@Elteja | کانال اِلتجاHekayate Hajarol Asvad Va Ahd.mp3
زمان:
حجم:
6.53M
▫️فرشتهای که سنگ شد!...🕋
#حکایت زیبای سرگذشت حجرالاسود.
📚 امالی شیخ طوسی، ص۴۷۶
📚 علل الشرایع، ج۲ ، ص۴۲۹
@siasate_hafteh
@Eltejatales | کانال قصّههای مهدوی4_6006078414140738853.mp3
زمان:
حجم:
5.9M
🔸 همه حوائج دنیایی خودشو از بابالحوائج گرفت.
📚قرب الاسناد, ص۳۱۰
📚مشابه امالی مفید , ص ۱۲
#حکایت
#حامی_شیعیان
#امام_کاظم_علیه_السلام
•┈┈••••✾•🌿🕊🌿•✾•••┈┈•
@shayessteh_ir
#حکایت
💢اﺯ ﭘﻠﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪ
🛑ﺭﻭﺯﯼ ﭘﻠﻨﮕﯽ🐆 ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻪ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺷﯿﻮﺍﻧﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﺭ ﭘﻠﻨﮓ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺍﻣﺎ ﭘﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺍﺋﻢ ﺍﺯ ﺗﻠﻪ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺨﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﻮﺍ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻠﻨﮓ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﺎﺩﻭﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺣﺪﺱ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﯿﻢ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﺩ .
ﺷﯿﻮﺍﻧﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﮑﺎﺭ ﭘﻠﻨﮓ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺣﺘﻤﺎ ﭘﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
ﺍﺯﻗﻀﺎ ﭘﻠﻨﮓ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ ، ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺎ ﺗﯿﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﯿﻮﺍﻧﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
” ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺥ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﭘﻠﻨﮓ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺘﯿﺪ ! ؟ ”
ﺷﯿﻮﺍﻧﺎ ﮔﻔﺖ :
” ﺗﺮﺱ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﻭ ﮐﻪ ﭘﻠﻨﮓ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﺎﺩﻭﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﭘﻠﻨﮓ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺣﺲ ﮐﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺗﺮﺱ ﺁﻭﺭ ﻭ ﻓﻠﺞ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻗﺪﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻃﻠﺒﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .
ﭘﻠﻨﮓ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﯿﻢ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻨﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ!
@siasate_hafteh
#حکایت
✳️ باید بریم دنبال جوانها!
🔻...گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچهبهکوچه، مسجدبهمسجد، مدرسهبهمدرسه، دانشگاهبهدانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوانها؛ باید پیام اینهایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.»
🔹 گفتم: «خب! اگه این کار رو بکنیم چی میشه؟!» برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه میشه. گناه در سطح جامعه کم میشه. مردم اگه با «شهدا» رفیق بشن، همه چی درست میشه؛ اونوقت جوانها میشن یار «امام زمان» (عج).»
‼️ بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! ما نمیتونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهستهآهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا رو جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم، بیفایده است؛ کلام ما تأثیر نخواهد داشت.»
📚 از کتاب #علمدار | زندگینامه و خاطراتی از سردار #شهید_سیدمجتبی_علمدار
📖 صفحات ۸۸ و ۸۹
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@siasate_hafteh
#حکایت
غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.
مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید:
«اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟»
غلام گفت:
«خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»
❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄❀
#وعده_صادق۳
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
@siasate_hafteh
#حکایت
دیوانه ای در شهر بود…
میگفتن از رفتن عشقش دیوانه شده است!
روزی این مرد ژولیده از کنار جمعی میگذشت
بزرگان جمع به تمسخر به او گفتند:
میتوانی برای ما شعری بخوانی که ﺩﻩ ﺗﺎ ﮐﻠﻤﻪ "ﺩﻝ" ﺩﺍﺧﻠﺶ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﻭﻡ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ژولیده، رباعی زیر را در همون مجلس سرود:
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ…
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ…
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ….
❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄❀
#وعده_صادق۳
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
@siasate_hafteh