✍زهرایی که در روز سوم محرم رقیه نام می گرفت...
🔹چهار سال پیش درست حوالی همین ساعات بود که صدای پرستار توی راهروی بیمارستان پیچید بگید بابای بچه بیاد...
🔸سوم محرم بود دخترمان به دنیا آمد و پرستار عادل را صدا میزد حالم کمی که بهتر شد بابای دخترمان لبخندی زد و گفت امروز سوم مُحرمه روز حضرت رقیه میشه خواهش کنم اسمشو بذاریم رقیه...
🔹گفتم نه من نذر دارم اگه خدا ده تا دخترم بهم بده اسمشونو بذارم زهرا...
🔸لبخند دلنشین تری تحویلم داد و گفت باشه بذاریم زهرا اما به یه شرط...
🔹نمیدانستم چه شرطی میخواهد بگذارد پرسشگرانه نگاهش کردم و ادامه داد روز سوم محرم و روز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اسم دخترمون باشه رقیه از عشقش به این بانوی سه ساله باخبر بودم پس شرطش را با جان و دل قبول کردم.
🔸عادل جان بابای زهرا امروز سوم محرم است بیا و دخترت را رقیه صدا کن بیا و روی موهایش دست بکش و روضه ی خرابه بخوان بیا و توی گوشش نجوا کن همه عالم میدونن که دخترا بابایی ان بابا نیاد نمیخوابن منتظر لالایی ان لطفاً در محضر بی بی سه ساله ما را دعا کن...
💢راوی همسر شهید حاج عادل رضایی...
#شهید_حاج_عادل_رضایی
از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان