اندیشکده مطالعات راهبردی و بینالمللی: ایران، نگاهی فراتر از ترور
#گزارش_کوتاه
🔷 اندیشکده مطالعات راهبردی و بینالمللی در گزارشی ترور شهید فخریزاده را جزیی از پازلی بزرگتر دیده و در چند محور بدان پرداخته است:
1️⃣ برنامه هستهای
در این گزارش آمده است حجم و سطح غنای اورانیوم در صنعت هستهای ایران به میزان قابل توجهی افزایش یافته و این کشور سانتریفیوژهای جدیدی را به کار بسته است. علاوه بر این موارد که در چارچوب گامهای کاهش تعهدات رخ داده، برجام نسبت به آزمایشهای مرتبط با تولید مواد شکافتپذیر با دقت بالایی ورود نکرده و امکان پنهانکاری آزمایشهای سوخت هستهای در ایران وجود دارد. بستهشدن پرونده ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران، مهمترین نقص این توافق است.
2️⃣ برنامه موشکی
در ادامه این گزارش نوشته شده است حملات دقیق موشکهای بالستیک و کروز از سوی متحدان یمنی ایران به سوی عربستان نشان میدهد برنامه موشکی ایران از منظر دقت، سرعت و قدرت، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است. علاوه بر اینکه در توسعه پهپادهای نظامی نیز رشد محسوسی داشته که میتواند مراکز نظامی و صنعتی متحدان عرب آمریکا را هدف قرار دهد. شناورهای تندرو، مینهای هوشمند و موشکهای ضدکشتی، دیگر ابعاد پیشرفت برنامه نظامی است که در کنار سامانه S300 و خرید احتمالی سامانه S400 از روسیه به ایران قدرت بالایی میبخشد.
3️⃣ برنامه منطقهای
به نوشته نویسنده گزارش، قدرت حزبالله در لبنان، تسلط حکومت اسد بر سوریه، پیشرویهای انصارالله در یمن، کاهش نفوذ آمریکا در عراق و احتمال خروج این کشور از افغانستان، همگی به توسعه نفوذ منطقهای ایران انجامیده است. همچنین محاصره قطر از سوی عربستان و متحدانش به شکاف در شورای همکاری خلیج فارس منجر شده است.
🔷 نویسنده حوادث یک سال اخیر پس از ترور سردار سلیمانی، خرابکاری در نطنز و ترور دکتر فخریزاده را در چارچوب فرآیندی برای مقابله با روند روبهرشد ایران در سه حوزه فوق برمیشمارد و به دولت بایدن هشدار میدهد که با بازگشت به برجام سبب تقویت بیش از حد ایران نشود.
🔶 این ترور را نه اقدامی خودسرانه از سوی رژیم صهیونیستی در تقابل با سیاست خارجی بایدن بلکه میتوان بخشی از تلاش مشترک این دو بازیگر برای افزایش فشار بر ایران جهت وادارسازی به تعمیم برجام به حوزههای موشکی و منطقهای قلمداد کرد. به همین دلیل این جنایت نهتنها پاسخی قاطع میطلبد بلکه بههیچوجه نباید در دام بازی دموکراتها در نقش «پلیس خوب» افتاد.
♦️ شورای آتلانتیک: شکست بازسازی بازدارندگی آمریکا در قبال ایران
#گزارش_کوتاه
🔹 باربارا اسلاوین، مسئول بخش ایران در اندیشکده شورای آتلانتیک در یادداشتی به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی به ارزیابی تبعات این ترور پرداخته است. به نظر او اگرچه ایران به حملهای بدون تلفات به عینالاسد اکتفا کرد، ولی از جنبههای دیگری به این جنایت پاسخ داد:
1️⃣ یک پاسخ نه در حوزه منطقهای بلکه در ارتباط با برنامه هستهای بود. جمهوری اسلامی با تسریع در اجرای گامهای کاهش تعهدات، سطح غنیسازی با سانتریفیوژهای جدید را افزایش داد که به کاهش «زمان گریز هستهای» ایران انجامیده است.
2️⃣ پاسخ دیگر از سوی گروههای شبهنظامی عراقی صورت گرفت که با حملات خمپارهای به پایگاههای آمریکا و متحدانش حداقل 3 سرباز را کشتند. این امر نشان داد ترور سردار سلیمانی نهتنها به افزایش بازدارندگی در برابر ایران و گروههای مقاومت نینجامیده، بلکه آمریکاییها را بیشازپیش به خطر انداخته است.
🔹 به نوشته اسلاوین، آمریکا گمان کرده با ارسال زیردریایی، ناو هواپیمابر و بمبافکن B52 میتواند این بازدارندگی را ارتقا دهد ولی واقعیت چیزی جز شکست سیاست «فشار حداکثری» نیست. طبق این یادداشت، ترامپ صرفاً با هدف خودنمایی به چنین اقدامی مبادرت کرد ولی در عمل دربهای دیپلماسی را بست و ایران را به مقاومت بیشتر ترغیب کرد.
🔸 به نظر میرسد برخلاف تحلیلهای اولیه که گمان داشتند این ترور به یک جنگ دامنهدار منجر خواهد شد، تصمیم ایران به تنوعبخشی به پاسخ، توانسته موقعیتی فراهم کند که ضمن پرهیز از تبعات گسترده، با انعطافپذیری، امکان پاسخ را در هر زمان ممکن میسر سازد
اصول مواجهه ایران با آمریکا
#گزارش_کوتاه
🔹 تارنمای دیفنسوان در یادداشتی به ارزیابی تاکتیکهای ایران در رودرروییهای آتی با آمریکا پرداخته است. نویسنده معتقد است «گرچه ایران زخمی شده ولی نباید پیشبینی کنیم که تسلیم میشود». بنابراین راه دشواری برای پیوستن به مذاکرات در پیش است.
🔹 به باور نویسنده هر چه ایران بیشتر تحت فشار قرار بگیرد، بیشتر مقاومت میکند. به همین دلیل با تنگتر شدن حلقه محاصره سیاسی و اقتصادیاش در عرصه منطقهای، منازعه را به بیرون مرزهایش خواهد کشاند. او در ادامه سه اصل ایران در مواجهات را چنین برمیشمارد:
1️⃣ اصل اول قدرتنمایی است. مسئولان ایران از اقدامی که پیامی مبتنی بر ضعف ایران را به ذهن طرف مقابل متبادر کند، اجتناب میکنند. عدم پذیرش دیدار با ترامپ از سوی رییسجمهور ایران در سازمان ملل، نمونهای از این رفتار است.
2️⃣ اصل دوم استفاده از زمان به عنوان اهرم فشار است. آنها میدانند که آمریکاییها مسائل دیگری جز ایران نیز دارند. پس در رسیدن به نتیجه تعجیل میکنند ولی ایرانیان عجلهای برای به نتیجه رساندن مذاکرات ندارند. همچنانکه در دوران اوباما چنین رفتار کردند.
3️⃣ اصل سوم برای ایران این است که با اقداماتی به طرف مقابل بفهماند که مجبورند زودتر در مذاکرات به نتیجه برسند، زیرا یک «ایران منزوی» خطرناکتر از ایرانی است که با آن تعامل شود. این اقدامات شامل مواردی است که ضرباتی به طرف مقابل وارد کند ولی اثبات انتساب آن به ایران دشوار باشد.
🔹 نویسنده معتقد است زیربنای هر سه اصل، این راهبرد از سوی ایران است که گرچه منازعه با غرب، غیرقابلحل و اجتنابناپذیر است ولی باید مدیریت شود.
اندیشکده راهبردی تبیین
♦️ سیاست پیشنهادی به بایدن درباره ایران
#گزارش_کوتاه
🔹 «مؤسسه خاورمیانه» در یادداشتی به دولت بایدن پیشنهاداتی در خصوص چگونگی مواجهه با بحرانهای آمریکا در غرب آسیا ارائه داده که در این گزارش کوتاه، بخش مربوط به ایران مورد اشاره قرار میگیرد. در هر موضوع، ابتدا مسأله شرح داده شده، سپس اهداف آمریکا برشمرده شده و نهایتاً توصیههایی ارائه شده است:
🔸 مسأله
در این یادداشت آمده است ایران اگر تهدیدی مستقیم علیه منافع آمریکا در خاورمیانه نباشد، حداقل دربرگیرنده مجموعهای از چالشهاست. از برنامههای هستهای، موشکی و منطقهای تا همکاریهای نظامی و اطلاعاتی با چین و روسیه. علاوه بر آنکه مسأله جانشینی نیز در آینده سیاستهای ایران بسیار تأثیرگذار است.
🔸 اهداف آمریکا
1️⃣ بازگشت به برجام و فشار چندجانبه به ایران برای افزایش غروبهای توافق هستهای و محدودیتها در برنامه موشکی
2️⃣ تقسیمبندی موضوعات اختلافی در غرب آسیا و پیگیری متمایز و گامبهگام آنها در راستای کاهش تنش در منطقه
3️⃣ مذاکره مستقیم با ایران در راستای محدودسازی جبهه مقاومت و پیشبرد دیپلماسی در جهت درک ملاحظات و منافع ایران
4️⃣ تلاش برای جلب افکار عمومی ایران به سوی آمریکا با ادعاهای بهاصطلاح «حقوق بشری»
🔸 توصیهها
1️⃣ همکاری نزدیک با اروپا برای مهار برنامه هستهای ایران
2️⃣ راهبرد «چماق و هویج» برای اقناع ایران به گفتگو درباره میزان و بُرد موشکهای بالستیک
3️⃣ نمایش اراده و آمادگی آمریکا برای هر گونه ضربه به گروههای مسلح نزدیک به ایران
4️⃣ اقناع ایران به پیگیری سیاست خارجی غیرایدئولوژیک
5️⃣ اولویت واشنگتن باید این باشد که نسل آینده ایران را به چین و روسیه نبازد، زیرا ارزشهای آمریکایی همچنان جذابیت دارد.
✅ توصیههای نویسنده نشان میدهد علاوه بر پیگیری همزمان ولی متمایز پروندههای اختلافی با ایران به روش فشارهای چندجانبه با همراهی اروپا، که در رفتارهای متفاوت نسبت به برجام، برنامه موشکی و گروههای مقاومت خود را نشان میدهد، درصدد بهرهبرداری از قدرت نرم آمریکا برای روایتسازی علیه ایران در افکار عمومی کشورمان نیز هستند. نکتهای که میتواند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری به نوعی جنگ نرم رسانهای نیز بدل شود
توافق ایران و چین: پیامدهای منطقهای برای آمریکا
#گزارش_کوتاه
🔹 مؤسسه خاورمیانه در یادداشتی به ارزیابی پیامدهای توافق ایران و چین در رقابت پکن و واشنگتن پرداخته و این توافق را چالشی ژئواستراتژیک برای موقعیت آمریکا در غرب آسیا دانسته است. البته به این موضوع نیز اشاره کرده که ممکن است برای این کشور منافعی را به همراه آورد.
🔸 چین برای حضور ایران در پروژه «یک کمربند، یک راه» و به «عادیسازی» روابط تجاری بین ایران و سایر اعضای این پروژه در راستای جابجایی کالا و معاملات مالی تلاش میکند. این همکاری میتواند ایران را به سوی رویکردی بازارمحور در اقتصادش سوق دهد.
🔸 در شرایطی که چشمانداز 2030 عربستان و یا چشمانداز 50 ساله امارات در جریان است، ایران نیز قصد دارد بتواند به قدرت اقتصادی قویتری در منطقه بدل شود و بسیاری از مطالبات عمومی در حوزه اقتصادی را با این توافق محقق سازد.
🔸 به اعتقاد نویسنده، آمریکا در برابر این چالش میتواند دو رویکرد اتخاذ کند. رویکرد اول افزایش فشارهای تحریمی علیه چین و ایران با هدف کاهش ثمرات توافق برای این دو کشور و جلوگیری از توسعه نفوذ چین در غرب آسیا.
🔸 رویکرد دوم اینکه با پذیرش منافع مشترک با چین در جذب ایران به سمت بازارهای جهانی، به تعامل با ایران جهت احیای برجام روی بیاورد. بدین ترتیب در ادامه مانع از آن خواهد شد که بازارهای ایران نیز در انحصار کالاهای چینی قرار بگیرد.
✅ رویکرد دوم آمریکا بسیار دور از ذهن است. بهویژه با سطح تنش کنونی در منطقه، حداقل پیشزمینه چنین رویکردی، سطحی از تعامل میان ایران و متحدان آمریکا در راستای مدیریت بحرانها و کاهش تقابلهاست. با این وجود نباید احتمال سوءاستفاده آمریکا از توافقات میان ایران و چین را از نظر دور داشت
شکست آمریکا در افغانستان به روایت ریچارد هاس
#گزارش_کوتاه
ریچارد هاس، دیپلمات باسابقه آمریکا در یادداشتی، خروج غیرمسئولانه آمریکا و رهاسازی دولت متحد این کشور در کابل را نوعی سقوط اخلاقی دانسته که اعتماد متحدان آمریکا را متزلزل خواهد کرد.
وی جنگها را به دو نوع ضروری و انتخابی تقسیم میکند: نبردهای ضروری مانند جنگهای جهانی یا نبردهای خلیج فارس که راهی جز ورود نظامی برای تأمین منافع ملی وجود ندارد. نبردهای انتخابی مانند ویتنام و عراق که منافع کماهمیتتری دارد و روشهای غیرنظامی نیز کاربرد دارد.
به نظر او، افغانستان در ابتدا یک نبرد ضروری برای شکست القاعده بود ولی تداوم آن یک انتخاب غیرضروری بود. چنانکه عقبنشینی نیز یک انتخاب غیرضروری بود. نه مأموریت به پایان رسیده بود، نه دولت میزبان خواستار عقبنشینی بود و نه نظامیان آمریکایی، طغیان کرده بودند.
طبق یادداشت هاس، افغانستان به عنوان مسأله سیاست خارجی آمریکا از دایره توجهات افکار عمومی خارج شده بود و در عین حال تداوم حضور نظامی محدود آمریکا یک پشتیبانی نظامی و روانی برای کابل بود که به هر حال به استقرار طالبان، ارجحیت داشت.
جمله کلیدی هاس چنین است: «گاهی اوقات آنچه در سیاست خارجی اهمیت دارد این نیست که میتوانید به چه چیزی برسید، بلکه آن چیزی است که میتوانید از آن اجتناب کنید. افغانستان چنین موردی بود». او خطای بایدن را تعهد به توافقی میداند که ترامپ امضا کرده بود.
ریچارد هاس در شرایطی از تداوم حضور نظامی هر چند محدود آمریکا دفاع میکند که این حضور نتیجهای جز مرگ 2500 سرباز آمریکایی، 1100 سرباز ناتو، 70 هزار نظامی و 50 هزار غیرنظامی افغانستانی نداشته و این به جز هزینههای مالی است که مورد اعتراض افکار عمومی آمریکا نیز قرار گرفت.
❇️ سرنوشت کشورهای مشترکالمنافع پس از مرگ ملکه
#گزارش_کوتاه
🔹 با مرگ الیزابت دوم و آغاز پادشاهی چارلز سوم در بریتانیا، گمانهزنیها پیرامون سرنوشت کشورهایی که پادشاه بریتانیا در آنها رئیس دولت محسوب میشود آغاز شده است. در این کشورها که به عنوان کشورهای مشترکالمنافع معرفی میشوند تمایلات جدی برای جدایی از پادشاهی بریتانیا وجود دارد. اندیشکده آمریکایی شورای روابط خارجی در بخشی از یادداشت خود پیرامون مرگ ملکه، به این مسئله پرداخته است.
🔸 به غیر از بریتانیا، پادشاه این کشور، در ۱۴ کشور که اغلب در مناطق آسیاپاسیفیک و کارائیب قرار دارند فرمانروا به شمار میرود. این ۱۴ کشور جدا از ۵۴ کشوری هستند که زمانی ذیل امپراطوری بریتانیا اداره میشدند. در بازه زمانی ۷۰ ساله فرمانروایی الیزابت دوم، جمعاً ۱۷ کشور از پادشاهی بریتانیا جدا شدند که آخرین مورد، کشور «باربادوس» بود که در سال ۲۰۲۱ جدا شد.
🔸 با توجه به نقش عمدتاً نمادین چارلز سوم به عنوان رئیس دولت، ناظران معتقدند در کوتاهمدت تغییرات اندکی در کشورهای مشترکالمنافع مشاهده خواهد شد. با این وجود، این جانشینی میتواند جنبشهای جمهوریخواهانه موجود در این کشورها را تقویت کند.
🔸 نخستوزیر جامائیکا پیش از این گفته بود که این کشور قصد دارد از ذیل پادشاهی خارج شود. رهبران «بلیز» و «آنتیگوا و باربودا» نیز چنین نیاتی را ابراز کردهاند. فشار این کشورها که در حوزه کارائیب قرار دارند مرتبط با توجهاتی است که بار دیگر به میراث بریتانیا در مورد تجارت برده در این منطقه، جلب شده است.
🔸 چارلز سوم احتمالاً با چالشهای دیگر نیز روبرو خواهد شد. با وجود آنکه تمایل به خروج از پادشاهی، در اقلیت قرار دارد اما چنین تمایلی به سرعت رو به افزایش است. نخستوزیر استرالیا نیز جمهوریخواهی محسوب میشود که از برگزاری همهپرسی در این زمینه حمایت میکند. جسیندا آردرن نخستوزیر نیوزیلند نیز از گذار از پادشاهی پشتیبانی میکند.
🔸 با مرگ الیزابت دوم، احترام به پادشاهی میتواند کاهش پیدا کند، به خصوص آنکه چارلز از محبوبیت کمتری برخوردار است و خانواده سلطنتی با اتهامات نژادپرستی روبرو است. در این صورت نقش جهانی پادشاهی بریتانیا و قدرت نرم این کشور، میتواند بیش از پیش نزول یابد.