🔷🔶 #پیامبری_که_نماز_را_فراموش_میکند!
👈🏼👈🏼 از جمله موارد اسفباری که در روایات جعلی، در مهمترین کتاب اهلسنت، #صحیح_بخاری، دیده میشود آنکه:
#ابوهریره در روایتی، موردی بسیار عجیب و خندهآور از فراموشی نماز پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله را بیان کرده و چنین میگوید:
صلَّی بِنا النبیُّ صلی الله علیه [وآله] وسلم الظُّهرَ رَکعَتَینِ، ثُمَّ سَلِّمَ، ثُمَّ قام إلی خَشَبَة فی مُقَدَّم المَسجِد وَوَضَعَ یَدَهُ عَلیها.
وفی القَومِ یَومَئِذٍ أبوبَکر وَعُمَرُ، فَهَابَا أَن یُکَلِّمَاهُ وَخَرَجَ سَرَعَانُ الناس، فَقَالُوا:
قَصُرَت الصَّلاةُ.
وفی القَومِ رَجُلٌّ کان النّبیِ صلی الله علیه [وآله] وسلم یَدعُوهُ ذَا الیَدَینِ، فقال:
یا نَبِیِّ الله! أَنَسیتَ أَم قَصُرَت؟!
فقال: لم أَنسَ وَلَم تَقصُر.
قالوا: بَل نَسیتَ یا رَسُولَ الله!
قال: صَدَقَ ذُو الیَدَینِ.
فَقَامَ: فَصَلَّی رَکعَتَینِ، ثُمّ سَلِّمَ، ثُمَّ کَبَّرَ، فُسَجَد مِثلَ سُجُودِهِ أو أَطوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَاسَهُ وَکَبِّرَ، ثُمَّ وضع مِثلَ سُجُودِهِ أو أَطوَلَ ثُمَّ رَفَعَ رَاسَهُ وَکَبِّرَ(۱).
📝 پیامبراکرم صلیاللهعلیه[وآله] دو رکعت نماز با ما خواند و سلام داد. آنگاه برخاست و به سوی تختهای که همیشه در حال سخنرانی در مسجد بدان تکیه میزد، رفت.
در آنجا ایستاد و دستهایش را به هم کوفت - چنانکه انسانهای غضبناک میکنند -.
آن روز #ابوبکر_و_عمر هم بودند، ولی هیبت رسولخدا مانع شد که آن دو سخنی بگویند.
آنهایی که عجله داشتند، گفتند: پیامبر، نماز را کم کرد و آنها به سرعت از مسجد خارج شدند تا اینکه در میان مردم #ذوالیدین (۲) برخاست و عرضه داشت:
ای رسولخدا، آیا فراموش کردی، یا نماز کم شده؟!
حضرت فرمود: نه فراموش کردم و نه نماز کم شده است.
آنگاه از دیگران سؤال کرد: آیا مطلب همانطور است که ذوالیدین میگوید و من نماز را کم خواندهام؟
#صحابه عرضه داشتند: بله یا رسول الله، شما نماز را کم خواندید!
پس از این سخن، - با وجود فاصلهای طولانی که ایجاد شده بود - پیامبر دوباره به جای خود بازگشت و نماز را ادامه داد و دو رکعت نماز دیگر خواند و #سجده_سهو بهجای آورد و ...
➖ علمای اهلسنّت بر اساس همین روایات فتوا داده و وجود فاصله میان رکعات نماز را جایز دانستهاند در حالی که یکی از اشکالات اساسی این روایت آن است که «ذوالیدین» و یا «ذوالشمالین» که به جهت دستهای بلندش به این نام خوانده میشد در سال دوّم هجرت و در جنگ بدر بهشهادت رسیده است، یعنی پنج سال قبل از آن که ابوهریره اسلام بیاورد و حتی مدینه را دیده باشد؛ حال چگونه ابوهریره بدون هرگونه واسطه و بهطور مستقیم میتواند خود را شاهد این ماجرا معرفی کرده و از «ذوالیدین» روایت نقل کند! (۳)
📚 منابع:
۱. الجامع الصحیح المختصر (صحیح البخاری، محمدبناسماعیلبخاری، دارالنشر: دارابنکثیر، الیمامة، بیروت، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا)، ج۵، ص۲۲۴۹، ح۵۷۰۴، کتاب الادب، باب۴۵، بَابُ ما یَجُوزُ من ذِکرِ الناس نَحو قَولِهِم الطَّویلُ وَالقًصیِرُ...
۲. او را به سبب دستهای بلندش به این نام و یا «ذوالشمالین» خواندهاند..
در برخی دیگر از روایات از «ذوالیدین» به «ذوالشمالین» یاد شده که هر دو لقب برای عبد عمروبن نضله از قبیله خزاعه است.
۳. سند روایت چنین است:
حدثنا حَفصُ بن عُمَرَ حدثنا یَزِیدُ بن إبراهیم حدثنا مُحَمّدٌ عن أبیهُرَیرَةَ.
و در متن روایات، ابوهریره بهطور مستقیم از ذوالیدین چنین روایت میکند:
وفی القَومِ رَجُلٌ کان النبی صلی الله علیه [وآله] وسلم یَدعُوهُ ذَا الیَدَینِ فقال: یا نَبِیَّ الله! أَنَسیِتَ أَم قَصُرَت؟! فقال: لم أَنسَ وَلَم تَقصُر. قالوا: بَل نَسِیتَ یا رَسُولَ اللهِ. قال: صَدَقَ ذُوالیَدَینِ.
@matalebe_nab_dar_menbar
@Sibtayn