#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
اشکهایش به مادرش رفته
سینهی پر شرارهای دارد
نه! به یک طشت اکتفا نکنید!
جگر پارهپارهای دارد
از علی هم شکستهتر شده است!
علتش کینهها، حسادتهاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانتهاست
خواهرش را کسی خبر نکند!
مادرش خوب شد که اینجا نیست!
لخته خونها سرِ لج افتادند
هیچ طشتی حریف آنها نیست
از غرور شکستهاش پیداست
صبر همصحبت دلِ آقاست
نه! من از چشم سم نمیبینم
کوچهای شوم قاتل آقاست
کوچهای تنگ، کوچهای تاریک
شده کابوس هر شبِ آقا
برگه را پس بده... نزن نامرد...
چیست این جمله بر لبِ آقا؟
از صدایِ شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانهی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میلههای قفس نصیبش شد
کودکی نه! بگو خزانِ بهار
پیری زودرس نصیبش شد
نفسش بندآمده ایوای!
به خدا نای روضهخوانی نیست
بازهم شکر! گوشهی این طشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |