من به چشمهای بی قرار تو قول میدهم
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد،
ما دوباره سبز میشویم...
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🪴
بوی بهشت میشنوم از صدای تو
نازکتر از گُل است، گُلِ گونههای تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینهی خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر
آوردهام که فرش کنم زیر پای تو
چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود
ای پارهی دلم! که بریزم به پای تو
امروز تکیهگاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیام شانههای تو
در خاک هم دلم به هوای تو میتپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور🪴
حرفهای ما هنوز ناتمام ...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🪴
#روزنگار ۸آبان #درگذشت
✨شکوهِ شعر✨
حرفهای ما هنوز ناتمام ... تا نگاه میکنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن که با خ
در اندوه فراق #قیصر_امینپور همیشه عزیز🖤:
پنداشتم که باغ گلی پرپر است او
دیدم که نه... برادر من قیصر است او
هرکوچه باغ را که سرک می کشم هنوز
میبینم از تمام درختان سر است او
دیروز اگر برای شما شعر تر سرود
امروز هم بهانهی چشم تر است او
یک عمر آبروی چمن بوده این درخت
امروز اگر خزان زده و لاغر است او
در خاک میتپد دل گرمش به یاد ما
چون آتشِ نهفته به خاکستر است او
اورا به آسمان بسپارش به خاک... نه
مثل کبوتران حرم پرپر است او
گاهی زلال و نرم... گهی تند و گاه تیز
تلفیق آب و آینه و خنجر است او
آرام آرمیده دراین حجم ترمه پوش
شاید به فکر یک غزل دیگر است او...
@shokoohsher✨
#سعید_بیابانکی ☘️
اما
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
درامتداد راهرویی کوتاه
در آن کتابخانهی کوچک
تا باز این #کتاب قدیمی را
که از #کتابخانه امانت گرفتهایم
-یعنی همین کتاب اشارات را-
با هم یکی دو لحظه بخوانیم
ما بیصدا مطالعه میکردیم
اما کتاب را که ورق میزدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی...
ناگاه
انگشتهای «هیس!»
ما را
ز هر طرف نشانه گرفتند
انگار
غوغای چشمهای من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود!
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🪴
#روزنگار ۲۴ آبان #روز_کتاب_و_کتابخوانی
بوی بهار میشنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل گونههای تو...
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🌱
#روز_دختر_مبارک🌸
✨شکوهِ شعر✨
بوی بهار میشنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل گونههای تو... @shokoohsher✨ #قیصر_امینپور 🌱 #روز_
بوی بهار میشنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل گونههای تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینهٔ خدا
حقّا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آوردهام که فرش کنم زیر پای تو
رنگینکمانی از نخ باران تنیدهام
تا تاب هفترنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پارهٔ دلم! که بریزم به پای تو
امروز تکیهگاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیام شانههای تو
در خاک هم دلم به هوای تو میتپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لایلای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🌱
#روز_دختر 🌸
✨شکوهِ شعر✨
#امام_رضا جان💚
#امامالرئوف
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور 🌱
گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود
موجموج دل من تشنۀ پیوستن بود
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غیر از تو نخواهم اما
خواستنها همه موقوف توانستن بود
کاش از روز ازل هیچ نمیدانستم
که هبوط ابدم در پی دانستن بود
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همۀ طول سفر یک چمدان بستن بود
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور ☘️
خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد
گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد
هفت آسمان افتاد در آیینهی آب
تا لحظهای ردّ نگاهت را ببوسد
افتاده حتی سایهی خورشید بر خاک
تا ذرهای از گرد راهت را ببوسد
شب خیمه زد بر سایهروشنهای نیزار
تا تارِ مژگان سیاهت را ببوسد
در برکه خم شد روی عکس ماه در آب
نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد
با سوز سینه بر لب تفتیدهی عشق
آتش زدی تا دود آهت را ببوسد
دل آستین افشاند بر وهم دو عالم
تا آستان بارگاهت را ببوسد
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور ☘️
ما برای «استقرار صلح»، «جنگ» میکنیم
و شما برای «استمرار جنگ»
«صلح» را پیشنهاد میکنید.
@shokoohsher✨
#قیصر_امینپور ☘️