی با بچه ها هم بازی می شد
همه او را به اسم امام حسن مجتبی می شناختند
امام حسن پسر امام علی
یک روز که از کوچه رد میشد بچه ها به سمت او دویدن و خواستندکه با آنها بازی کند امام حسن لبخند زدند و وارد بازی بچهها شدند
بچهها سفره غذای انداختندو تعارف کردند امام حسن هم بخورند امام حسن هم قبول کردند
بعد به بچه ها گفتن حالا من از شما دعوت می کنم به خانه من بیاید و مهمان من باشی بچه ها هو را کشیدندو دنبال ایشان به راه افتادم آنها وارد خانه امام حسن شدندو حسابی غذا خوردند
وقتی سیر شدن امام لباس های زیبایی را با آنها هدیه دادند و با آنها خداحافظی کرد
امام حسن گفتند در این مهمانی بچه ها از من جلو زدند چون بخشش این بچه ها بیشتر از من بود آنها هرچه داشتند به من دادند اما ما غیر از آنچه به آنان دادیم باز هم در خانه اموال زیادی داریم
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
25.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزشی
#سه_شنبه_های_مهدوی
#بخشیدن_دیگران_کمک_کردن_به_دوستان_در_صورت_نیاز
💥سلسله آموزش مفاهیم تربیتی _ دینی مناسب کودکان
#بخشش
💠 هدف قصه: بخشیدن دیگران وکمک کردن در صورت نیاز دوستان
🌺🌺🌺🌸🌸🌸
مهدیاوران عزیز تصاویر و فیلمهای خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید.
@E_Fatemi
🌺🌺🌺🌸🌸🌸
کانال شکوفه های انتظار
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄