📙📘📔 شرح پهلوانی‌ها و دلاوری‌های ایرانیان از دیرباز زبان‌زد بوده است. ایران همواره‌ با اسطوره‌ها و پهلوانانش در مقابل دشمنان ایستاده و سربلند از پس نیرنگ‌ها و فریب‌های جادوگران برآمده است. یکی از کودک‌پهلوانان ایران که از دوره‌ی باستان تا کنون شرح دلاوری‌هایش در تاریخ و ادبیات ایران مانده است بستور است. بستور، پسر زریر، سپهسالار ایران، در جنگ گشتاسپ پادشاه ایران با ارجاسپ، پادشاه توران، به کین‌خواهی پدر می‌رود. او که تنها ۷ سال دارد، آن‌چنان جوانمردانه می‌جنگد که نتیجه‌ی ایستادگی‌اش شکست بیدرفش، جادوگر سپاه توران و به تبع آن شکست تورانیان می‌شود. ایرانیان با هوش و فراصتی که داشته‌اند، همواره روحیه‌ی پهلوانی و تسلیم‌ناپذیری در مقابل زورگویان را به کودکانشان آموخته‌اند و این روحیه، بعدها با روایت شجاعت کودکان در جریان عاشورا تحکیم شده است. مهرداد بهار، اسطوره‌پژوه ایرانی، در کتاب بستور با زبانی کودکانه، دلاوری این کودک پهلوان را شرح داده است. در ادامه بخشی از کتاب را با هم می‌خوانیم: [بستور] توی چادرش، روی تختش افتاد‌ گریه‌اش گرفته بود. راستی چرا بزرگ نمی‌شد؟ چرا قدّش بلند نمی‌شد تا سپهسالار ایران شود؛ مگرنه اینکه از همه دلیرتر بود، پس چرا بزرگ نمی‌شد؟ در میان گریه از خدای یگانه، یاری خواست: خدایا، به من یاری ده، زود بزرگم کن تا دیگر کسی به من نخندد، تا مرد شوم و به همه نشان دهم که هیچ‌کس از من شایسته‌تر نیست! بستور در این میان خوابش برد. خدا درخواست بستور را پذیرفت. ساعت‌ها گذشت. بستور از خواب برخاست. دید دست‌هایش بزرگ شده است. ناگهان از جا پرید. به پاهایش خیره شد. همه‌ی اندام‌هایش بزرگ شده بود! باور نکرد؛ خیال کرد خواب می‌بیند. به اندام‌‌هایش دست کشید و پاهایش را تکان داد. بزرگ شده بود؛ بزرگ بزرگ! #معصومه_مرادی #باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی #داستان #اسطوره https://eitaa.com/sibbook

سوال موموکی یکی از بهترین و پرفروشترین کتاب های گروه سنی خردسال در زمینه #خداشناسی است. خانم #کلر_ژوبرت و از زبان حیوانات تجلی خداوند در عالم را برای کودکان توصیف می‌کند. «موموکی»، موش کور این قصه با خودش آرزو می‌کند که ای کاش چشمش خوب می‌دید و می‌توانست خدا را ببیند. او در جنگل به راه می‌افتد و به هر حیوانی که می‌رسد از او می‌پرسد که خدا چه شکلی است! حیوانات که هیچ‌کدامشان خدا را ندیده بودند هم سعی می‌کنند با گفتن ویژگی‌های خداوند موموکی را با خدا آشنا کنند... #باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی #داستان https://eitaa.com/sibbook

سلام. امشب با پی‌دی‌اف کتاب مهمان مامان از نویسنده کار بلد کودک و نوجوان آقای هوشنگ مرادی کرمانی بهتون شب‌بخیر می‌گم. #پی‌دی‌اف #داستان #نوجوان #باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی @sibbook

سلام. امشب با پی‌دی‌اف کتاب قرنطینه با شماییم. بخونید و لذت ببرید. #پی‌دی‌اف #داستان #نوجوان #باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی @sibbook

سلام. امشب با پی‌دی‌اف کتاب قرنطینه با شماییم. بخونید و لذت ببرید. #پی‌دی‌اف #داستان #نوجوان #باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی 📚دختری در اتاق طبقه سوم ✍ مری داونینگ هان. @sibbook

سوال موموکی یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های گروه سنی خردسال در زمینه #خداشناسی است. خانم #کلر_ژوبرت در این کتاب از زبان حیوانات تجلی خداوند در عالم را برای کودکان توصیف می‌کند. «موموکی»، موش کور این قصه با خودش آرزو می‌کند که ای کاش چشمش خوب می‌دید و می‌توانست خدا را ببیند. او در جنگل به راه می‌افتد و به هر حیوانی که می‌رسد از او می‌پرسد که خدا چه شکلی است! حیوانات که هیچ‌کدامشان خدا را ندیده بودند هم سعی می‌کنند با گفتن ویژگی‌های خداوند موموکی را با خدا آشنا کنند... برشی از متن کتاب سوال موموکی🩷🩵 اما مارمولک هم هیچ وقت خدا را ندیده بود. به موموکی گفت: «بیا برویم پیش کلاغ، او با چشم هایش می تواند این طرف و آن طرف سرش را هم ببیند؛ شاید او خدا را دیده باشد!» ماموکی و خرگوش و آفتاب پرست و مارمولک آن قدر توی دشت گشتند تا کلاغ را پیدا کردند. موموکی از کلاغ پرسید: «تو به ما می گویی خدا چه شکلی است؟» کلاغ با تعجب گفت: «خدا؟ من که تا حالا او را ندیدم. بیا برویم جغد پیر را پیدا کنیم و از او بپرسیم.» اما جغد پیر هم خدا را ندیده بود. موموکی و دوستان جدیدش از جغد خواب آلود خداحافظی کردند و باز هم رفتند و رفتند. از هر کسی که سر راهشان بود سوال کردند، اما هیچ کدام از حیوانات دشت، خدا را ندیده بودند؛ حتی آن هایی که تیزترین چشم‌ها را داشتند؛ مثل عقاب و شاهین. باشگاه_کتاب_کودک_و_نوجوان_سیب_نارنجی #داستان https://eitaa.com/sibbook