من در حال توضیح دادن به بچههای خوابگاه
که میپرسن: تو مگه اراکی نیستی؟ پس چرا میای خوابگاه
+ اراکی هستم! ولی خونمون اراک نیست!
- خب خونتون کجاست؟
+ یکی از روستاهای اطرافِ اراک
- چقدر فاصله داری؟
+ حدود بیست دقیقه؛
- پس چرا میای خوابگاه؟
+ عاشق چشم و ابرو شماها شدم😂
#آنچهگذشت
جمعه سیام شهریور بود؛
همراه خانواده رفتیم زیارتِ
امامزادهسیداحمد، جدِ مقام معظم رهبری،
اونجا که بودیم، خواستم در نقطهای قرار بگیرم که موثرم ...
دقیقا همون جملهی
'' الهی استعملنی لما خلقتنی له ''
رو بارها گفتم. شب که برمیگشتیم.
مادرم و مادربزرگم کنارم توی ماشین بودند؛
عمه جان توی یک ماشین دیگه بود...
گوشی رو باز کردم و این پیام رو دیدم،
برای مصاحبه دانشگاه شاهد پذیرفته شده بودم. جیغ زدم و گفتم بالاخره نتیجه تلاشم مشخص شد! مادربزرگم با خوشحالی میگفت خداروشکر! به عمه زنگ زدم و جریان رو گفتم؛ او هم خوشحال شد.
مثل بقیه.
نوبت مصاحبه گرفتم؛ از بسیج نامه گرفتم؛
سوالات و مباحث رو مرور کردم...
تا اینکه شبِ رفتن به تهران فرارسید؛
یک پیام اومد و نوشته بود:
به دانشجویان جدیدالورود خوابگاه تعلق نمیگیرد!
نمیدونستم باید چیکار کنم، از شما چه پنهون؛ ناراحت شدم... آخه من خیلی تلاش کردم!
دلگرمیهای خانواده شروع شد:
عیبی نداره! تهران قبول نشدی؛
اصفهان که قبول میشی!
ما مطمئنیم...!
جمعه بیستم مهر،
وقتی نتایج اومد؛ سایت دائم هنگ میکرد...
با استرس و لرزش دست و سردرد دائم میگفتم:
'' الهی رضاً برضائِک ''
نتیجه رو دیدم.
خوب یا بد
از نتیجه راضیام؛
دلایلِ مختلفی میتونه داشته باشه.
اما اصلیترینش؛ حکمتِ خداست که قطعا تسلیم امرشیم.💚
#آنچهگذشت
「فا.میم」
جمعه سیام شهریور بود؛ همراه خانواده رفتیم زیارتِ امامزادهسیداحمد، جدِ مقام معظم رهبری، اونجا
ولی دعایِ مادر هم تاثیر داره🌪
پارسال همین روزها بود که یک برنامه از طرف بینهایت داخلِ دانشگاه برگزار میشد.
همراه مادر گرامی رفتیم. وقتی واردِ دانشگاه شد.
گفت: وای فاطمه! چه دانشگاه خوبی؛
الهی همین دانشگاه قبول بشی...
- مدیونید فکر کنید از دعای ایشون بود که شریف قبول نشدم🤞🏻
「فا.میم」
من در حال توضیح دادن به بچههای خوابگاه که میپرسن: تو مگه اراکی نیستی؟ پس چرا میای خوابگاه + اراکی
ولی زندگی خوابگاهی در کنار سختیهایی که داره؛ به نظرم تجربهی جالبیه...
مخصوصا برای منی که تک فرزندم
و قدرتِ مواجه شدن با کلی اخلاق و رفتار مختلف رو ندارم...
الان سعی میکنم خودمو با شرایط سازگار کنم.
با چراغ روشن بخوابم.
با صدای بلند گوشیهاشون اذیت نشم.
با روشن شدن چراغ نصف شب و
صدای خوردنِ چیپس کنار بیام.
به خوندن آواز و خندیدنهای بیموقع و بیدلیل عادت کنم.
با اخلاقها و عقاید مختلف،
دعوا میکنیم؛ میخندیم...
هوایِ همو داریم.
بحث سیاسی و دینی هم جایِ خودش...
سعی میکنیم به هم احترام بذاریم :)
و در جوابِ یکیشون که گفت:
از ترم به بعد میری اتاق دوستایِ چادریت؟
گفتم: من دوستامو از روی پوشش انتخاب
نمیکنم! پس کنار خودتون میمونم.
- البته اگر از ترم بعد بهم خوابگاه تعلق بگیره :|
- تجربهی خوابگاهی بودن در شهر خودت
واقعا جالبه😂
#آنچهگذشت
「فا.میم」
جهتِ نقد؛ پیشنهاد و ... به محتوای کانال؛ https://daigo.ir/secret/5872874249
برای اینکه اینجا شلوغ نشه؛
داخلِ همین لینک اگر نیاز باشه جوابهارو میدم
「فا.میم」
خودم پامو از ایران بیرون نذاشتم اسمم قبلا کربلا و نجف رفته بود حالا هم مدینه :)💚
بینهایتی بشید بچهها
بینهایت خیلی خوبه
enc_17357494419748972328123.mp3
5.06M
' 0:15 '
بذار بیام کربلا؛ حالم سر جاش بیاد...💔
#امامحسین