هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی زادروز هدایت: از زبان به روایت"
اغلب نویسندگان ادبیات داستانی، زبان را تنها ابزاری برای پیشبرد روایت داستانی میدانند و جنبههای آوایی و سبکی و فرهنگی و ساختاری_نحوی آن را در نوشتههای خود نادیده میگیرند.
شاید به همین دلیل است که در آثار عمدهی نامهای شاخص کارنامهی صدسالهی داستان نو فارسی، نوعی وادادگی زبانی میتوان دید و این کاستی در بسیاری از آثار معاصر به نوعی پلشتی زبانی انجامیده است.
در آثار صادق هدایت به عنوان آغاز داستان فرمگرا، خطاهایی دستوری و زبانی نمود یافته که عمدتا هیچ کنشگری مثبت داستانی ندارد؛ هرچند منتقدان موافق با هدایت کوشیدهاند بین این دست ولنگاریهای زبانی در آثار او با سبکش، پیوندی داستانی برقرار کنند.
اگر اساس زبان شعر را فشردگی زبانی بدانیم، این مولفه شاعران را برآن داشته که در کاربستهای زبانی واسواس پیشه گیرند؛ جنبهای مثبت که نویسندگان جریانهای داستانی فارسی از آن غافل بودهاند.
از میان نویسندگان پس از هدایت، تنها معدودی زبانی پیراسته دارند؛ برای مثال چوبک و آل احمد و گوهر مراد، در ساختمان زبان خود، تاحد امکان به سلامت زبان و دیگر ظرفیتهای آن توجه کردهاند.
دقت زبانی در آثار نویسندگان متمایل به سبک نوشتاری یا نویسندگان با رویکرد ادبگرا، بیشتر دیده میشود؛ چنانکه کسانی چون: گلستان و دانشور و دولتآبادی و نادر ابراهیمی و گلشیری و بیژن نجدی، بیشتر به زوایای درونی زبان نظر کردهاند. با وجود تلاشهای جریانهای مختلف، همچنان سستی زبانی، از آسیبهای جدی داستان فارسی است.
#زبان_داستان
#صادق_هدایت
https://eitaa.com/mmparvizan