هدایت شده از بی نهایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏱📽 «آخرین آرزوی مسافرِ سفرِ بینهایت هم مستجاب شد!»
🌱 طوافِ رفیق بینهایتی دهه هشتادی؛ فائزه رحیمی در حرم مطهر امامرضا علیهالسلام
پدرش میگفـت:
«فائزه خیلی دوست داشت بیاید
مشهد و بنا بر این بود که بعد از
سفر کرمان، با خانواده مشرف شویم
خدمتِ امامرضا علیهالسلام.»
و حالا فائزه تنها شهید حادثه تروریستی کرمان است که در سفری چند ساعته از تهران به مشهد، به آغوش پدرش، امامرضا علیهالسلام فراخوانده شد و رفقای مشهدی بینهایتیاش به استقبالش آمدند.
♾️ @binahayat_ir
「فا.میم」
_چیشد که شهید شدی فرید؟ + تازه پلیس شده بودم؛ کنار خیابون مشغول کار بودم که یک نفر با ماشین از روم ر
.💔.
همه میدانند کودکان ایران؛
با "عهد میبندم حاج قاسمت بشم" بزرگ میشوند.
با سرود مردمِ میدان زمزمه میکنند:
"کلنا قاسم سلیمانی"
و دلتنگِ عمو قاسم هستند
آماده میشوند؛
کاپشن صورتی را تن میکنند؛
برای پدر و مادر دعا میکنند؛
برای آخرین بار آغوش مادر و ...
.
.
.
صدای انفجار؛ بوی خاک و خون
ای وای پدرم؛
ای وای پسرم؛
مادر غرقِ خون؛
ترکش توی سر؛
از که بگویم؟
دخترک کاپشن صورتی قصه؟
او که روحش شاد؛ همبازی رقیه(س) است!
آنجا را ببین؛
پسرکِ گمشده، همان که احتمالاً امیرعلی بود؛
حال در آغوش حاج قاسم پیدا شده؛
حاجی مُهرِ سرباز کوچولو را به پیشانی او میزند...
زنگ تفریح تمام میشود؛
خانم معلم رحیمی وارد کلاس میشود؛
مریم با خوشحالی به سمتش میرود و میگوید: فائزه جون؛ من وصیت نامه حاج قاسم رو حفظ شدم. بخونم براتون؟
فائزه چشمکی میزند: ببینم دوست داری برای خودِ حاج قاسم بخونی؟
قبل از اینکه مریم جوابی بدهد؛ حاج قاسم وارد کلاس میشود.
بچهها بر پا میگویند؛
حاجی با دست اشاره میکند که بنشینند.
مریم وصیت نامه را با تشویق بچهها به پایان میرساند و چیزی نمانده است که کلاس امروز به پایان برسد.
مثل همیشه نوبت سبحان رسیده تا دعایی کند؛ و بچهها از ته دل آمین بگویند:
خدایا؛ ظهور امام زمان را نزدیک بگردان...
آمین؛
✍🏻فا.میم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من باید خودمو خرج امام بکنم
نه امامو خرج خودم!!🌱
+شهیدهفائزهرحیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام مادر شهیده دانشجو معلم فائزه رحیمی هنگام تدفین...
تو رو خدا چادرتون رو زمین نذارید...😭
「فا.میم」
-ماه رجب بود؛ درِ رحمت خدا خیلی باز بود.
رجب رو با یاد آقا مصطفی شروع کنیم :)
'۲'
وقتی مهدیعجالله وارد کوفه میشود،
بر فراز منبر قرار میگیرد و سخن آغاز میکند،
در حالی که مردم از شدت شوقِ دیدارش،
آنچنان میگِریَند که از شدت گریه،
نمیفهمند ایشان چه میفرماید!✨
-امامباقرعلیهالسلام 🌿.."
「 امام میخواهد هم عشقش ادامه پیدا کند
هم عملش، هم نیت و هدفش!
خدایا محبت و لطف تو به من این باشد
که نیت من، نیت عالی من در تمام زندگی
وفور پیدا کند؛
و محدود به یک قسمت از کار و
در یک مقطع از زندگی من نباشد؛
ازکسانی نباشم که
فقط یک کارم برای تو باشد! 🌱」
📗...کتابِحرکت