"نوروز: روزِ دادخواهی"
چنین گویند که جمشید برادر طهمورث بود و همهی جهان وی داشت... نخستین کسی که سلاح کرد او بود، و سلاح مردمان از چوب و سنگ بود. او شمشیر و حربه و کارد کرد، و کرباس کرد و ابریشم و قزّ و رنگهای الوان... و دیوان را فرمود تا گرمابه نهادند... و غواصی کردند و گوهرها از دریا برآوردند... . پس علما گرد کرد و ازیشان پرسید که چیست که این پادشاهی بر من باقی و پایند دارد؟ گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم، شما نزد من آیید تا هرچه [درو داد] باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز [هرمز بود] از ماه فرودین، پس آن روز [را] نوروز نام کرد.
تاریخ بلعمی، ابوعلی بلعمی، به تصحیح ملکالشعراء بهار، به کوشش محمدپروین گنابادی، نشر زوار، صفحههای ۸۷ و ۸۸.
https://eitaa.com/mmparvizan
"اردیبهشت روز"
در تقسیم اجزای ماه، ایرانیان برای هر روز، نامی در نظر گرفتهاند. چنانکه در یاداشت نوروز اشاره شد، "اورمزد" نخستین روز ماه است و نوروز با این روز سازگار است.
دومین روز هر ماه نیز بهمن نام دارد؛ چنانکه مسعود سعد سروده است:
بهمنروز ای صنمِ دلسِتان
بنشین با عاشق در بوستان
(دیوان، ص ۶۵۹)
مسعود سعد در قطعاتی جداگانه، تمام روزهای ماه را وصف کرده است؛ چنانکه در توصیف "اردیبهشت: روز سوم هر ماه" سروده است:
اردیبهشت روزست ای ماه دلسِتان
امروز چون بهشت برین است بوستان (همان)
مهمترین جشنهای ایرانی، از انطباق روز و ماه همنام یا روز و ماهی خاص شکل گرفته است. چنانکه نوروز انطباق روز اورمزد با ماه فروردین است و همچنین فروردینگان همزمانی روز فروردین(روز نوزدهم) با ماه فروردین، یا جشن بهمن همزمانی روز بهمن با ماه بهمن و جشن مهرگان انطباق مهرروز با ماه مهر و سپندارمذگان، انطباق روز سپندارمذ با ماه سپندارمذ/اسفند.
#جشن_های_ایرانی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"امام حسن(ع) و شعر شاعران نخستین"
نخسین اشارهی موجود در شعر کهن، با موضوع امام دوم شیعیان(ع)، بیتی از دقیقی است که در آن، با عنوان "شبر" از آن حضرت یاد شده است. تا نیمهی نخست سدهی پنجم، جز یک بیت در دیوان فرخی و چند اشاره در ابیات منسوب به غضائری و بوسعید، نامی از آن حضرت نمیتوان دید؛ اما در اشعار و دیوانهای شاعران نیمهی دوم این قرن، از جمله منظومهی علینامه و اشعار ناصرخسرو و منظومهی یوسف و زلیخا (که قاعدتا مربوط به پس ازین زمان نیست) و ابیات منسوب (محتملا متاخرتر) باباطاهر و...، اشاراتی متعدد به آن حضرت ثبت شده است.
اشارات ناصرخسرو به آن حضرت در کنار دیگر بزرگان شیعی است و او از امام دوم عمدتا با نام شبر یاد کرده است:
ای ناصبی اگر تو مقرّی بدین سخن
حیدر امام توست و شبر وآنگهی شبیر (دیوان، ص ۱۰۵)
رفتم به در آنکه بدیل است جهان را
از احمد و از حیدر و شبیر و ز شبّر
(همان، ص ۱۳۳)
حسین و حسن یادگار رسول
نبودند جز یادگار علی
(همان، ص ۱۸۶)
در مقدمهی یوسف و زلیخا نیز، از مهر پیامبر(ص) به حسنین(ع) سخن آمده است:
حسین و حسن آن دو پور بتول
به یک جایگه در کنار رسول
بر ایشان همی بوسهدادی نبی
به دیدارشان شادمانه علی
کز ایشان همییافت آرام دل
قرار دل و رامش و کام دل
(یوسف و زلیخا، ص ۶)
مضمونی که اغلب کتابهای حدیثی اهل سنت و شیعه، آن را تایید کرده و روایاتی دربارهی آن ثبت کرده است.
از شاعران متمایز اواخر سدهی پنجم و آغاز قرن ششم در این موضوع، امیرالشعرا معزی است. شاعر نیشابوری در تابید یکی از قصاید مدحیاش به سادات حسنی و حسینی، اشاره کرده است:
همیشه تا بُود از نسل حیدر کرار
میان آدمیاندر حسینی و حسنی
(دیوان، ص ۷۰۸)
او همچنین پس از ستایش امام علی(ع)، ابیاتی در شهادت حسنین(ع) سروده است. (بنگرید به همان، ص ۳۷)
شاخصترین شاعر نخستین در ستایش امام حسن(ع) سنایی غزنوی است. او در دیوان چندبار به آن حضرت تلمیح کرده؛ هرچند لقب مجتبی در دیوان او برای حضرت رسول(ص) انتخاب شده است. (بنگرید به دیوان، صص ۳۶۵ و ۴۷۰)
از شگردهای سنایی در حدیقه، افزودن بخش مستقل در ستایش حسنین(ع) در باب سوم منظومهی حدیقه است. سنتی که پس از او در آثار و منظومههای عرفانی، از جمله سرودههای عطار هم کاربرد مییابد:
بوعلی آنکه در مشام ولی
آید از گیسوانش بوی علی
قرهالعین مصطفی او بود
سیدالقوم اصفیا او بود...
(حدیقه، ص ۲۶۲)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سنت کتاب در ماه مبارک رمضان"
کتابت به دلایل دینی و فرهنگی، از جلوههای تشخص فرهنگ اسلامی بوده تا آنجا که در رسالات خوشنویسی، احادیثی متعدد در فضلیت نوشتن و خط خوش روایت شده و اغلب کاتبان اسلامی، سلسلهی کتابت خود را به شخصیتهای دینی بهویژه امام علی(ع) میرساندهاند.
تقدس امر کتابت و خوشنویسی، سببشده بسیاری از خوشنویسان در ماه مبارک رمضان به کتابت قرآن و متون دینی اصرار ورزند؛ البته در کنار این دست کتب، توجه به متون ادبی و اخلاقی نیز رواج داشته؛ چنانکه صدها نسخهی ارزشمند ادبی میتوان سراغ گرفت که در ماه رمضان کتابت شده است.
تصویر بالا، مربوط به پایان نسخهای از گلستان سعدی است که در رمضان سال ۹۴۹ در مکهی معظمه نوشته شده است.
#خوشنویسی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از موسسه فرهنگی هنری سیب نارنجی
در بسیاری از سورههایی که با یاد قیامت آغاز میشوند، حضور حرف قاف و آهنگ کوبنده آن به روشنی مشهود است.
یک نمونهاش همین آغاز سوره انبیا است که با کلمه اقترب و نغمه کوبنده قاف ساکن شروع میشود و درک ما را از معنای هشدار آمیز آیه بالاتر میبرد؛
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ
انگار میگوید:
تق، تق، تق. قیامت دارد میآید. در را باز کنید.
این هم نمونههای دیگری از آیات آغازین سورههایی که با یاد قیامت شروع میشوند و از قدرت حرف قاف برای درگیر کردن احساس مخاطب با وضعیت دلهره آور آخرت بهره میگیرند:
الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ
إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ
لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ «1» وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
الْحَاقَّةُ «1» مَا الْحَاقَّةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ «3» كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ
★☆★ درباره ترجمه ناپذیری قرآن سخن فراوان گفته شده است؛ ولی یکی از روشنترین دلایلش این است که در قرآن چیزهایی وجود دارد که اصلاً قابل ترجمه نیست؛ مانند همین تاثیر آهنگ حروف و کلمات و جملات.
موسیقی متن فیلم، قابل ترجمه و تبدیل به زیرنویس نیست.
غلامرضا حیدری ابهری
#قرآن
#سیب_نارنجی
@sib_naranji
هدایت شده از پرویزن
"یاد گذشتگان"
به بهانهی نهم فروردین سالگرد درگذشت سیدحسن حسینی
مجلهی شعر شمارهی ۴۱
۱۳۸۴
با نقدهایی از
#محمد_رضا_سنگری
#صابر_امامی
#رضا_اسماعیلی
#محمد_کاظم_کاظمی
و...
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نکتهای در قافیهگزینی"
اساس تعریف قالبهای شعر سنتی بر کارکرد وزن و قافیه در آنهاست. نوع قرار گرفتن قافیه (بهاجبار) و ردیف(بهاختیار) است که مرز قالبهای غزل و رباعی و قصیده و مسمط و غیره را مشخص میکند.
اهمیت قافیه در شعر کهن بهاندازهای است که برخی از منتقدان شعر را صرفا سخن "موزون و مقفّی" دانستهاند و قافیهمندی را حتی مقدّم بر مخیّلبودن شعر تشخیص دادهاند.
هرچند کارکرد قافیه در شعرهای کهن و نو، سبکهای مختلف و شعر رسمی یا عامیانه، تفاوتهایی دارد؛ برخی اصول موجود در قافیه گزینی است که شاعران، عمدتا به آن توجه دارند یا دست کم بر اساس علم قافیه به آن آگاهند.
یکی از اصول قافیهگزینی، ضرورت تفکیک بین حروف اصلی و الحاقی قافیه است. به کلمات زیر توجه کنید:
جنبش، کوشش، پویش، جوشش، آزمایش، نمایش، گزارش، تنش، پیچش، پوزش، کشش، سوزش، گرایش، بارش، پرسش، نرمش، پرش و هزاران واژهی مشابه که از ترکیب
"بن فعل و ِش" ساخته شده است.
بسیاری از شاعران معاصر و برخی شاعران پس از سدهی نهم، به دلیل همسانی پایان این کلمات، از همهی این ساختها به یک صورت در قافیه استفاده کردهاند؛ حال آنکه "ش" در تمام نمونهها "حرف الحاقی" است و در زمان قافیهگزینی، اساس قرار نمیگیرند.
از این زاویه، در نمونههای بالا پویش و جوشش را نمیتوان همقافیه کرد و نمونهگزینی صحیح قافیهها به صورت زیر است:
_ کوشش/ جوشش/پوشش و ... .
_گرمایش/ نمایش/ گشایش/ نیایش و... .
_سوزش/ پوزش/ فروزش و... .
_پویش/ رویش/ گویش و ... .
_گزارش/ بارش/ نگارش و ... .
ادامه دارد
#کارگاه_شعر
#نقد
#قافیه
#حروف_الحاقی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نمونهای از خطای قافیهی الحاق"
چنانکه پیش از این اشاره شد، در شعر برخی سدهها از جمله شاعران عصر صفوی، خطای کاربرد حروف الحاقی در جایگاه قافیهی اصلی، بهوفور دیده میشود.
از آن جملهاست غزلهای ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ از دیوان ملامحسن فیض کاشانی (ج۱، نشر اسوه) که چند بیت نمونه در ادامه آورده شده است:
نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری ازین زندگیها
ازین زندگیها نشد کام حاصل
درین بندگیهاست شرمندگیها
(دیوان ص ۴۸۶)
در ادامهی این غزل، فیض اصول قافیهگزینی را رعایت نمیکند؛ چنانکه هیچیک از کلمات قافیه، پس از حذف حروف الحاقی، نمیتواند قافیهی صحیح باشد:
بیا عشق! ویرانه کن صبر و طاقت
که آسوده گردیم زآسودگیها
اگر هست خیری در آشفتگیهاست
که آشفتهتر باد آشفتگیها
ز زنگار عقل آینه دل سیه شد
خوشا سادگیها و دیوانگیها
(همان)
#عیوب_قافیه
#حروف_الحاقی
#فیض_کاشانی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
" شرایط روزه/ هجویری"
و کمترین درجه اندر روزه، گرسنگی است... اما امساک را شرایط است چنانکه جوف را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهی حرام و شهوت، و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبانرا از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری؛ آنگاه این روزه بود بر حقیقت.
کشفالمحجوب هجویری، فصل کشفالحجاب السابع فی الصوم
#روزه
#کشف_المحجوب
#ادبیات_عرفانی
@mmparvizan
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
۲ آوریل، ۱۴ فروردین ماه، روز جهانی کتاب کودک است.
روزی که به طور ویژه به بخشی از ادبیات ملتها اختصاص دارد.
آیا شما در این روز با نگاهی تازه به کتاب کودک توجه میکنید؟
آیا امسال، در میان کتابهایی که مطالعه میکنید و یا برای کودکانتان میخوانید، به داستان کودکان فلسطین اشاره میکنید؟
آیا میدانید در جنگ اخیر غزه بیش از ۱۳۰۰۰ کودک کشته و هزاران کودک بیخانمان یا دچار نقص عضو شدهاند؟
امروز فرصت خوبی برای توجه ویژه به کودکان بیپناه غزه است.
صدای کودکان بیصدا باشیم.
روز جهانی کتاب کودک، فرخنده باد.
#سیب_نارنجی
#هنر_و_ادبیات_کودک
@sibenaghd
هدایت شده از پرویزن
"رجزخوانی: مولفهای از شعر فلسطینی"
اشعار نزار قبانی شاعر بزرگ سوری از بسترهای نمود رجزهای پایدارانه در شعر مقاومت با موضوع فلسطین است.
سطرهایی از ترجمهی این شعر به روایت کتاب "در کوچهباغهای پرتقال و زخم"، در تصویر آمده است:
من قصب الغابات/ نخرج کالجنّ لکم.../ من قصب الغابات/ من رزم البرید... من مقاعد الباصات...
"بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب: محمد مرادی، صفحههای ۸ و ۹"
#نزار_قبانی
#فلسطین
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
"نزول روح در شب قدر"
شب قدر که منزلت و قدر یافت، از روح و ملایکه یافت که "تنزّل الملایکة والّروح فیها". جمال روح چون جلوه کند، هرجا که پرتو این جمال رسد، آن چیز را قدر دهد و آن چیز، قدر یابد. ای عزیز! "قُل الّروح مِن أمر ربّی" خود شرح تماماست و لیکن اهل معرفت را زیرا که روح از امر باشد و امر خدا ارادت و قدرت است. از آیت "إنّما أمره إذا أرادَ شیئاً أن یقول له کُن فیکون" بشنو!
تمهیدات عینالقضات، اصل هفتم در حقیقت روح و دل
#ادبیات_عرفانی
#شب_قدر
https://eitaa.com/mmparvizan
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر دفاع کنیم از گل... و از زن
و از قصیدۀ بیگناه
و آبی ِآسمان
...
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر نخواهیم بمیریم
زیر بلدوزرهای اسرائیلی
که خاک ما را زیر و رو میکند،
تاریخ ما را زیر و رو میکند،
انجیل ما را زیر و رو میکند،
قرآن ما را زیر و رو میکند،
خاک پیمبران ما را زیر و رو میکند
اگر گناه ما این است،
چه زیباست «تروریسم»!
*
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر نخواهیم نابود شویم
به دست مغولان... و یهودیها و بربرها؛
اگر سنگی بیندازیم
به شیشۀ «شورای امنیت»
که قیصر بزرگ بر آن احاطه یافتهست
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر مذاکره با گرگ را نپذیریم
و دست یاری ندهیم به ... امریکا
دست یاری علیه فرهنگ بشر
به آن بیفرهنگ!...
علیه تمدنهای امروزی
به آن بیتمدن!
امریکا... ساختمان عظیمی است
که دیواری ندارد!
***
موافقم با تروریسم
با هر چه شعر و نثر و دندان در دهان دارم
تا زماتی که دنیای جدید
دربست در اختیار قصاب است!
موافقم با تروریسم
تا زمانی که دنیای جدید
ما را در گونۀ «گرگسانان» طبقهبندی کرده است.
موافقم با تروریسم
تا آن زمان که مجلس سنای آمریکا
حساب اعمال را رسیدگی میکند
و کیفر و پاداش مقرر میدارد.
موافقم با تروریسم
تا زمانی که دنیای جدید
میان امریکا و اسرائیل عادلانه تقسیم شده است.
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر مخالفت کنیم با زمانهای که در آن
امریکای مغرورِ ثروتمندِ قدرتمند
«مترجم رسمی زبان عبری» شده است!
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر گُلی بیندازیم بر روی قدس و الخلیل
یا به غزه و ناصره
اگر آب و نان ببریم
به حلقۀ محاصره!
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر مرتکب حرفۀ فرهنگ شویم،
اگر کتابهای فقهی و سیاسی بخوانیم،
اگر خدای بزرگ خود را یاد کنیم،
اگر سورۀ «فتح» را تلاوت کنیم،
و اگر به خطبۀ جمعه گوش سپاریم؛
در لیست حامیان تروریسم قرار میگیریم!
ما به تروریسم متهم هستیم،
اگر دفاع کنیم از زمین
و از کرامت خاک...
نزار قبانی
#قدس
#مبارزه
#ادبیات_پایداری
https://eitaa.com/sibenaranjiadabiat
هدایت شده از پرویزن
"به یاد پانزدهم فروردین، سالروز درگذشت پروین اعتصامی"
پروین اعتصامی را بسیاری از منتقدان، شاخصترین شاعر زن سنتیسرا در تاریخ ادبیات فارسی میدانند. محبوبیت و مقبولیت ادبی او میان خواص و عوام، در بیش از ۸۰ سال اخیر بهاندازهای بوده که تخلص شاعرانهی او، از مشهورترین نامهای ادبی پارسی بوده است.
هرچند، تخلص "پروین" در اغلب گفتگوهای ادبی ویژهی اوست، در تاریخ ادبیات فارسی زنان و مردان شاعر دیگر نیز ظهور کردهاند که با نام ادبی پروین شهرت داشتهاند.
قدیمترین آنان، پروین خاتون، از شاعران زن پیش از آغاز قرن ششم است که ابیاتی از او در لغت فرس اسدی توسی ثبت شده است. (بنگرید به لغت فرس و همچنین مدخل پروین خاتون در لغتنامهی دهخدا)*
خیامپور در فرهنگسخنوران، جز دو پروین یادشده، ۱۲ شاعر دیگر را با نام یا شهرت پروین نام برده است: بانو پروین تهرانی، ابوالقاسم پروین تهرانی، ملاعلی پروین تهرانی، محمدمیرزا پروین خراسانی، بانو پروین ریاضی یزدی، بانو پروین سلیلی، بانو پروین شیرازی، میرزا خلیل پروین شیرازی(ریحانهالادب: میرزا جلیل)، کریم پروین همدانی، پرویندخت پارسی و پروین(پری) دولتآبادی.
اغلب این شاعرانِ پرویننام یا پروینتخلص، در سدههای دوازدهم تا چهاردهم زیستهاند. علاوه بر نامهای یادشده که برای آشنایی با آنان میتوان به فرهنگ سخنوران و تذکرههای مربوط مراجعه کرد، در زیر به چند شاعر پروینشهرت دیگر که نام آنان در "فرهنگ سخنوران" ذکر نشده، اشاره میشود:
۱_ میرزا آقا پروین اصفهانی: به روایت تذکرهی انجمن شعرای اصفهان، "جوانی است با وقار و تمکین و اشعارش فصیح و نمکین، شغلش قنادیگری و اشعار شیرینش شکّری است". مطلع قصیدهای از او به نقل از همان تذکره:
نو بهار آمد و گلزار پی نشو و نماست
باد فروردین در طرف چمن نافهگشاست
۲_ پرویندخت، اختر شیرانی: از شاعران پارسیگوی شبهقاره است که مولف آثارالشعرا، به او اشاره کرده است. (بنگرید به فرهنگ شعرای فارسیگوی شبهقاره، ص۸۱)
۳_ پروین: شاعر پروینتخلص، صاحب منظومهی فصولالبکاء که نسخهای از آن در مجموعهی شمارهی ۲۱۰۱۵ کتابخانه مجلس، با توضیح (جناب پروین علیهالرحمه) ثبت شده است. این مثنوی در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" و با موضوع حادثهی کربلا سروده شده و از منظر ادبی، متوسط است:
بس کن ای پروین که برپا شد فغان
زین بیان جانگداز اندر جهان
* در برخی نسخ پرویز ثبت شده است.
#پروین
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"انجامهی دیوان حافظ"
این نسخه از دیوان حافظ، محفوظ در کتابخانهی حفید افندی ترکیه، در روزی چون امروز: چهارشنبه، ۲۳ ماه رمضان (سال ۸۸۹) نوشته شده است.
#نسخه
#ترقیمه
#دیوان_حافظ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
«نمادهای مشترک در اشعار فارسی با موضوع فلسطین/ بخش اول: زیتون»
برخی از واژهها در فرهنگ شعر فلسطینی با بسامد و کارکرد بیشتری به کار میروند و مفاهیم وسیعی را در توصیفها بهخود اختصاص میدهند. در این گفتار، به بررسی نمادها و کلیدواژههای اشعار فارسی با موضوع مقاومت مردم فلسطین خواهیم پرداخت. این نماد - واژهها را در چند دستۀ نمادهای بومی - جغرافیایی، نمادهای پایداری، نمادهای مربوط به آوارگی و محاصره و نمادهای اسرائیلیان میتوان طبقهبندی کرد.
نمادهای بومی -جغرافیایی
این نمادها، شامل مفاهیم و اشیایی هستند که بیشتر بومی و طبیعیاند و استفاده از آنها در اشعار، بهنوعی یادآور جغرافیای مقاومت فلسطین است؛ بااینحال در اشعار کاربردی نمادین نیز دارند. از این دسته، واژههای زیتون، پرتقال، سیب، تین(انجیر)، دریا و برخی گلها، بیشترین نمود را در فلسطینیات فارسی دارند.
زیتون یکی از دو نماد پرکارد در اشعار فارسی با موضوع فلسطین است. استفاده از این نماد بیش از همه در اشعاری دیده میشود که در دوران پس از جنگ سروده شدهاند و بیشک تأثیرپذیری از ترجمۀ آثار شاعران عرب، در این دوران در رواج آن مؤثر بوده و از میان شاعران نسل اوّل و دوم انقلاب، ضیاءالدین ترابی، آرش بارانپور، تیمور ترنج، مجتبی مهدویسعیدی و علیرضا قزوه، در سرودههای آزاد خود از آن بهره بردهاند:
یا اخم عنابی ماه / در شبهای زیتونزارانت / دل هیچ عاشقی را / به شوق کشانده است
(صداقتگوی کیاسری، 1372: 39)
این واژه علاوهبر صلح، نمادی از هویت فلسطینیان است و بسیاری از شاعران فارسی بین آن و مفهوم خون پیوند برقرار کردهاند؛ البته ابن نوع کارکرد بیش از همه مربوط به شاعران سنتی دهههای اخیر است و در جایگاه قافیۀ اشعار، نمودی مشخص دارد. (نک: عمرانی، 1382: 25، برامکه، 1385: 157و161و انصارینژاد، 1386: 56)
اهمیت این واژه در فلسطینیات فارسی بهاندازهای است که بارها در جایگاه ردیف اشعار قرار گرفته (نک: سیب و زیتون، 19: 1388)، همچنین نام برخی کتابهای مربوط به ادب فلسطین چون: «زخم زیتون»، «زیتون و سنگ»، «سیب و زیتون» و... با استفاده از آن انتخاب شده است.
#زیتون
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
⭕️ با ارشاد:
دکتر محمد مرادی
📍دوشنبه ۲۰ فروردین ماه
🌀ساعت ۱۶:۳۰
به همراه صرف افطار
شیراز - پایانه احمدی- خانه تاریخی آیت اللهی
(جهت مسیریابی دقیق، 👆ضربه بزنید)
خانه شعر و ادبیات خاتم
🌐 @khatam_shz
"به بهانهی روز هنر انقلاب اسلامی: شکایتی از خود و آنان که میدانند"
اینعزیزکان که بیشتر، تاجرند و گاه شاعرند
گاه یار شیخ و میر و گاه... مانده در صف اکابرند
بزم را... شراب و بنگ را... عارفِ همیشه عاکفاند
رزم را... خروش و جنگ را... چون پرندهی مهاجرند
لفظهای کهنهسودشان... خاک خورده بین دودشان
شاعرانِ عصر نیستند، گرچه شاعر معاصرند
خرسهای ظاهرا بشر... گرگهای یوسفِ هنر
با منافقان موافقاند با مهاجران مجاورند
این دغلدلان که در زبان، پیرو امام صادق(ع)اند
این سبکسران که وقت نان، شیعهی امام باقر(ع)اند
هرزههای از هنر بَری، گرم در تب سخنوری
مثل فرّخی و عنصری، سستهای بیعناصِرند
گاه مست شمس و مولوی، گاه جیرهخوار منزوی
در جوار حضرتِ "رَوی"، رکن اوّل منابرند
در غزل اگرچه کاملاند، جرعهجرعه زهر قاتلاند
وقت جنگ باطنیمرام... روز صلح اهل ظاهرند
گاه: بیتبیت صائباند... گاه: کشفکشف طالباند
داغ را... هماره غائباند... باغ را... همیشه حاضرند
ما: تبار فضلمان: کبار... خطّ سرخ شعرمان: غبار
این حرامیانِ بیتبار... شعر را غبارِ خاطرند
خون: بهارِ آستین ماست... درد: زینت جبین ماست
ما حبیبِ بِنمظاهریم... این حبابها مُظاهرند
شاعری به کشفِ نغز نیست... شیعه اشک و شال سبز نیست
لاف میزنیم شیعهایم، فکر میکنند شاعرند
*
شعر: ساحت طهارت است، هان! کجای خاک خفتهاند
آن "شریف"ها که لایقاند... آن "کُمیت"ها که طاهرند
*به شاعران مشهور تاریخ ادب شیعی: کمیت بن زید اسدی و سیّد شریف رضی.
#شعر
#اعتراض
#شکایت
#غزل
#روز_هنر_انقلاب
#آوینی
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"تودیع رمضان"
یکی از موضوعهای منعکس در ادبیات فارسی، بهویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، بهویژه در سدههای نخستین، به دلیل غلبهی فضای بزمی و خوشباشی، بیشتر از منظر پایان روزهداری و تاثیر آن بر بزمها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است:
ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه
عید رمضان آمد المنه لله
مضمونی که در اغلب تهنیتسرودههای عید فطر دیده میشود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما بهندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحیاش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوهورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است:
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خُنُک آنکاو رمضان را بسزا برد به سر
توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سدهی ششم، بهمرور در ادبیات فارسی نمود مییابد. از شاخصترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیدهی سعدی است:
برگ تحویل میکند رمضان
بارِ تودیع بر دل اخوان
یارِ نادیدهسیر، زود برفت
دیر ننشست نازنینمهمان...
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان...
پایان وداعنامههای شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسرودههای سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یکمرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سیپاره ازین ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت...
#شعر_دینی
#تودیع_رمضان
@mmparvizan
"سنت قصیدهسرایی و تبریک عید رمضان"
اگر سدههای چهارم تا ششم را دوران شکوه قصیدهسرایی در ادب پارسی بدانیم، نوع توجه شاعران به موضوعها و مضامینِ جلوهگر در قصاید، میتواند بیانگر برخی آیینها و سنتهای رایج در آن دوران باشد.
در نگاهی کلی به حدود ۳۰۰۰ قصیدهی بررسی شده از ۲۰ شاعر شاخص (بنگرید به مقالهی پیوست)، در این چندسده، نزدیک به هزار قصیده با موضوعهایی مربوط به تبریک، تهنیت، شادباش، تسلیت و تعزیت و شکایت سروده شده که نشاندهندهی برجستگیِ وجهی از شادی یا غم، در آن اشعار است. بُعد شادیانه در قصاید سدههای نخستین حدود سهبرابر جنبهی غمانگیز آنهاست؛ هرچند هرچه از سدهی چهارم به ششم نزدیک میشویم از انعکاس تبریک و تهنیت مناسبتها در ادبیات کاسته و به تعزیت و شکایت افزوده شده، نکتهای که با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی این سده، پیوندی آشکار دارد.
در سنت قصیدهسرایی، حدود چهل درصد از تبریکها و شادباشها مربوط به فرارسیدن بهار و نوروز است و پس از آن، شاعران بیش از همه اعیاد اسلامی، بهویژه دو عید قربان و فطر را تبریک گفتهاند.
سرودن شعر در تبریک این دو عید خطاب به ممدوح یا مخاطب غیردرباری، در دیوان اغلب شاعران شاخص دیده میشود؛ البته فرخی و معزی و مسعود سعد، بیش از دیگر شاعران این سهسده، به این موضوع پرداختهاند؛ با اینحال در دیوان شاعران دیگر چون: عنصری، منوچهری، قطران، ازرقی، سنایی، عمعق، مختاری، ادیب صابر، عبدالواسع جبلی، انوری، جمالالدین، خاقانی، ظهیر، کمالالدین و ... هم گرامیداشت اعیاد اسلامی نمود یافته است.
مسعود سعد در شعری مدحی و در تهنیت عید رمضان میگوید:
رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر
وداع باید کردش که کرد رای سفر
به ما مقدمهی عید فرخجسته رسید
براند روزهی فرخنده ساقهی لشکر
(دیوان، ص ۱۶۸)
در اغلب این سرودهها، عید فطر با نام عید روزه یا عید رمضان، وصف شده؛ چنانکه امیرالشعرا معزی در تبریک عید روزه به ملکشاه گفته است:
آمد رسول عید و مه روزه نام او
فرخنده باد بر شه گیتی سلام او
(دیوان، ص ۶۷۶)
و در خطاب به سنجر سروده است:
امسال در آفاق دو عید است به یکبار
بر ملت و دولت اثر هردو پدیدار
یک عید ز ماه شب شوّال و دگر عید
از عافیت شاه جهانگیر جهاندار
از میان شاعران، سنایی با توجه به گرایشش به ادبیات عرفانی، توصیفی متفاوت با دیگر شاعران مداح دارد و میتوان نوع نگاه او را آغاز تحول در تهنیت آمدن عید فطر دانست؛ شیوهای که گویا از مسیر او به غزلیات شمس راه یافته است:
آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه
هان ای هلالجویان ربّی و ربّک الله
(دیوان، ص ۵۹۴)
#عید_فطر
#قصیده
#شادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"دریچهای بر جهان شعر چینی"
یا هو
همهی ما شناختی نسبی از اجناس رایج چینی داریم و از روی بیتوجهی یا به ناچار، بسیاری از اقلام متعلق به این اقتصاد را در حافظهی اتاق یا محل کارمان جا دادهایم. البته در فرهنگ اقتصادی ایرانیان کالاهای چینی به دلایل مختلف تبلیغاتی و فرهنگی چندان جایگاه شریفی ندارد و بسیاری حتی در هنگام استفاده نیز به آنها با نگاه محترمانه نمینگرند.
این جای بسی شکر است؛ اما خانوارهای ایرانی به دلیل گرانبودن اقلام درجه اول و مناسب، و اغلب به دلیل فقر مادی ناچارند اجناس و کالاهای درجه چندم چینی یا متعلق به هر کشور دیگر را در سبد زندگی خود جا دهند. با این حال کمتر کسی، کالای چینی را با دید ارزش تهیه میکند و کسی الگوی مصرف خود را ولو در خیال، بر اساس اجناس بنجل چینی تنظیم نمیکند.
حال فرض کنید، جامعهی ایرانی به اندازهای به خط فقر نزدیک شود که دیگر کسی در جامعه نتواند اجناس درجه اول تهیه کند و همهی ایرانیان چه مصرفکنندگان و چه تولید و توزیع کنندگان، به مصرف کالاهای چینی یا شبیه آن گرایش پیدا کنند. نتیجهی این اقبال، فراموشی آهستهی کالاهای اصیل و تغییر ذائقهی مصرف ایرانیان خواهد بود. شاید بعید نباشد اگر در چنین جامعهای، پس از مد شدن اقلام درجه چندم، افراد که بهمرور زمان، حافظهی اصیل خود را از دست داده اند، در مواجهه با اجناس درجهیک احساس سردرگمی کنند یا بدتر از آن، آن اجناس را غیرطبیعی قلمداد کنند. اما در اقتصاد چنین وارونگیی به دشواری اتفاق میافتد.
حال جامعهی ادبی سالیان اخیر را در نظر بگیریم. شاعران و مخاطبان به دلیل فقر ادبی از شناخت شعر اصیل عاجز شدهاند و فوجفوج شعرهای یکبار مصرف چینی (بخوانید رایج در محافل مجازی و جز آن) تولید می شود. این ویژگی از آفتهای شاعران جوان و جز آن است و جای بسی تاسف که به دلیل جایگاه حاشیهای شعر در مقایسه با اقتصاد، شاعران عزیز حتی فقر ادبی خود را نمیپذیرند. شبیه گرسنگان سومالی شعرهای بیمار و لاغر میزایند و قبول ندارند سوء هاضمه دارند و چون قربانيان هیروشیما فرزندان ناقص میپرورند و به این جهش ژنتیک خطا بیتوجهند.
تاسف بیشتر این که اگر شعری یا شاعری با جهان اصیل بیابند او را عظیمالجثهای غیرطبیعی میخوانند؛ چونان استبان در زیباترین غریق جهان مارکز، و دانش را نشان گسست از شعر و جهان شاعرانه میدانند و بیدانشی را نشانهی طراوت ادبی خود می دانند.
اینک در قرن جدید شمسی، ماییم شاعرانی که چون ماهیان اسیر در تنگ سفرهی عید، حافظهی ادبی خود را در حد چند ثانیهی محدود تقلیل دادهایم و از دریای بیکران ادب خاطرهای نداریم و اگر تصویری از دریا در دوردست ببینیم تنها خمیازه میکشیم.
#نقد
#شعر_معاصر
#باز_نشر
https://eitaa.com/mmparvizan