🔵فقه وسیاست در ایران معاصر
#فقه_سیاست
رابطه فقه و سیاست در ایران معاصر، پیچیده و پویا بوده و از تحولات بسیاری گذشته است.
🔹این رابطه را میتوان به چند دوره اصلی تقسیم کرد که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند👇
♦️بخش اول
🔴دوره قاجار
♦️نفوذ محدود فقه در سیاست: در این دوره، قدرت سیاسی بیشتر در دست شاه و درباریان بود و فقه نقش چندان محوری در اداره کشور نداشت. علما به عنوان نهادهای اجتماعی تاثیرگذار بودند، اما نفوذ مستقیم شان در سیاست محدود بود. برخی از علما در مسائل اجتماعی و قضایی نقش ایفا میکردند، اما تصمیم گیریهای کلان سیاسی عمدتا از سوی حاکمیت انجام میشد.
♦️تضاد گاهگاهی میان فقه و مدرنیزاسیون: تلاشهای محدود برای مدرنیزاسیون در این دوره، گاهی با مقاومت روحانیون مواجه میشد، خصوصاً در مواردی که با آموزههای فقهی در تعارض بود.
🟥دوره پهلوی
♦️تضاد شدیدتر فقه و سیاست: در این دوره، به خصوص در دوران پهلوی دوم، تلاش برای ایجاد یک حکومت سکولار و مدرن، منجر به تضاد فزایندهای با روحانیت شد. رضاشاه با محدودیت فعالیتهای مذهبی و تلاش برای کنترل روحانیت، به مقابله با نفوذ فقه در سیاست پرداخت. محمدرضا پهلوی نیز به رغم تلاش برای ایجاد اصلاحات، همچنان با مقاومت روحانیون در برابر سیاستهایش روبرو بود. انقلاب سفید و برخی دیگر از سیاستهای پهلوی، مخالفت شدید روحانیون را به همراه داشت.
♦️ظهور گفتمانهای ضد استبدادی در میان برخی روحانیون: برخی از روحانیون با اتکا به فقه، علیه دیکتاتوری و استبداد پهلوی موضع گیری کردند.
✍علیرضا ابوطالب
@siasiland