چه ترس ها به دلم بود، ترس دیده شدن!
غم وجود گرفتن، غم پدیده شدن!
من از عدم به وجود آمدم، نمی دانی
چقدر پر هیجان بود آفریده شدن!
پناه می برم از ترس طرد و تنهایی
به میهمانی تسلیم و هم عقیده شدن
من آن سفال ترک خورده ام که می ترسد
هم از نوازش باران، هم از خریده شدن
بلوغ میوه تلخی ست، مثل من خوش باش
به کال ماندن و از شاخه دیر چیده شدن
@shokoohsher✨
#زینب_احمدی ☘️
ای راز سر به مهر ملاحت !
رمز شگفت اشراق!
ای دوست!
آیا کجاوه تو
از کدام دروازه می آید
تا من تمام شب را
رو سوی آن نماز بگذارم
کی ؟
در کدام لحظهی نایاب؟
تا من دریچههای چشمم را
در انتظار،
باز بگذارم..
وقتی تو باز میگردی
کوچکترین ستاره چشمم خورشید است...
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی 🌱
در قمار تلخ دنیا بردنی در کار نیست
بخت اگر هم یار باشد، عمر با ما یار نیست
عین معشوقت که بر بود و نبودت چشم بست
چشم بر بیش و کم دنیا ببند... انگار نیست!
قسمت ما هرچه باشد میرسد روزی به ما
در نگاه عنکبوت آینده هرگز تار نیست
جنگ سهراب است و رستم جنگ ما با روزگار
آخر سر هیچکس پیروز این پیکار نیست
هرچه میگویی به دنیا، دوستت دارم نگو!
هیچ اقراری به این اندازه ذلت بار نیست!
خنده دار اینجاست! روزی میپریم از خواب ناز
وآنکه تلقین می دهد ما را خودش بیدار نیست...
@shokoohsher✨
#حسین_زحمتکش 🍃
اینکه کسی قصد دلگرم کردن آدم را
داشته باشد اصلاً چیز کمی نیست،
خصوصاً اگر آدمی باشد
که به طور معجزهآسایی، هنوز دوستت دارد...
📚یکی مثل همه
@shokoohsher✨
#فیلیپ_راث 🌱
برگردان: #پیمان_خاکسار 🌱
به بهانه سالروز آسمانی شدن سردار حاج قاسم سلیمانی:
به زنجیر دلت بسته است این زنجیره ی غم ها
همین غم ها همین میراث آدم ها به آدم ها
همین دردی که درماندند از درمان آن مردم
همین زخمی که بیهوده سپردیمش به مرهم ها
جهان همچون گلی در شوره زار شب گرفتار است
به پایش اشک می ریزند بی صبرانه شبنم ها !
جهان چون کودکی تشنه است و روی خاک افتاده
و هرچه پای می کوبد نمی جوشند زمزم ها!
جهان از ظلم پر شد ، زندگی از رنج های تلخ
اگر دنیای ما این است ای وای از جهنم ها!
ولی ما ملت عشقیم ، از غم ها نمی ترسیم
که باید بگذرند از هفت خان عشق رستم ها
نمی ترسیم! تا نام سلیمان در جهان باقی ست
به دست دیو و دد هرگز نمی افتند خاتم ها
نمی ترسیم از باطل ، از این کف های سیلابی
نمی ترسیم ! بسیاریم ، ناچیزند این کم ها
نمی ترسیم! حتی کودکان ما نمی ترسند
که خوب آموختند این درس ها را در محرم ها...
به قطره قطره خون ریخته در دامن این خاک
به معراج الهی می رسد خط مقدم ها!
نباشد دور روزی که بنای ظلم می ریزد
و بالا می رود بر پشت بام کعبه پرچم ها...
@shokoohsher✨
#طیبه_عباسی🌱
@TaiebeAbbasi
یکی آرزو مونده توی دلش
که شب دست خالی به خونه نره
یکی شب به شب آرزو میکنه
که روزای درموندگی بگذره
یکی آرزو میکنه آسمون-
یه کم با زمین مهربون تر بشه
به اندازه ی بغض توو سینه ها
یه خرده گلوی زمین تر بشه
چرا باید افتادن از شاخه ها
همه ش آرزوی دل برگ شه؟
خدای توی این شب آرزو
نذار آرزوی کسی مرگ شه
نباید نگاه کسی خیس شه
نباید بره آبروی کسی
شب آرزو آرزو میکنم
که خنده نشه آرزوی کسی
چی میشد که چشمای مونده به در
توو اون جمعه ی سبز بیدار شه؟
دیگه وقتشه بعد این انتظار
شب آرزو، روز دیدار شه..
@shokoohsher✨
#سیده_تکتم_حسینی ☘️
#لیله_الرغائب
شک منی، یقین منی، نیستی مگر؟!
انگارههای دین منی، نیستی مگر؟!
هم قبلهٔ نماز منی هم نیاز من...
چون مهر بر جبین منی، نیستی مگر؟!
پیوسته با کمان دو ابرو میان شهر
عمری است در کمین منی، نیستی مگر؟
با آن شکوه شرقی و با این غم نجیب...
بانوی سرزمین منی، نیستی مگر؟!
من مستحق نیش توام، دیگری چرا؟!
محصول آستین منی، نیستی مگر؟!
هر وقت مینویسم و هرجا که شاعرم
ایهام و نقطهچین منی، نیستی مگر؟!
@shokoohsher✨
#محمد_سلمانی 🍃
#امام_هادی_سلاماللهعلیه
به رغم ظلمت هوچیگرِ بیرحمِ هرجایی
به جا مانده است از چشمت احادیثی تماشایی
به نقش شیر روی پرده جان دادی و رو کردی
برای دلقک جادوگر اعجازی مسیحایی
و در بزم شراب ظالمان خواندی چنان شعری
که غرق اشک شد کاخ از هراس مرگ و تنهایی
و ای درّندگان کوه و جنگل رام لبخندت!
نشد از شرّ آن انساننما یک آن بیاسایی
برای مردمان روزگاران تا ابد گفتی
میان حرفحرف جامعه از نور و زیبایی
به استقبال رهگُمکردگان در ظلمت دنیا
هنوز ای مهربان بیوقفه با فانوس میآیی
@shokoohsher✨
#اعظم_سعادتمند ☘️
@azam_saadatmand
أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ؟؟🌥
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَهِ؟؟💔
بی تفاوت زنده باشم؟..سنگ باشم بهتر است
هیزمِ آواره ای در جنگ باشم بهتر است
تا که با یک شعله ام، از سوز سرما کم شود
هُرم گرمایم برای کودکی مرهم شود
کودکی مثل همانی که در آن تصویر بود
فکر من تا صبح، با چشمان او درگیر بود
ناله اش !بغضش! صدایش! داشت می لرزید! آه
کاش می خندید!می خندید!می خندید! آه
قطره های اشک او برگونه هایش یخ زده
من دلم آتش گرفت، او دست و پایش یخ زده..
عمق سرما از پسِ این عکس ها معلوم نیست
هیچ کس اندازه ی این کودکان مظلوم نیست
صفحه گوشی پر از اشک است و این تصویرها
شرم بر امثال من بر جمع بی تاثیرها
دیشب احساسم تماما شرم بود و شرم بود
کودکی یخ زد،اتاق خانه ی ما گرم بود..
.
گریه کردم تا برآنها رحمتی نازل شود
آه با این گریه ها شاید فرج حاصل شود
@shokoohsher✨
#فاطمه_معصومه_شریف 🍃
#جنگ #آوارگان_جنگ
#کودکان_لبنان #کودکان_سوریه
#خرابه #یا_رقیه
#یا_صاحب_الزمان
@masoome_sharif