📖 تقویم شیعه
شمسی: یکشنبه ۰۹ دیماه ۱۴۰۳ شمسی
میلادیSunday 29 december 2024
قمری: الأحد ۲۷ جمادی الثانیه ۱۴۴۶ هجری قمری
🌹 امروز متعلق است به:
🔸ولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام تا به فتح و نصرت برسی
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅تقویم روز:
🇮🇷روز بصیرت و میثاق امت با ولایت
🗓 روز شمار تقویم:
💐⏳۰۴ رور تا سالروز ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام (۵۷ه ق)
⬛️⏳۰۶ روز تا سالروز شهادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام (۲۵۴ه ق)
💐⏳۱۳ روز تا سالروز ولادت حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام (۱۹۵ه ق)
💐⏳۱۶ روز تا ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السّلام (۲۳سال قبل هجرت )
◼️⏳۱۸ روز تا سالروز رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها (۶۲ه ق)
اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
لبیک_یا_خامنه_ای
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...🩷«يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِه»🩷...
خـــــــــدای من
گــــــــره ی کارم
با تو باز میـــــــــشه..🌱
#خدا
#حس_خوب
#تبیین_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانوما چرا با شکمشون قهر میکنن ؟؟😂🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار زیبای لاتون 😍
آبشار لاتون در تالش و جنوب شهرستان آستارا،شهر لوندویل روستای کوته کومه قرار دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایی حق داشت 😂
🔴دانهای که پزشکان را بیکار میکند و به تنهایی هزار درد و بیماری را از بین میبرد!
اسیدهای چرب ضروری فراوان موجود در سیاهدانه آن را به نوعی مواد غذایی ضدسرطان تبدیل کرده که در حفظ سلامت پوست و مو نیز مفید است
سیاهدانه آهن و پتاسیم فراوانی دارد و علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن، باعث رفع مسمومیت خونی و یبوست میشود. همچنین مواد معدنی و ویتامینهای موجود در سیاهدانه در درمان دیابت، سل، بیماریهای قلبی و عروقی، کمخونی و میگرن نیز مفید میباشند.
☜【طب شیعه】
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابا زن میخواد بفهمید 😂
13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ شبهه : دخــتره میگه خیلی چیزا بده فقــــــط اســـــلام اسمشو عـــــوض کرده خوب شده!
🔻مـــــثلا فاحشـگی بده صیغه خوبه ، فضـــــولی و دخالت بده اما امر به معروف خوبه و...
#تبیین_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب فیلمی بازی میکنه😍😂😂😂
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه تا آخر ببینی یه دل سیر میخندی و به زندگی امیدوارتر میشی
ارزش دیدن و شنیدن را داره .....
❥❥❥🌺❥❥❥
٠٠••●●❥❥❥❥🌸
٠٠••●●❥❥❥❥🌺
٠٠••●●❥❥❥❥🌼
#روایت دلدادگی...
#قسمت ۱۷ 🎬 :
به محض اینکه سهراب نمازش را تمام کرد ، یاقوت با حالت چهار دست و پا جلو آمد و روبه روی سهراب نشست و همانطور که سهراب با تعجب او را نگاه می کرد ، دست به سمت گردن او برد و گفت : این...این چیست که بر گردنت انداختی؟
سهراب ، قاب چرمین را که وقت رکوع از لباسش بیرون افتاده بود ، داخل یقه ی لباسش زد و با لحنی خنده دار گفت : این یه رازه....یه نقشه ی گنج که من را به یک گنجینه ی بزرگ میرسونه ، منتها هنوز نتونستم رمز گشاییش بکنم.
یاقوت که مشخص بود هول شده با تته پته گفت : کو...ببینم ....شاید من بتونم سر از این راز دربیارم.
سهراب خودش را عقب کشید و به دیوار تکیه داد و گفت : نه الان نمیشه ،زیر نور فانوس نمیشه ، باید روز باشه.
یاقوت با دستپاچگی به سمت میزش رفت و بعد از بهم ریختن وسایل روی میز ، با ذره بینی در دستش جلو آمد و رو به قلندر که مثل مجسمه کنار دیوار ایستاده بود گفت : قلندر...آن فانوس را بگذار کنار ما، خودتم برو بیرون زود....درب هم پشت سرت ببند.
قلندر که خیلی دوست داشت بماند ، اما نمی توانست روی حرف اربابش حرفی بزند ،چشمی زیر زبانی گفت و از درب بیرون رفت.
یاقوت زانو به زانوی سهراب نشست و منتظر چشم به گردن او دوخت....
سهراب از این کنجکاوی یاقوت که باورش شده بود سهراب نقشه ی گنج به گردن دارد ، خنده اش گرفت و چون خودش هم در پی فرصتی بود تا روی آن نگین را بخواند گفت : باشد یاقوت خان ، فقط باید قول بدهی اگر رازش را کشف کردیم از این نقشه ی گنج پیش کسی حرفی نزنی ،بین من باشد و شما، قبول دارید؟
یاقوت خان دست های چروکش را بهم مالید و گفت : باشه...قول میدم
سهراب که از سادگی یاقوت ،نیشش باز شده بود ،گردنبند چرمین را از گردن بیرون آورد و با احتیاط گره قاب را باز کرد و همانطور که یاقوت خیره به دستان او بود ، نگین سرخ رنگ را بیرون آورد و کف دستش گرفت و با لبخند نگاهی به یاقوت کرد
سهراب احساس کرد که یاقوت از دیدن نگین به جای نقشه ی گنج ، هیچ تعجب نکرده ،بلکه چنین انتظاری هم داشته است.
یاقوت نگین را از کف دست سهراب برداشت و زیر نور فانوس خم شد و با ذره بین یک طرف آن را با دقت نگاه کرد و بریده بریده گفت : یا....صا..حب..الزمان...ادرکنی...ولا..تهلکنی..
سهراب با تعجب نگاهی به یاقوت کرد و نگین را برگرداند و گفت ، اینجا چه نوشته؟
یاقوت دوباره خیره شد و گفت : بالای نگین نوشته «علی».....وسط آن حک شده...«مرتضی» و پایین آن نوشته «کوفه»
سهراب نگین را از یاقوت گرفت وگفت : چطور این خط های کج و معوج را خواندی؟!
جوری روان آن را گفتی که من فکر کردم از قبل می دانستی چه روی آن حک شده..
یاقوت که کمی هول به نظر میرسید ، گفت : از جوانی تا پیری مدام سرم روی نوشته خم بوده ، من سواد دارم آنهم در حد یک ملای مکتب ، تازه هنوز چیزهای زیادی مانده تا از یاقوت بدانی...
سهراب یکی از ابروهایش را بالا داد و گفت : بله....خوب فهمیدم که شما رازها در سینه داری...اما بالاخره من هم پسر کریم بامرام هستم ،سر از کارت در می آورم و با زدن این حرف خنده ی بلندی سر داد و در همین حین ، قلندر نفس زنان خود را به درب اتاق رساند و یکباره سرش را داخل اتاق آورد و گفت : ارباب...یاقوت خان....یک لحظه بیرون بیایید..
#ادامه دارد...
📝 به قلم :ط _حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
اینکه خورشت کرفس از خانواده قرمه سبزیه دلیل نمیشه قرمه سبزی رو زیر سوال برد
بالاخره تو هر خانواده ای یک فرد لا ابالی و ذلیل وجود داره 😂😂