eitaa logo
باشگاه کتاب سیب نارنجی
177 دنبال‌کننده
529 عکس
51 ویدیو
97 فایل
معرفی کتاب‌های کودک و نوجوان و پژوهش‌های مربوط به این رشته. هر روز با تازه‌های کتاب کودک و نوجوان #کتاب #مطالعه #کودک #نوجوان #خردسال ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
پـویـش بـزرگ عکس کـودکان اربعیـن 🏴 . همراه با برگزاری نمایشگاه عکس‌های تولید شده به کمک هوش مصنوعی 🎒 ☺️ 🔻اگــر دوست داریـد بــه کمک هـوش مصنوعی، یـک سلفی رویایی از کودکان خود ؛ در مسیر کربلا،طریق الاقصی به یـادگار داشـتــه بــاشـیــد، هـمـیـــن الان عکـساتون رو برای ما بفرستید:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3226534077C421f8d1b18 🎁🎁 بیا و قاب عکستو‌ هم جایزه بگیر! .
کتاب: اتل متل دو قصه داستان: خانه کرم کوچولو نویسنده: محمدرضا شمس تصویرگر: فریده شهبازی ناشر: سروش گروه سنی: ۶+ بلندخوانی : شراره باباشکوری 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب: اتل متل دو قصه داستان: خانه کرم کوچولو نویسنده: محمدرضا شمس تصویرگر: فریده شهبازی ناشر: سروش گروه سنی: ۶+
رولد دال از نویسندگان شاخص و نام‌آشنای کودکان است. او زاده ی ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۶ و درگذشته ی ۲۳ نوامبر ۱۹۹۰، داستان نویس و فیلم نامه نویس اهل ولز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده های انگلیسی است که والدینش نروژی الاصل بودند و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ی ۱۹۴۰ بود.مهم ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و داستان های چشم نداشتنی است. بیشتر آثار او به فیلم درآمده اند.او در ۱۹۱۶ در لانداف گلامورگان به دنیا آمد. در جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی انگلستان در نایروبی پیوست. مدتی در یونان و سوریه خلبان جنگی بود. در ۱۹۴۲ به واشینگتن رفت و نویسندگی را شروع کرد. اولین داستان هایش را بر اساس تجربه هایش در جنگ در نشریان آمریکایی به چاپ رساند. اما خیلی زود به نوشتن برای کودکان گرایش یافت. آثار او اثر زیادی بر نویسندگان انگلیسی زبان پس از او گذاشت در ادامه در کانال باشگاه کتاب کودک و نوجوان سیب نارنجی یکی از کتاب‌هایش را می‌توانید بخوانید.
غول بزرگ مهربان - رولد دال.pdf
3.43M
رولد دال از نویسندگان شاخص و نام‌آشنای کودکان است. در ادامه یکی از کتاب‌هایش را می‌توانید بخوانید.
مریم راهی در کتاب به امین بگو دوستش دارم، روایتگر قصه چهار شخصیت بزرگ تاریخ اسلام است. او در قالب داستان، مستندی روایی تاریخی را حکایت می‌کند و زندگی بزرگان دین اسلام را از زوایایی جدید و متفاوت به تصویر می‌کشد. این رمان داستانی است درباره چهار شخص مهم و برجسته تاریخ صدر اسلام که از حامیان حضرت محمد (ص) بودند؛ حضرت عبدالمطلب پدربزرگ، ابوطالب و حمزه دو عموی پیامبر و جعفربن ابی طالب پسرعموی ایشان. آغاز رمان با دیدن خوابی توسط عبدالمطلب شکل می‌گیرد؛ خوابی که در آن هاجر همسر ابراهیم نبی از او درخواست می‌کند تا تشنگی فرزندش اسماعیل را رفع سازد و وی را به حفر مجدد چاه زمزم که سالیان گذشته به وسیله یکی از قبیله‌ها پر شده بود تشویق و هدایت می‌کند و این شروع روایتی ناب و زلال از زندگانی پیامبران است. داستان این کتاب به حوادث شهر مکه پیش از میلاد پیامبر و حتی پیش از ولادت پدر ایشان پرداخته و تا زمان نوجوانی حضرت محمد و قرن هشتم هجری ادامه یافته است. در واقع می‌توان گفت این رمان روایتی 85 ساله از رخدادهای تاریخ صدر اسلام ارائه می‌دهد. در این اثر با تعدد شخصیت و ماجراهای فراوانی مواجه هستید که تعلیق بسیاری به همراه دارد. *ویژه میلاد رسول‌الله*
*آنک آن یتیم نظر کرده* رمانی‌ست درباره زندگی پیامبر(ص) به قلم *محمدرضا سرشار* که بخش اول آن، با رویای عبدالمطلب شروع می‌شود که به او الهام می‌شود چاه زمزم را حفر کند. او محل حفاری را در نزدیکی مکه که در خوابش به آن اشاره شده بود، پیدا می‌کند. قریش با حفر چاه مخالف هستند و از عبدالمطلب می‌خواهند که از این کار خودداری کند. در نهایت به توافق می‌رسند که نزد یک روحانی بروند و حکم او را بپذیرند. روحانی در حومه مکه زندگی می‌کند و چند نفر از اهالی قریش همراه با عبدالمطلب نزد او می‌روند. آنها در راه گم می‌شوند و در مخمصه وحشتناکی گرفتار می‌شوند، بنابراین به عبدالمطلب اجازه می‌دهند که چاه را حفر کند. عبدالمطلب در حین حفر چاه، گنجی را پیدا می‌کند. عرق از منافذ بدنش مانند رگه‌هایی ریز جاری می‌شود و در این هنگام، نفس او به شماره افتاده و احساس می‌کند هوایی برای نفس کشیدن وجود ندارد. او سعی می‌کند بلند شود و خود را بیرون بکشد.، دست‌ها و پاهایش توان یاری دادن به او را ندارند. او نمی‌تواند کاری انجام دهد و فروپاشیده، دندان‌هایش را به هم فشار می‌دهد و فریادهایش را فرو می‌خورد... این کتاب با مطالب معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و رحلت پیامبر در قالب داستانی با لحنی غنایی نوشته شده است. این اثر پس از انتشار، تحسین‌های زیادی را از جشنواره‌های ملی به دست آورد. هرچند نویسنده در پرداختن به زندگی حضرت محمد (ص) به منابع تاریخی ارجاع داده است اما تخیل او در توجه به حالات روحی شخصیت‌های فرعی و به تصویر کشیدن مکان‍ها به وضوح مشهود است. *ویژه میلاد رسول‌الله*
رمان محمد را ابراهیم حسن بیگی با موضوع زندگی حضرت رسول صلوات‌الله علیه نوشته است. این رمان به منظور آشنایی غیرمسلمانان با این رسول الهی نگاشته شده و به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. ساختار ادبی کتاب ساده است و گزینش حوادث و چینش وقایع تاریخی با نثری دلنشین، مخاطب غیرمسلمان را جذب می‌کند. محمد (ص) روایتی است که در پانزده فصل به سرانجام رسیده است. زاویه ی دید راوی اول شخص است. در این کتاب شخصی یهودی که در رمان به عنوان یک دانشمند معرفی می شود از طرف شورای عالی یهود مامور می شود به سمت پیامبر اسلام برود و او را کشته و یا عقایدش را به چالش بکشد. در سرآغاز رمان که بخشی از روایت کلی است آمده: "تو (مرد یهودی) باید به آن جا بروی و از نزدیک با عقاید این مرد آشنا شوی، سپس اگر توانستی او را بکش و اگر کشتنش به مصلحت نبود دینش را از درون متلاشی کن ... مقدمات سفر را مهیا کن، رسیدی، گزارش سفر را نیز فراموش نکن، هرچه دیدی و درباره ی او دریافتی برایم بنویس و بفرست، بدان که ما در شورای عالی یهود سخت نگران اتفاق هایی هستیم که در حجاز رخ می دهد". در واقع در سراسر این رمان ما با گزارش‌هایی مواجهیم که یک غیر مسلمان از پیامبر مسلمانان می دهد. این گزارش ها از تاثیرپذیری پیامبر (ص) بر اطرافیان، دشمنان و روند شکل گیری اسلام حکایت دارد. ویژه میلاد رسول‌الله @sibbook
کتاب تا محمد نوشته علی آرمین و شامل 4 داستان کوتاه برای نوجوانان درمورد پیامبر است. در این کتاب در قالب داستان با استفاده از منابع مستند، مطالبی از سیره اخلاقی پیامبر بیان شده است. این کتاب می‌تواند نوجوانان را با پیامبر اکرم آشنا کند و ایشان را به عنوان قهرمان و الگوی زندگی آنان معرفی کند. در بخشی از متن این کتاب می خوانیم: هوا ابری بود و بادی نسبتاً شدید می وزید. کشتی بی تاب و مصمم مسیرش را روی آبهای امواج دریای سرخ طی می کرد و به سمت محل برگزاری مسابقات می رفت. از خوابیدن خسته شده بودم. روی عرشه آمدم و بدنم را کش و قوسی دادم. باد خنکی به صورتم خورد و ته مانده خوابم را با خود برد. مغرب تا مشرقی را در کشتی بودیم و داشتیم به سمت جزیره قبس می رفتیم. تیراندازی را از بچگی یاد گرفته بودم؛ از همان زمانی که با پدرم گله شتر ها را در صحرا میچراندیم. آن زمان ها با شاخه خوشه‌های خرما کمانی ساخته بودم با ذوق و شوق هر سنگ و چوبی را شانه می رفتم. ولی سالها از آن ایام گذشته بود و دیگر برای خودم مردی شده بودم.کمانم چاچی بود و سفارش داده بودم تا از تاشکند بیاورند. تیرهایش را صارم تیر ساز از درخت گردو ساخته بود من و 4 نفر دیگر از حجاز عازم مسابقه تیراندازی بودیم. دو تایمان برده بودند. «سحاب» برده خلیفه دوم -عمر- بود و «فضل»برده علی بن ابیطالب. یک سیبل با ده دایره در انتهای عرشه نصب شده بود تا بتوانیم در طول سفر تمرین کنیم. مرغان دریایی مثل زنبور های دور کندو اطراف کشتی پرواز می کردند.به فردا فکر می‌کردم؛ به مسابقه ای که تیراندازانی از تمام کشورها در آن شرکت می‌کردند و هرکس آرزوی اول شدن داشت...