eitaa logo
سیاست بدون خط خوردگی
4.3هزار دنبال‌کننده
73.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
473 فایل
♦️سروش سیاسی لند:👇 sapp.ir/siasiland ♦️ تلگرام سیاسی لند:👇 t.me/siasiland
مشاهده در ایتا
دانلود
سیاست بدون خط خوردگی
پرسمان ویژه فلسطین و عملیات طوفان الاقصی چرا جمهوری اسلامی ایران موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و با آن مخالف است؟ رژیم اشغالگر قدس، یکی از مهم ترین مؤلفه های بحران زا در منطقه آسیاست و جمهوری اسلامی به دلایل گوناگونی با آن مخالفت دارد. مهم ترین نکته، تشکیل غیرقانونی این رژیم در سال ۱۹۴۸ است. ماجرا با پروژه ای انگلیسی و انتشار اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۹ میلادی آغاز شد که نتیجه آن تعهد انگلیسی ها به تشکیل کشوری یهودی در سرزمین فلسطینیان با هویت اسلامی بود. پس از آن با مدیریت انگلیس و درنهایت آمریکا ایـن پـروژه دنبال شد و در نتیجه آن بسیاری از فلسطینی ها از سرزمین تاریخی شان اخراج و ورود یهودیان و صهیونیست های سراسر دنیا به این منطقه آغاز شد. این رژیم با اشغالگری و تجاوز، سرزمین و خاک مردم فلسطین را تصرف کرد و اکنون نیز با زور اسلحه، این جنایت را ادامه می دهد. روشن است که اقدام ایران در به رسمیت نشناختن و مخالفت با آن کاملاً منطقی و عقلانی است؛ چراکه آن را روندی غیرقانونی و بدعت بین المللی می داند و بر این اساس، هیچ گاه این رژیم را به رسمیت نشناخته و رژیم صهیونیستی را غاصب و اشغالگر می داند. از سویی رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل غیرقانونی اش، همیشه عاملی برای تزلزل در ثبات و امنیت منطقه بوده است. این رژیم با بیش از هفتادسال حیات نامشروع همواره در منطقه در حال تجاوز و جنایت و در سایه حمایت ابرقدرت هایی مانند آمریکا ـ تهدیدی دائمی به شمار می رود. از طرفی خطر این رژیم در راه اندازی جنگ و بمباران، با داشتن بیش از سیصد کلاهک هسته ای فراتر از نیاز برای جنگ در کل منطقه خطری برای بشریت است. وقتی عامل بیشتر بحران های خاورمیانه رژیم جعلی صهیونیستی است طبیعی است ایران را مخالف دائمی خود ببیند. از آنجا که تأسیس اسرائیل، اقدامی ناهمگون با نظم موجود منطقه بوده است، برای اینکه این موضوع غیرقانونی به صورت کامل در منطقه تثبیت شود، ایـن رژیم ناچار است نظم موجود را به هم بزند تا جایی که منطق های جدید با مختصات جدید همسو با منافع خود ایجاد کند. از مصادیق این موضوع، طرح خاورمیانه بزرگ و انواع حمله ها برای ساقط کردن دولت های هدف، بمباران و بمب گذاری و ترور در کشورهای مختلف، نابود کردن مخالفان، اختلاف افکنی و ... است که موجب نفی ثبات و ایجاد ناامنی در منطقه شده است. بخش دیگری از اختلاف ایران و این رژیم به ترور دانشمندانش با توطئه سرویس جاسوسی طرف مقابل برمی گردد که باهدف مقابله با پیشرفت علمی ایران به حذف دانشمندان ایران روی آورده است؛ اما ایران علاوه بر مخالفت با جنایت های این رژیم، به صراحت و به تکرار راه حل مسئله فلسطین را به دنیا پیشنهاد داده است. این پیشنهاد نیز نشان دهنده منطق صریح و قانونی و اصولی ایران است که همه افکار جهانی آن را می پذیرند؛ اما ابرقدرت ها مانع آن هستند. «ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. بنابراین پیشنهاد ایـن اسـت کـه همـه صاحبان حق در سرزمین فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همه پرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه فلسطینی هایی که سالها مشقت آوارگی را تحمل کرده اند نیز در این همه پرسی شرکت کنند. دنیای غرب باید بداند نپذیرفتن این راه حل نشان دهنده پایبند نبودن به دموکراسی است که پیوسته از آن دم می زنند و این آزمون، افشاگر دیگری علیه آنان خواهد بود. @siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
پرسمان ویژه فلسطین و عملیات طوفان الاقصی ۳- کشور ما دچار انواع و اقسام مشکلات و محرومیتهاست، پس چه دلیلی دارد که به مردم غزه کمک کنیم؟ پیش از پاسخ باید به این نکته مهم توجه کرد که بسیاری از کمک های ایران به برخی ستمدیدگان یا ضعفای دیگر کشورها از کمک های داوطلبانه مردمی است. همین طور کمک مالی ایران از بودجه رفاهی، بهداشتی و... نیست، بلکه بخشی از بودجه پیش بینی شده دفاعی کشور برای تأمین امنیت کشور و مصونیت مرزهای ایران است. برای نمونه، آمریکایی ها اسم جنگ ۳۳ روزه را جنگ های نیابتی گذاشتند؛ یعنی اسرائیل به نیابت از آمریکا و حزب الله به نیابت از ایران وارد جنگ شدند؛ اگر ما به این کشورها کمک میکنیم در حقیقت از مرزهای خود دفاع می کنیم. • چند دلیل دیگر دلیل اول این است که این کار منحصر به ایران نیست. هر کشوری در هر کجای دنیا، با قطع نظر از فقر و ثروتش، بخشی از امکاناتش را بـه کمک های خارجی اختصاص میدهد. کمک به کشور دیگر امری رایج و بین المللی است و هیچ کشوری نمیتواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند؛ هرچند خود به این کمک مالی نیازمند باشد. امروز این امر، وظیفه ای بین المللی تعریف میشود و به ما اختصاص ندارد. دلیل دوم که اختصاصی تر است مربوط به رابطه میان کشورهای اسلامی است. بخشی از منافع سیاسی، معنوی، فرهنگی و حتی مادی کشورمان در ارتباط با کشورهای اسلامی تأمین می شود. دلیل سوم امنیت ملی است. بخشی از امنیت ملی هر کشور در خارج از مرزهایش تأمین می شود، یعنی شما نمی توانید در محدوده خاک ایران بمانید و توقع داشته باشید کـه امنيت تان تأمين شود. این امری همیشگی است؛ حضرت علی(ع) می فرماید: «هیچ قومی ذلیل نشدند مگر این که در خانه خود نشستند تـا دشمن به سراغ شان آمد. این واقعیت همیشگی تاریخ است. وقتی می بینید دشمن در کشورهای همسایه یا منطقه علیه شما زمینه سازی می کند، شما نباید آنقدر بنشینید تا طرحهای دشمن از مرحله تئوری به عمل درآید و به خاک شما حمله کند. تعرض و تهاجم بهترین دفاع است؛ یعنی اگر دیدید در خارج از مرزها در کشورهای همسایه یا منطقـه عليـه شـما اقداماتی می کنند، باید هوشیارانه در برابر اقدامات بی ثبات ساز دشمن آرایش گرفت. آمریکایی ها در نیمکره غربی هستند و ناوگانشان را به نیمکره شرقی می فرستند. اگر از آمریکایی ها پرسیده شود که چرا شما در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس پایگاه های نظامی دارید، در جواب خواهند گفت که منافع ملی آمریکا ایجاب می کند در این منطقـه حضور داشته باشیم. بنابراین، منافع ملی مردم ایران هم ایجاب می کند در منطقه خودش حضور فعال داشته باشد. @siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
و عملیات طوفان الاقصی قسمت ۱۱ ۱۱-چرا رهبر معظم انقلاب، شکست رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی را ترمیم ناپذیر بیان کردند؟ ابعاد و ریشه این مسئله چیست؟ رهبر حکیم انقلاب در مراسم دانش آموختگی دانشگاه های افسری مسئله شکست صهیونیستها را متذکر شدند؛ اما نکته جدید آن بود که فرمودند: «این شکست غیر قابل ترمیم است.» اگر دقیق تر، فنی تر و علمی تر توضیح دهیم، این برمی گردد به زمانی که رژیم صهیونیستی از سوی «داویـد بـن گوریون» پایه گذاری شد. وی یک دکترین نظامی برای این رژیم تعریف و طراحی کرد که تا روز ۱۵ مهر اصول این دکترین کماکان برقرار بود. این اصول چهار رکن یا اصل داشت که بن گوریون پایه گذاری کرد و نظریه تمام رؤسای ستاد ارتش یا وزرای جنگی که تابع شرایط و ضوابط دکترین جدیدی ارائه میدادند بر این چهار رکن استوار بود و بر اساس این چهار رکن خوانشی راهبردی از شرایط و اقتضائات زمانـه بـه آن ضمیمه و راهبرد جدیدتری تعریف میشد. این چهار اصل عبارتند از: اصل اول بازدارندگی، به این معنا که رژیم باید از نظر نظامی چنان قدرتی داشته باشد که دشمنان او حتی جرئت فکر کردن به اینکه این رژیم را تهدید کنند به خود راه ندهند و این یعنی اصل تفوق نظامی بر دشمنان. اصل دوم، هشدار بود؛ به این معنا که اسرائیل به دلیل اینکه دچار فقدان عمق راهبردی بوده و مساحتش بسیار محدود و جغرافیایش طول و عرض بسیار محدودی داشته و عمق استراتژیک ندارد، برای جبران ایـن خـلاً بایـد اشراف برتری اطلاعاتی داشته باشد تا اگر کشورهای دیگر اراده کردند به اسرائیل حمله کنند قبل از اینکه بخواهند این تصمیم را محقق کننـد، بـا پیش دستی اطلاعاتی، آمادگیهای لازم را کسب کرده باشد. اصــل سـوم انتقال منطقه نبرد به قلمرو دشمن بود. اصل چهارم دفاع از شهروندان در مقابل حملات هوایی، موشکی و امثالهم بود. تمام جنگ های اعراب و اسرائیل بر اساس این دکترین پیش رفت؛ مثلاً بر اساس اصل اول که بازدارندگی است و اصل سوم شاهد این بودیم که صهیونیستها از راهبرد عملیاتی حملات برق آسا شیوه جنگ ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بهره میبرد که مبتنی بر سه اصل بود: ۱- توانمندی فوق العاده در آتشباری ـ چه به صورت توپخانه، چه به صورت نیروی هوایی - روی نیروهای دشمن و همزمان پیشروی سریع و برق آسا از سوی نیروهای پیاده و زرهی. در اینجا ستون فقرات عملیات برق آسا را نیروهای زرهی تشکیل میدادند که در جنگ ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و اشغال لبنان در ۱۹۸۲ این راهبرد پیاده شد، راهبردی ثابت در رژیم صهیونیستی بود. اتفاقی که در ایـن طوفان سهمگین رخ داد، این بود که هر چهار اصل دکترین نظامی اسرائیل که میراث بن گوریون بود، دود شد و بـه هـوا رفت و دیگر خبری از بازدارندگی به معنای آن برتری نیست و نه خبری از هشدار بود، نه خبری از انتقال نبرد به سرزمین یا قلمرو دشمن و نه خبری از دفاع از شهروندان در مقابل دشمن بود روز نابودی دکترین نظامی و دفاعی اسرائیلی ها بود که البته چندان دفاعی هم نبود و ماهیتاً تهاجمی بود و عملاً نابود شد. به همراه این اتفاق شاهد فروپاشی ساختارهای عینی و ذهنی نظامی و امنیتی و دکترین نظامی اسرائیل بودیم و هیمنه و تصوری که صهیونیستها از ارتش و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی شان ساخته بودند، فرو پاشید. بـر اساس آخرین نظرسنجی سالانه مؤسسه مطالعات امنیت ملی، سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ محبوب ترین نهادها در اسرائیل ارتش و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بودند؛ اما امروز پرسشی که در میان صهیونیست ها فراگیر و در رسانه ها بازتاب پیدا کرده این است که مقامات نظامی و امنیتی ما کجا بودند که چنین بلای عظیمی بـر سـر مـا نـازل شد؟ بـه قـول نتانیاهو در گفت و گو با بایدن، این بزرگترین بلایی بود که بر سر اسرائیلی ها بعد از هولوکاست آمد. @siasiland
سیاست بدون خط خوردگی
عملیات طوفان الاقصی قسمت 14 ١٤- چشم انداز تحولات آتی در منطقه و غزه چگونه خواهد بود؟ آیا عملیات طوفان الاقصی بهانه ای به دست رژیم صهیونیستی برای تصرف کامل نوار غزه نداد ؟ در پاسخ به این پرسش، سه سناریو را پیش روی تحولات آتی می توان ترسیم کرد که در ذیل به آنها پرداخته می شود: ۱ - حمله گسترده رژیم صهیونیستی به غزه؛ رژیم صهیونیستی در تهاجمات پیشین خود به غزه با فشار افکار عمومی بین المللی و سازمانهای حقوق بشری مواجه بود؛ اما در وضعیت کنونی به نظر میرسد ارتش صهیونیستی در تهاجم گسترده و حملات سنگین بـه غـزه بـا مـانع و محدودیت های بین المللی مواجه نباشد. برخی از سران رژیم اعلام کردند، مجوز لازم برای انجام حملات گسترده علیه غزه را کسب کرده اند. مقامات رژیـــم صهیونیستی در پاسخ به شکست تحقیر آمیز و برای اعاده حیثیت جعلی خود حمله گسترده هوایی به غزه را در دستور کار قرار داده است و تلاشهایی هم برای اقدام زمینی انجام خواهد داد. ۲- افزایش تنشها در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس؛ تهدیدهای مقامات صهیونیستی نسبت به گروه های مقاومت منطقه و پاسخ های متقابل این گروه ها از احتمال وقوع تنش و درگیری فراتر از سرزمین های اشغالی خبر می دهد؛ در واپسین ساعات سومین روز عملیات طوفان الاقصى، دامنه درگیریها فراتر از سرزمینهای اشغالی کشیده شد. این تنشها ممکن است با عزیمت یکی از مهمترین ناوهای آمریکا به دریای مدیترانه برای حمایت از رژیم صهیونیستی افزایش یابد دور از ذهن نیست که به بهانه حمایت از رژیم صهیونیستی یا جلوگیری از ایجاد تنش و تأمین امنیت بزرگ ترین کریدور دریایی انتقال انرژی جهان، حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس نیز افزایش یابد. تحقق این امر قطعاً حساسیتهایی را به وجود خواهد آورد و امکان تنش دریایی در این منطقه را افزایش خواهد داد. ۳- پیگیری پروژه نابودی کامل جنبش حماس از سوی رژیم صهیونیستی؛ با بررسی روند عملیات طوفان الاقصى و واکنش ها و اقدامات رژیم صهیونیستی، به نظر میرسد مقامات این رژیم سه گام برای مدیریت ایــن بحران تدوین کرده اند. گام نخست آنان اخراج کامل نیروهای مقاومت از سرزمین اشغالی یا به عبارتی پاک سازی سرزمین های اشغالی بوده است. بـا توجه به اینکه گروه راست افراطی در سرزمینهای اشغالی بـر سـر قـدرت هستند و با توجه به رویکرد تند آنان به نظر می رسد گام سوم رژیم صهیونیستی اجماع داخلی برای نابودی کامل جنبش حماس باشد؛ چرا که در حال حاضر هم برخی از بدنه دولت نتانیاهو، یعنی کاهانیستها (افراطیون) و هم بخش قابل توجهی از ساکنان سرزمین های اشغالی خواهان حمله گسترده ارتش به غزه با هدف نابودی حماس هستند. @siasiland
💢وضعیت شناسی سوریه 🔺در حال حاضر، سه دولت کوچک یا سه حوزه نفوذ مجزا در خاک سوریه وجود دارد که با استقرار نظامی و حضور پایدار چهار قدرت خارجی همراه شده است: ۱. مناطق تحت نفوذ جولانی در پوشش اعراب سنی‌: شامل حلب، ادلب، مناطق مرکزی مانند: حماة، حمص و بخش‌هایی از دمشق. ۲.مناطق خودمختار کُردی با گرایش غربی: گستره‌ای از شرق رود فرات شامل شهرهای رقه، حسکه و مناطق جزیره. ۳.منطقه خودگردان دروزی‌ها: استان سویدا در جنوب. 🔺حضور نظامی خارجی‌ها در سوریه: ▪️ایالات متحده: پایگاه التنف که نظارت بر مرزهای شرقی و مناطق بیابانی را بر عهده دارد. ▪️رژیم صهیونیستی: استقرار در جنوب سوريه و در امتداد کوه های جبل الشیخ، ارتفاعات جولان تا نزدیکی جنوب غربی دمشق. ▪️ترکیه: نفوذ در شمال سوریه. ▪️روسیه: تمرکز بر مناطق ساحلی. 💢حقایق موجود در زمین: ➖حکومت خودخوانده مرکزی دمشق: اگرچه به صورت رسمی این تقسیم‌بندی‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد، اما عملاً مجبور به تعامل با آن‌هاست و از پشتیبانی ترکیه و آمریکا برخوردار است. ➖اقلیم دروزی‌ها در سویدا: با تکیه بر حمایت تل‌آویو، در برابر فشارهای دمشق مقاومت، و خودمختاری عملی را حفظ کرده است. ➖نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد): خواهان نظام فدرالی و عدم وابستگی به حکومت مرکزی هستند. با پشتیبانی آمریکا، کنترل منابع انرژی را در اختیار دارند. ♦️مواضع بازیگران اصلی: ✓ ترکیه: به هیچ وجه حاضر به پذیرش این وضعیت نیست و با هرگونه قدرت‌گیری کُردها در همسایگی خود به شدت مخالفت می‌کند. به همین خاطر آنکارا از دمشق حمایت می‌کند تا منافع راهبردی خود را تأمین نماید. ✓ رژیم صهیونیستی: تقسیم فعلی را حداقل شرایط مورد قبول خود می‌داند. استراتژی آن‌ها مبتنی بر تضعیف هر دولت مرکزی مخالف یا منتقد و تقویت گسل‌های داخلی برای تضمین امنیت خود است. ✓ آمریکا: با وجود سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی، عموماً در راستای اهداف متحدان منطقه‌ای خود حرکت می‌کند. واشنگتن از قسد حمایت کرده و با تسلط بر میادین نفتی، به محدودسازی نفوذ رقبای خود می‌پردازد. ✓ روسیه: ممکن است در صورت احساس خطر برای منافع حیاتی خود در مدیترانه، از تشکیل یک حوزه نفوذ علوی در سواحل حمایت کند. این امر دمشق را وادار می‌سازد با مسکو با احتیاط رفتار نماید. ◻️در این میان، برخی بر این باورند که ایران کماکان در معادلات سوریه نقش آفرینی می‌کند. اگرچه با شکست حکومت اسد، نفوذ تهران کاهش یافته، اما هنوز از طریق متحدان محلی خود به ویژه در مناطق ساحلی حضور دارد و امکان اقدامات غافلگیرکننده از سوی آن محتمل است. 🔎معصومه حسین خانی ➖➖➖➖➖ @Siasiland