#دموکراسی_به_سبک_اسلام_۱
🇮🇷با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبر این انقلاب نظام"جمهوری اسلامی" را بر اساس تئوری «ولایت فقیه» پایه گذاری کردند که به لحاظ ناشناخته بودن ابعاد و زوایای آن و نیز همسو و هماهنگ نبودن با اهداف استعماری استکبار جهانی، از همان ابتدا با چالش ها، مناقشات و برخوردهای چندگانه ای از سوی موافقان و مخالفان داخلی و خارجی مواجه گردید.
🔸در ادامه به بیان ادّله برخی از مخالفین می پردازیم:
1️⃣ گروهی به خاطر عدم آگاهی از اندیشه مترقی حکومت ولایت فقیه در اسلام و پیشینه تاریخی آن و برخی دیگر هم از روی دشمنی، اینگونه وانمود کردند که نظریه ولایت فقیه به معنایی که امام خمینی ( ره )مطرح کرده اند یک نظریه ابتکاری شخص ایشان بوده و در میان علما و فقهای پیشین اسلام اصلاً سابقه ندارد.
2️⃣ عده ای به جدایی سیاست و حکومت از دین اعتقاد دارند که دو دیدگاه ذیل این دلیل مطرح می شود:
الف: هدف دین اسلام و بعثت انبیا ماهیتی اخروی دارد و نباید دین و آموزه های آن را با دنیا و سیاست های دنیوی خلط کرد.
ب: دین یک امر بی نهایت است و نمی تواند در یک ظرف کاملاً متناهی یعنی دنیا و امور دنیوی جمع شود.
3️⃣ اندیشمندان دیگری این گونه تحلیل کرده اند که فقه اسلام سراسر دنیوی است اما دین اسلام یک دین حداقلی بوده و تنها قادر است بخشی از نیازهای دنیوی انسان را بر آورده سازد به همین دلیل باید مدیریت علمی جایگزین مدیریت فقهی شود و یا این که به جای "ولایت فقیه"، "زعامت فقیه" را پیشنهاد کرده که معنایی کاملاً دنیوی و غیر مقدس دارد.
4️⃣ دسته چهارم افرادی هستند که ولایت فقیه را از دید
#دموکراسی_به_سبک_اسلام_۲
🔺اگر بخواهیم نگاه مختصری بر زمینه های پیدایش"اندیشه جدایی دین از سیاست" داشته باشیم، بهتر است در ابتدا روشن کنیم که غرب چه برداشتی از دین دارد:
🔸در واقع دین در باور غرب یک نظام اعتقادی و ساختاری نیست، بلکه مسئله ای است که تابع سلیقه، ذوق و احساس شخصی افراد است. بنابراین با تفسیری که غرب از دین و سیاست دارد ما شاهد نظریات گوناگونی از جمله اومانیسم،سکولاریسم و لیبرالیسم هستیم که ویژگی مشترک هر سه نظریه یاد شده"عدم دخالت دین در عرصه های اجتماع و سیاست" می باشد و در واقع غرب با چنین اقدامی دین را از عرصه عمومی به عرصه خصوصی راند.
❗️اما اندیشۀ جدایی دین از سیاست مانند هر مسئله و پدیده ای معلول عوامل گوناگون فکری و اجتماعی است که در ادامه به صورت مختصر بیان می کنیم:
1️⃣ پروپاگانداهای قدرت های استعماری:
که همانطور امام خمینی(ره)فرمودند: شعار سیاست از دین جداست از تبلیغات استعماری است که می خواهند ملت های مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند.
2️⃣ عدم آشنایی با اسلام راستین
3️⃣ درک غلط از مفاهیم و اصول دینی
#دموکراسی_به_سبک_اسلام_۲
🔹فقدان اندیشه سیاسی مستقل و اسلامی
از آنجایی که اغلب مسلمانان در جوامع اسلامی گوناگون تحت حکومت استعماری به سر میبردند، تقریبا درکی از آزادی های اسلام نداشتند و همواره خود را وابسته به قدرت های بیگانه میدانستند.
🔸اما با این وجود فقهای اسلام در خلال مباحث مختلف فقهی به بحث و بررسی مسائل سیاسی پرداختند که باز خلا یک اندیشه سیاسی مستقل و مبتنی بر اسلام به چشم میخورد.
4️⃣ تجربۀ تاریخ ناموفق کلیسا و حاکمان جور به نام دین:
از جمله ع