#اقتصاد | تابآوری اقتصادی (1)
🛑 آلمان بایستی ریسک آسیبپذیری ناشی از واردات خود را کاهش دهد(قسمت اول)
♦️یکی از مسائل مهمی که همواره در عرصه مسائل اقتصادی و حکومتی بایستی به آن توجه شود، بحث تابآوری اقتصادی است.
♦️دکتر مارکوس یاگر در مقالهای با توصیه به دولت آلمان، معتقد است که دولت آلمان بایستی در خصوص کاهش آسیبپذریریهای اقتصادی ناشی از واردات مراقب باشد!
♦️پاسخ به آسیبپذیریهای اقتصادی و جغرافیایی شامل ابتکارات و سیاستهای مختلفی در سطح آلمان و اتحادیه اروپا است؛ که عبارتست از :
1️⃣ابزار ضد اجبار
2️⃣هماهنگی سرمایهگذاری مستقیم خارجی و داخلی
3️⃣سیاستهای کنترل صادرات
4️⃣تلاش برای کاهش وابستگی به فناوریها و مواد خام وارداتی
5️⃣شناسایی و اولویتبندی ریسکهای حیاتی به منظور تمایز بین آسیبپذیریهای بحرانی و غیربحرانی
♦️اما باید دانست که بیشترین ریسک اقتصادی مربوط به واردات، به بخشهای حیاتی (مانند بخشهای دفاعی و بهداشتی) بازمیگردد. در ادامه دکتر یاگر یک نمای کلی از سیاستهای کاهش آسیبپذیریهای مرتبط با واردات را توضیح میدهد
ادامه دارد . . .
———————
با ما همراه باشید! 👇🏻
🌐 @SIASILAND
#اقتصاد | تابآوری اقتصادی
🛑 آلمان بایستی ریسک آسیبپذیری ناشی از واردات خود را کاهش دهد(قسمت دوم)
♦️این سیاستهای به طور ساده به صورت زیر هستند:
1️⃣ذخیره سازی: کاهش تاثیر شوکهای ناشی از عدم تعادل عرضه و تقاضای بازار از طریق ذخیرهسازی نهادههای حیاتی. دولتها میتوانند در خرید و ذخیرهسازی کالاهای حیاتی مانند انرژی مشارکت نزدیکتری داشته باشند
2️⃣تنوع: تنوع واردات خطر اختلال اقتصادی را کاهش می دهد و توانایی یک دشمن ژئواکونومیک را برای بهرهبرداری از وابستگیهای مرتبط با واردات کاهش می دهد. این امر میتواند از طریق حمایت و مشوقهای مالی و توافقنامههای تجاری بینالمللی انجام گیرد.
3️⃣اصلاح: تولید بومی کالاهای حیاتی برای کاهش خطرات، به ویژه در بخشهای حیاتی
4️⃣جایگزینی نوآورانه: جایگزینی نوآورانه به دنبال تولید جایگزین هایی برای واردات حیاتی است، که این جایگزینی از طریق تحقیق و توسعه انجام میگیرد. از آنجایی که بخش خصوصی نیروهای علمی بسیار خوبی در اختیار دارد، دولت می تواند با کمک آنها، وابستگی به واردات را کاهش دهد.
5️⃣بازدارندگی: دولت باید هماهنگیهای لازم را میان بخشهای مختلف ایجاد کند تا از این طریق کسانی که در امر واردات سودهای کلان میبرند، از چرخه حذف شوند.
———————
با ما همراه باشید! 👇🏻
🌐 @SIASILAND
#اقتصاد | تابآوری اقتصادی
🛑 آلمان بایستی ریسک آسیبپذیری ناشی از واردات خود را کاهش دهد(قسمت سوم)
♦️پیگیری این سیاستها نیازمند یک چهارچوب مناسب است که از سه قسمت تشکیل میشود:
1️⃣شناسایی: دولت باید با کمک بخش خصوصی دادههای لازم را جمعآوری کند تا مشخص کند کدام واردات برای عملکرد کل اقتصاد کشور و بخشهای استراتژیک مهم آن، مانند دفاع و بهداشت، حیاتیتر است.
2️⃣ارزیابی: دولت سپس بایستی آسیبپذیریهای مرتبط با واردات را اولویتبندی کند و موضوع هزینه - فایده آن را بسنجد.
3️⃣کاهش: پس از آن دولت باید تصمیم بگیرد که چگونه از کاهش موثر ریسک حمایت کند. مثلاً در مواردی که بخش خصوصی قادر نیست یا نمیخواهد ریسک سیستمی را کاهش دهد، دولت باید با ارائه مشوقهای اقتصادی و مالی مداخله کند. در صورت لزوم، حتی میتواند سیاستهای کاهش اجباری خطر (مانند ذخیرهسازی اجباری) را نیز اعمال کند.
———————
با ما همراه باشید! 👇🏻
🌐 @siasiland
🔴 #دشمن_شناسی
🔹 اسرائیل نمی خواهد در این مملکت
#دانشمند باشد؛
🔸 اسرائیل نمی خواهد در این مملکت
#قرآن باشد،
✅ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت
#علمای_دین باشند،
🔹 اسرائیل نمی خواهد در این مملکت
#احکام_اسلام باشد.
🔸 اسرائیل به دست عمال سیاه خود
مدرسه را کوبید،
✅ ما را می کوبند،
✅ شما ملت را می کوبند،
✅ می خواهند #اقتصاد شما را قبضه کنند،
✅ می خواهند #زراعت و #تجارت شما را از بین ببرند،
✅ می خواهند در این مملکت دارای ثروتی باشند،
✅ ثروت ها را #تصاحب کنند به دست عمال خود،
✅ این چیزهائی که مانع هستند،
✅ چیزهایی که سد راه هستند،
✅ سدها را بشکند،
🔹 #قرآن سد راه است باید شکسته شود،
🔸#روحانیت سد راه است باید شکسته شود،
✅#مدرسه فیضیه سد راه است باید خراب شود،
🔹#طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند
باید از پشت بام بیافتند، باید سرودست آنها شکسته شود.
💢 برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد.
📕صحیفه نور جلد۱، صفحه۵۵
@siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
#تحلیل_شعار_سال_1403
#اقتصاد ایران نیازمند نقشآفرینی مردم
پساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چالشهای بسیاری پیش روی کشور عزیزمان قرار گرفت؛ یکی از اولین آنها، درگیریهای خیابانی با گروهکها، عناصر حزب توده و به ویژه منافقین بود. مطالعه و بررسی اسناد تاریخی نشان میدهد، کمک و پشتیبانی مردم باعث شد که انقلاب بتواند در این برهه حساس حوادث سخت و نفسگیری را پشت سر بگذارد.
در دوران دفاع مقدس نیز نقش مردم در جبههها بود که توانست صحنه نبرد را به نفع ایران تغییر دهد؛ در سالهای بعد از دوران دفاع مقدس و با شکلگیری فتنههای داخلی، این مردم بودند که با حضور بابصیرت خود در صحنههای گوناگون و به ویژه 9 دی 1388 آتش فتنه بزرگ بعد از انقلاب را خاموش کردند؛ در عرصه امنیتی و چالشهایی که در مرزهای شمال غرب و جنوب شرق کشور اتفاق افتاد، سپاه با مردمیسازی امنیت و تشکیل یگانهای مردمپایه، امنیت مرزی را در این مناطق برقرار کرد.
کنار هم قرار دادن این مسائل نشان میدهد انقلاب ایران یک انقلاب مردم پایه است که برای عبور از چالشهای پیش روی خود راهی بهتر از تکیه بر مردم ندارد. امامین انقلاب را میتوان پیشگامان این موضوع و معتقدترین افراد به نقش حیاتی مردم در استمرار و پیشروندگی انقلاب دانست.
چالش اقتصادی، مهمترین چالش پیش روی این روزهای انقلاب است و شعارهای سالیانه که در بیست سال اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب انتخاب شده، مؤید اولویت داشتن حل مسائل اقتصادی است. در حوزه اقتصادی نیز عامل اصلی مشکلات اقتصادی کشور پایین بودن سطح تولید در کشور است، اگر تورم در کشور ما بالاست، به دلیل این است که حجم پول در جامعه بیش از کالا و خدمات یا به عبارتی تولید در کشور است، کسری بودجه و ناترازی بودجه به دلیل کم بودن درآمدهای پایدار دولت و آن هم متأثر از پایین بودن سطح تولید در کشور است، بازار سرمایه ما به دلیل پایین بودن سطح و کیفیت تولید و در نهایت پایین بودن بازدهی سرمایه نتوانسته است پیشران اقتصاد کشور شود و همین طور اگر دقیق بررسی کنیم، تمام مشکلات اقتصادی ما یا متأثر از پایین بودن تولید در کشور هستند یا عامل پایین بودن آن.
در این وضعیت، رهبر حکیم انقلاب با اشراف بر چالشهای انقلاب اسلامی از یک طرف و شناخت دقیق فرصتها و قوتهای نظام اسلامی ایران از طرف دیگر، راهبرد حل مشکلات اقتصادی را جهش تولید با مشارکت مردم تعیین کردند. بی تردید نحوه ایفای نقش مردم نیازمند طرح ریزی و برنامهریزیهای دقیق است که مسئولان موظف به فراهم کردن زمینههای آن هستند؛ اما نباید از این مهم غافل شد که طرحریزی و برنامهریزی مسئولان و مشارکت مردم دو بازویی هستند که اختلال در هر یک از آنها تحقق شعار سال را از دسترس دور میکنند.
✍رامین سبزی
@siasiland
🔴اقتصاد درسیاست
#اقتصاد
🔸 برای درک بهتر این رابطه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بخش دوم👇
🔶اقتصاد بر سیاست تأثیر میگذارد:
🔸رشد اقتصادی: رشد اقتصادی بر محبوبیت دولتها تأثیر میگذارد. دولتهایی که رشد اقتصادی بالایی را تجربه میکنند، معمولاً محبوبیت بیشتری دارند.
🔸بیکاری: نرخ بالای بیکاری میتواند به نارضایتی اجتماعی و تغییر در سیاست منجر شود.
🔸توزیع درآمد: نابرابری اقتصادی میتواند به افزایش تنشهای اجتماعی و تقاضا برای سیاستهای توزیع مجدد ثروت منجر شود.
🔸تورم: تورم بالا میتواند به کاهش قدرت خرید مردم و نارضایتی عمومی منجر شود.
🔸بحرانهای اقتصادی: بحرانهای اقتصادی میتوانند به تغییر در سیاستها و دولتها منجر شوند.
✍علیرضا ابوطالب
@siasiland
🔴اقتصاد درسیاست
#اقتصاد
برای درک بهتر این رابطه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بخش سوم👇
🔵موضوعات کلیدی در ارتباط اقتصاد و سیاست:
🔹مدیریت کلان اقتصادی: این به چگونگی استفاده دولتها از سیاستهای مالی و پولی برای دستیابی به اهداف اقتصادی مانند رشد پایدار، اشتغال کامل و ثبات قیمت اشاره دارد.
🔹توزیع درآمد و رفاه: این به چگونگی توزیع ثروت و درآمد در جامعه و چگونگی تأثیر سیاستها بر رفاه اجتماعی میپردازد.
🔹سیاستهای تجاری و جهانی شدن: این به چگونگی تأثیر سیاستهای تجاری بر اقتصاد ملی و جهانی و چگونگی مدیریت رقابت در بازارهای جهانی میپردازد.
🔹نقش دولت در اقتصاد: بحث بر سر این که دولت تا چه حد باید در اقتصاد دخالت کند و چه نوع دخالتی مناسب است، همواره موضوع بحث و جدل است.
♦️در نهایت، رابطه بین اقتصاد و سیاست بسیار پیچیده و پویا است. درک این رابطه برای درک چگونگی عملکرد جوامع و چگونگی شکلگیری سیاستها بسیار مهم است. مطالعه این موضوع نیاز به تحلیل عمیق عوامل مختلف اقتصادی و سیاسی و تعاملات پیچیده آنها دارد.
✍علیرضا ابوطالب
@siasiland
❇️ اقتصاد یکی از بزرگترین چالش های کشور
اهمیت راهبردی اقتصاد
اقتصاد نهفقط عامل رفاه مردم، بلکه ستون فقرات اقتدار ملی، امنیت، و استقلال سیاسی است.
🟥 دلایل اصلی چالش اقتصادی
◼️وابستگی به نفت:
تکیه بر درآمد نفتی باعث آسیبپذیری کشور در برابر تحریمها و نوسانات بازار جهانی شده است.
◼️تحریمها و فشار خارجی:
تحریمهای اقتصادی بهویژه در حوزههای بانکی و فروش نفت، بسیاری از منابع مالی کشور را محدود کردهاند.
◼️مدیریت ناکارآمد داخلی:
رهبر انقلاب بارها تصریح کردهاند که:
تحریمها مؤثر بودهاند، اما بخش مهمی از مشکلات به سوءمدیریت برمیگردد.
◼️فساد اقتصادی و رانتخواری:
یکی از موانع اصلی پیشرفت اقتصادی، وجود رانت، فساد ساختاری، و ضعف در شفافیت اقتصادی است.
✍م. رجبی
@siasiland
#اقتصاد #چالش
سیاست بدون خط خوردگی
📝تحلیلی بر برنامه وزیر پیشنهادی
🔹علی مدنیزاده، وزیر پیشنهادی #اقتصاد، در اقدامی کمنظیر و قابل ستایش و تمجید، برنامهای با عنوان «رشد عدالتمحور» در قالب دوازده محور کلیدی ارائه کرده که با هدف ایجاد تعادل بین رشد اقتصادی و #عدالت_اجتماعی طراحی شده است. این موضوع نشان از انگیزه بالا و اهتمام جدی وی به حل مشکلات کشور می باشد.
اگر از تعصبات رایج در فضای کشور فاصله بگیریم، میتوان نقاط ضعف و قوت زیر را بر برنامه او مترتب دانست:
🔸نقاط قوت:
برنامهی او با تأکید بر بهبود حکمرانی اقتصادی، ارتقای شفافیت، و کنترل #تورم از طریق تقویت استقلال بانک مرکزی و کنترل نقدینگی، به مسائل بنیادین اقتصاد ایران توجه نشان داده است. همچنین نگاه همهجانبه به چالشهای کشور و بیان گام به گام آنها، تلاش برای ساماندهی یارانهها، افزایش بهرهوری و توسعه اقتصاد دیجیتال، تأکید بر رفاه اقشار پایین دست و دیپلماسی اقتصادی، از دیگر نکات مثبت آن است که در صورت همراهی با اصلاحات نهادی و قانونی، و همیاری اجتماعی میتواند زمینهساز تحرک اقتصادی باشد.
🔹نقاط ضعف:
با این حال، عدم ارائه جزئیات اجرایی و اتکای بیش از حد به مکانیسم بازار و مکانیسم قیمت، در فضایی شبیه به آموزههای نئولیبرالی مکتب شیکاگو، و دیده شدن رگههایی نسبی از بازار آزاد، موجب نادیدهگرفتن برخی ظرفیتهای موجود و نابرابریهای ساختاری ایران شده است. در غیاب حکمرانی قوی، چنین رویکردی ممکن است نه به رشد پایدار، بلکه به تشدید شکافهای اقتصادی و اجتماعی بیانجامد.
📌نتیجه گیری:در نهایت، برنامهی علی مدنیزاده گرچه تلاش دارد چالشهای ساختاری اقتصاد ایران را با رویکردی منظم و مبتنی بر قواعد بازار پاسخ دهد، اما برای موفقیت واقعی نیازمند بازتعریف نسبت دولت و بازار، تقویت حکمرانی، و پرهیز از نسخهبرداری صرف از الگوهای برونزا است؛ چرا که توسعه پایدار در ایران بدون در نظر گرفتن بافت نهادی، اجتماعی و تاریخی ممکن نخواهد بود.
✍مهدی غفاری
@siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
🔻چگونه " #بچههای_شیکاگو " #اقتصاد شیلی را زیر و رو کردند؟
🔹پس از کودتای نظامی سال ۱۹۷۳ در شیلی به رهبری آگوستو پینوشه، کشور وارد یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین دورههای اقتصادی خود شد. در این مقطع، گروهی از اقتصاددانان جوان شیلیایی که در دانشگاه شیکاگو تحت آموزش اقتصاددانان نئولیبرال از جمله میلتون فریدمن قرار گرفته بودند، نقشی کلیدی در سیاستگذاریهای دولت نظامی ایفا کردند. این گروه بهنام "بچههای شیکاگو" شناخته شدند.
🔹در سالهای پس از کودتا، این اقتصاددانان سیاستهای بازار آزاد را بهسرعت و با حمایت کامل دولت نظامی اجرا کردند. خصوصیسازی گسترده، آزادسازی قیمتها، کاهش نقش دولت در اقتصاد و بازکردن درهای کشور به روی سرمایهگذاران خارجی از جمله اقداماتی بود که با سرعت و بدون مقاومت نهادی صورت گرفت.
در نتیجهی این تحولات، دهها شرکت دولتی با قیمتی پایین به بخش خصوصی واگذار شد. بسیاری از این شرکتها به دست گروه کوچکی از سرمایهداران داخلی یا شرکتهای چندملیتی افتاد. اقتصاد شیلی بهنوعی به ویترینی برای سیاستهای نئولیبرال تبدیل شد، اما در پشت این ویترین، نابرابری اقتصادی و فقر بهسرعت رو به افزایش بود.
🔹بچههای شیکاگو مدعی بودند که این سیاستها در نهایت موجب رشد اقتصادی و ثبات کلان میشود. در واقع، نرخ تورم کاهش یافت و رشد اقتصادی در برخی سالها مثبت بود، اما این دستاوردها به بهای گسترش شکاف طبقاتی و کاهش دسترسی بسیاری از شهروندان به خدمات عمومی مانند آموزش و بهداشت به دست آمد.
🔹منتقدان معتقدند که شیوهی اجرای این سیاستها بیشتر به نوعی "غارت اقتصادی سازمانیافته" شباهت داشت تا اصلاح ساختاری. دولت نظامی، بدون هیچ نظارت یا پاسخگویی عمومی، اجازه داد منابع ملی و خدمات اساسی از کنترل دولت خارج و به بخش خصوصی منتقل شود.
🔻دههها پس از آن دوران، هنوز هم بسیاری از شیلیاییها از میراث آن دوره انتقاد میکنند. سیستم بازنشستگی خصوصیشده، آموزش پولی و خدمات درمانی ناکارآمد، تنها بخشی از نتایج سیاستهایی است که بچههای شیکاگو پیریزی کردند. تجربهی شیلی، برای بسیاری، به نمونهای از آنچه ممکن است در غیاب نظارت دموکراتیک و مشارکت عمومی از دل نسخههای اقتصادی صادرشده از غرب بیرون بیاید، تبدیل شده است.
✍حسین حسینی
🌐 @siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
🇬🇧🔥 وقتی " #بچههای_شیکاگو " جرقه شورشهای کارگری در انگلستان را زدند!
#اقتصاد
دهه ۸۰ میلادی، انگلستان وارد یکی از پرتنشترین دورههای اقتصادی و اجتماعی خود شد؛ دورانی که نام آن بهطور کامل با زنی گره خورده بود: مارگارت تاچر. بانوی آهنین، با الهام از اندیشههای اقتصادی مکتب شیکاگو به رهبری میلتون فریدمن، برنامهای برای بازسازی اقتصاد بریتانیا در پیش گرفت که نظم موجود را زیر و رو کرد.
اصلاحات تاچر نسخهای لیبرالی بود برای کشوری که بهزعم او، در چنبره دولت بزرگ، اتحادیههای نیرومند و صنایع زیانده گرفتار شده بود. او تصمیم گرفت این ساختار را بشکند. در دههای که شعار "دولت کوچک، بازار آزاد" از شیکاگو تا لندن طنینانداز شده بود، تاچر کارزار اقتصادی خود را آغاز کرد.
🔧 او دهها شرکت دولتی را خصوصیسازی کرد: از مخابرات و گاز گرفته تا فولاد و حملونقل.
📉 کمکهزینهها و خدمات اجتماعی را کاهش داد و بودجه عمومی را کوچک کرد.
🚫 اتحادیههای کارگری را محدود کرد و قوانین اعتصاب را سختتر نمود.
💰 سیاستهای پولی انقباضی را برای کنترل تورم اجرا کرد، حتی اگر به قیمت افزایش بیکاری تمام میشد.
نتیجه؟ در کوتاهمدت، تورم مهار شد و بورس جان گرفت، اما هزینه این اصلاحات بر دوش طبقه کارگر افتاد. کارخانهها در مناطق شمالی تعطیل شدند، معادن بسته شدند و صدها هزار کارگر بیکار ماندند. نرخ بیکاری در برخی مناطق به بیش از ۲۰٪ رسید.
اینجا بود که خشم فوران کرد.
💥 اعتصاب بزرگ معدنچیان در سالهای ۱۹۸۴-۱۹۸۵، قلب این طوفان بود. هزاران معدنچی با حمایت اتحادیهها علیه بسته شدن معادن و سیاستهای ریاضتی دولت دست به اعتراض زدند. تاچر اما عقبنشینی نکرد. با نیروی پلیس وارد میدان شد و جنبش را درهم کوبید. این تقابل تاریخی، نه فقط یک اعتصاب که نماد جنگ ایدئولوژیک میان اقتصاد نئولیبرالی و ساختار سنتی طبقه کارگر بریتانیا بود.
تاچر پیروز شد، اما جامعه بریتانیا دیگر مثل قبل نشد.
در خیابانهای شفیلد، ناتینگهام، بریارش و لیورپول، نتیجه نظریههای بچههای شیکاگو نه رشد اقتصادی، بلکه شورش، زخم و بیاعتمادی بود.
📚 آنچه در کلاسهای اقتصاد بهعنوان "آزادی بازار" تدریس میشد، در زندگی واقعی میلیونها کارگر بریتانیایی، معنیاش بیکاری، بیخانمانی و فروپاشی جوامع محلی بود.
✍🏼حسین حسینی
-----------
🌐 @siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
🔍 بحران، شوک و سیاست؛ چگونه فاجعه به سکوی پرتاب #نئولیبرالیسم تبدیل میشود؟
#اقتصاد
در تاریخ معاصر، بسیاری از کشورها در مقاطع بحرانی—اعم از جنگ، زلزله، کودتا، یا فروپاشی اقتصادی—به ناچار با تصمیمات سخت اقتصادی روبهرو شدهاند. اما آنچه در پسِ بسیاری از این تصمیمات پنهان مانده، نقش ایدئولوژیهای اقتصادی خاص، و بهویژه مکتب شیکاگو، در تبدیل بحران به فرصت برای بازنویسی ساختارهای بنیادین سیاستگذاری است.
مکتب شیکاگو، که با چهرههایی مانند میلتون فریدمن شناخته میشود، بر اصولی چون بازار آزاد، خصوصیسازی، مقرراتزدایی، و کاهش مداخله دولت در اقتصاد تأکید داشت. اما آنچه این رویکرد را از سایر مکاتب اقتصادی متمایز کرد، شیوهی پیادهسازی آن در بستر بحران بود؛ جایی که جامعه به واسطه شوک ناشی از فاجعه، توان مقاومت و نقد را از دست میدهد.
این راهبرد که بعدها بهعنوان «دکترین شوک» شناخته شد، نشان میدهد چگونه بحران به لحظهای مناسب برای تجویز نسخههای نئولیبرالی تبدیل میشود—نسخههایی که در شرایط عادی، با مقاومت گسترده اجتماعی مواجه میشدند. بحران، زمانِ تعلیق نهادها و بیسامانی روانیِ عمومی است؛ شرایطی که در آن، حتی شدیدترین اصلاحات اقتصادی نیز میتوانند با کمترین مانع اجرا شوند.
تجربهی شیلی در دوران پس از کودتای ۱۹۷۳، یکی از نخستین آزمایشگاههای این تفکر بود؛ جایی که اقتصاددانان تربیتشده در دانشگاه شیکاگو، با حمایت مستقیم دولت نظامی پینوشه، ساختار اقتصادی کشور را با سرعتی بیسابقه دگرگون کردند. الگوی مشابهی در آرژانتین، بولیوی، روسیه پس از فروپاشی شوروی، عراق پس از تهاجم آمریکا، و کشورهای جنوبشرق آسیا در پی بحران مالی دهه ۹۰ تکرار شد.
حتی در مواقعی که بحران ماهیت طبیعی داشت—مانند زلزله، سونامی یا بیماریهای فراگیر—فرصت برای اجرای سیاستهایی فراهم میشد که هدف آنها بازسازی نبوده، بلکه بهرهبرداری از شرایط برای بازآرایی نظم اقتصادی مطابق با اصول بازار آزاد بود. بدین ترتیب، روندهایی مانند فروش داراییهای عمومی، ورود سرمایهگذاران خارجی به حوزههای حیاتی، کاهش خدمات رفاهی و افزایش شکاف طبقاتی، بهتدریج تثبیت میشدند.
منتقدان این شیوه معتقدند که نئولیبرالیسم در این قالب، نهتنها راهحلی برای بحرانها نیست، بلکه خود بخشی از چرخهی تولید و تعمیق آنهاست. در فقدان نهادهای دموکراتیک و نظارت عمومی، این سیاستها میتوانند منجر به بیثباتیهای اجتماعی بلندمدت، تضعیف حاکمیت ملی و انباشت ثروت در دست اقلیتی کوچک شوند.
📌 بهراستی، چه زمانی یک سیاست اقتصادی، دیگر صرفاً «پاسخ به بحران» نیست، بلکه بخشی از مهندسی آگاهانهی نظم جهانی جدید است؟ و نقش نخبگان اقتصادی در لحظهی فاجعه، مرز میان «بازسازی» و «بازچینی منافع» را چگونه تعیین میکند؟
✍ حسین حسینی
-------------
🌐 @siasiland