eitaa logo
ساده و بی ریا !!!!
12.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
1هزار ویدیو
0 فایل
🛑تعرفه تبلیغات🛑 https://eitaa.com/joinchat/3506176290C9354b1002f
مشاهده در ایتا
دانلود
ما کجای زندگی هستیم تو شهر بازی یهو یه دختر کوچولو خوشگل اومد گفت : آقا…آقا..تو رو خدا یه لواشک ازم بخر!! نگاش کردم …چشماشو دوس داشتم…دوباره گفت آقا…اگه ۴ تا بخری تخفیف هم بهت میدم… بهش گفتم اسمت چیه…؟ فاطمه…بخر دیگه…! کلاس چندمی فاطمه…؟ میرم چهارم…اگه نمی خری برم.. می خرم ازت صبر کن دوستامم بیان همشو ازت میخریم مامان و بابات کجان فاطمه؟؟ بابام مرده…مامانمم مریضه…من و داداشم لواشک می فروشیم دوستام همه رسیدند همه ازش لواشک خریدند خیلی خوشحال شده بود…می خندید…از یه طرف دلم سوخت که ما کجاییم و این کجا…از یه طرف هم خوشحال بودم که امشب با دوستام تونستیم دلشو شاد کنیم. فاطمه میذاری ازت یه عکس بگیرم؟ باشه فقط ۳ تا باشه اگه ۵۰۰ تومن بدی مقنعمو هم بر میدارم ! فاطمههههههههههههههههه…دیگه این حرف و نزن! خیلی ناراحت شدم ازت سریع کوله پشتیشو برداشت و رفت…وقتی داشت می رفت.نگاش می کردم …نه به الانش…نه به ظاهرش …به آینده ایی که در انتظار این دختره نگاه میکردم…و ما باید فقط نگاه کنیم..فقط نگاه…فقط نگاه…
حیف و صد حیف  زمانی ، مادر را باعطرچادرنمازش می شناختیم  با روسری گره خورده زیر گلویش، با ادب  و متانتش  با وقار و سکوتش،   با حیایی که  ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر  می کرد.  با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند  و دست کودکی دیگر  که گره خورده بود به لای چادرش  و  سرشار  بود از حس زیبای  مهر مادری  ... چه شد  بر  ما؟  به کجا می رویم ؟؟؟   چادرها که کنار  رفت   واژه ی  مادر هم سقوط کرد   در پرتگاه بی اصالتی ، در چاله ی بی حیایی ،   از مادر  مژه هایی چسب زده ، ناخن هایی کاشته شده  و صورتی رنگی  باقی ماند .  که نه رنگی از محبت داشت ، نه رنگی از خدا  کودک هم از آغوش مادر  محو شد جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد   پیراهن گلداری  که زمانی تمام وجود  مادر را مزین  و مستور میکرد  آب رفت .  عریانی و بدن نمایی شد هنر،   هرزگی شد کلاس ، بی غیرتی شد آزادی و آغوش شد آغوش رایگان ( ز ز آ ) براستی بهشت زیر پای کدامین مادر است  ؟؟ و کدام  مرد  از دامن چنین زنانی به معراج خواهند رسید ؟؟؟ آیا وقت  آن  نرسیده که  واژه ی زیبای مادر و زن   را   با حیا و حریم ، حرمت  دهیم ؟؟؟ و جای این دنیا زدگی اهریمنی ، اندکی سرشتِ الهی  خود  را پرورش دهیم و با پوشش به خود ارزش دهیم ؟؟؟؟ حواسمان باشد آغوش مرگ در انتظار همه ی ماست   و این جوانی چند صباحی بیش نیست و خداوند نظاره گر ماست ..
حیف و صد حیف  زمانی ، مادر را باعطرچادرنمازش می شناختیم  با روسری گره خورده زیر گلویش، با ادب  و متانتش  با وقار و سکوتش،   با حیایی که  ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر  می کرد.  با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند  و دست کودکی دیگر  که گره خورده بود به لای چادرش  و  سرشار  بود از حس زیبای  مهر مادری  ... چه شد  بر  ما؟  به کجا می رویم ؟؟؟   چادرها که کنار  رفت   واژه ی  مادر هم سقوط کرد   در پرتگاه بی اصالتی ، در چاله ی بی حیایی ،   از مادر  مژه هایی چسب زده ، ناخن هایی کاشته شده  و صورتی رنگی  باقی ماند .  که نه رنگی از محبت داشت ، نه رنگی از خدا  کودک هم از آغوش مادر  محو شد جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد   پیراهن گلداری  که زمانی تمام وجود  مادر را مزین  و مستور میکرد  آب رفت .  عریانی و بدن نمایی شد هنر،   هرزگی شد کلاس ، بی غیرتی شد آزادی و آغوش شد آغوش رایگان ( ز ز آ ) براستی بهشت زیر پای کدامین مادر است  ؟؟ و کدام  مرد  از دامن چنین زنانی به معراج خواهند رسید ؟؟؟ آیا وقت  آن  نرسیده که  واژه ی زیبای مادر و زن   را   با حیا و حریم ، حرمت  دهیم ؟؟؟ و جای این دنیا زدگی اهریمنی ، اندکی سرشتِ الهی  خود  را پرورش دهیم و با پوشش به خود ارزش دهیم ؟؟؟؟ حواسمان باشد آغوش مرگ در انتظار همه ی ماست   و این جوانی چند صباحی بیش نیست و خداوند نظاره گر ماست ..