#مادرانه_شهدا
بعد از ازدواج از روستا به اهواز آمدیم. علی فرزند اول ما بود که در شهریور ۱۳۴۰ درست هم زمان با طلوع آفتاب به دنیا آمد.
قبل از تولد علی در عالم رویا دیده بود که انسان بزرگی به خانه ما آمده و میگوید: شما صاحب فرزندی به نام علی خواهید شد. پدرش هم گفت: اگر فرزندم پسر بود، نامش را علی میگذارم.
علی دوران کودکیِ سختی داشت. واقعا با سختی بزرگ شد. آنوقتها در یک اتاق اجارهای زندگی میکردیم. درآمد پدر علی کم بود، اما حلال.
شوهرم آقا قاسم از آن مردهای عرب خوشاخلاق بود.
اهل کار و تلاش و رزق حلال.
همۀ صاحبکارها میگفتند که جاسم دستش پاک است، حلال و حرام را اهمیت میدهد، کار را درست انجام میدهد و...
وقتی علی به دنیا آمد، پاهایش کج بود.
خرج دوا و درمانش خیلی زیاد میشد.
برادرم پولش را داد تا دکتر پایش را عمل کند.
چهارده روزه بود که پایش را شکستند و دوباره گچ گرفتند.
سنگین شده بود و حمام بردن و جابهجا کردنش سخت بود. با این همه، علی خیلی صبور بود.
#سردار_شهید_علی_هاشمی
@shookohmadari
🍃🌸معارف شکوه مادری🍃
کانال رشد وتعالی جمعیت 💐
نشر مطالب کانال با ذکر منبع اشکالی ندارد.تشکر