#شعر_مهدوی #امام_زمان_علیه_السلام ✨🌺✨🌺✨حضرت مهدی عج سلام ای امام مهربان ای چراغ راه ما در زمین و آسمان کاش می‌شد من تو را خانه مان دعوت کنم در اتاق خانه‌مان با تو من صحبت کنم بارها پرسیده‌ام: حضرت مهدی عج کجاست؟ گفته مادر در جواب: او همین‌جا پیش ماست پیش مایی پس چرا من نمی‌بینم تو را؟ ای گل باغ خدا هر کجا هستی بیا #نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر کانال شکوفه های انتظار ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄

#مبعث محمد امین (ص) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رویاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وحی – کم کم – آماده می شد . درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را بر محمد (ص) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد (ص) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد (ص) خواست این آیات را بخواند : ” اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ وربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان ما لم یعلم. ” یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته آفرید. بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است. خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت. به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست محمد (ص) از آنجا که امی و درس ناخوانده بود گفت : من توانایی خواندن ندارم. فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که لوح را بخواند. اما همان جواب را شنید، در دفعه سوم محمد (ص) احساس کرد می تواند لوحی را که در دست جبرئیل است بخواند. این آیات سرآغاز ماموریت بسیار توان فرسا و مشکلش بود. جبرئیل ماموریت خود را انجام داد و محمد (ص) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت. خدیجه دانست که ماموریت بزرگ حضرت محمد (ص) آغاز شده است. او را دلداری و دلگرمی داد و گفت بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی. ”

#نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر کانال شکوفه های انتظار ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄

#نماهنگ اول الاولین اول الاولین آبروی زمین ای به عالم بگین خاتم المرسلین خاتم المرسلین انبیا عاشقت به چه کرده خالقت فتبارک الله احسن الخالقین بزرگتر عجم و عربی هاشمی نسبی بین آدما منتخبی زندگی بدون تو ابدا آفریده خدا دنیامو علی حب نبی خال محمد نور تمثال محمد عالم هستی جزء اموال محمد خواهی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد خال محمد نور تمثال محمد عالم هستی جزء اموال محمد خواهی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد تو بی نیاز از همه ای امین مکه حیدرو داری چه نیازی به دگرها غمی نداره تو اگه پسر نداری فاطمه داری چه نیازی به پسرها سلمان توام مسلمان توام شیعه مرتضی به فرمان توام از روز ازل تا روز ابد پیرو آیه های قرآن توام بود و نبودم عشقته عمق وجودم حسن ختابمی به پایان سرودم تو از ولادتت خار چشم یهودی منم همیشه دشمن آل یهودم خال محمد نور تمثال محمد عالم هستی جزء اموال محمد خواهی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد خال محمد نور تمثال محمد عالم هستی جزء اموال محمد خواهی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد عشق محمد بس است و آل محمد #نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر کانال شکوفه های انتظار ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄

سوال شماره ۱۷. وظیفه ما در دوران غیبت امام زمان عج چیست؟ در دوران غیبت وظایف مهمی به عهده ماست: 🌱باید منتظر امام باشیم و برای ظهورش دعا کنیم. 🌱باید با ظلم مبارزه و از حق پیروی کنیم. 📚همان طور که قبلا گفتیم، فرعون خیلی بر بنی اسرائیل سخت می‌گرفت و بسیاری از افراد آن قوم را می‌کشت و یا به اسارت می گرفت. بنی اسرائیل که از قبل و توسط پیامبران گذشته به ظهور پیامبر منجی بشارت داده شده بودند؛ دست به دعا برداشتند و چهل روز گریه و زاری کردند تا خداوند زودتر منجی را برای آن‌ها بفرستد. خداوند دعای آنها را مستجاب کرد و ۱۷۰ سال در فرج منجی تعجیل کرد و به موسی و هارون وحی کرد که آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. #نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر کانال شکوفه های انتظار ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄

#خدایا_اجازه خدایا شیطون شاخ داره؟؟؟ 😈😈😈😈 #نذر_مهدوی ارسال لینک کانال به سه نفر کانال شکوفه های انتظار ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄

مهدی یاوران عزیز عیدتون مبارک🥳🎊🌸خوشا به حال همه ی ما که مهربون ترین پیامبر و کامل ترین دین خدا رو داریم😍 نام قصه🎧:بهترین نصیحت نویسنده:محسن نعما ناشر:انتشارات جمال گروه سنی:۵سال به بالا 📚قصه شب🌙⭐️ توضیحات📜 جوان خیلی خوشحال و شاد بود.دلش میخواست هر چه زودتر پیامبر را ببیند تا پیامبر او را نصیحت بکند و چیزهای خوب را به او بیاموزد. مرد جوان به مدینه رسید و به مسجد پیامبر رفت.پیامبر داخل محراب نشسته بود.مرد جوان جلو رفت و به پیامبر سلام کرد و گفت ای پیامبر!من را نصیحتی کنید. پیامبر به جوان نگاه کرد و گفت: ... آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:👇👇👇 # زود عصبانی نشدن #فکر کردن # سرانجام کار را سنجیدن #دوستی #گذشت کردن و بخشیدن شکوفه های انتظار🌸🌸🌸🌸🌸 ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ @shokoofe_entezar ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄