eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
#وصیت_نامه بعد از جنگ #سه_دسته خواهید شد عده ای #پشیمان عده ای #بیخیال و عده‌ای در حال #دق_کردن و #غصه_خوردن #شهید_حمید_باکری 🆔👇 @sire_o_sh
آخرين باری که حميد را ديدم بعد از تصرف پل شیتات (عملیات خیبر) بود و حدود عصر. من مجروح شده بودم و مرا گذاشته بودند آنجا. حميد داشت نيروها را هدايت می‌کرد که يادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده. سريع رفت وضو گرفت آمد جايی قامت بست و نماز خواند که در تير‌رس بود. هر لحظه امکان داشت فاجعه اتفاق بيفتد، و او با طمأنينه و آرامشی نمازش را می‌خواند که من دردم را فراموش کردم و فقط به او خيره شدم. حتی وقتی بلندم کردند که ببرندم، برگشته بودم به آرامش خواندن حميد نگاه می‌کردم. 🆔👇 @sire_o_sh
بیسیمچی حمید به گوش کرد و گفت: «آقا حمید شهید شده» آقا مهدی (باکری) یکی از بچه ها را فرستاد، ببیند درست می گوید یا نه. آمد و گفت: «درسته، شهید شده. الان هم زیر پل مانده» آقا مهدی گفت: «انالله و اناالیه راجعون. خودت دادی، خودت هم گرفتی. فقط شکرت!» بچه ها اصرار داشتند بروند جنازه را بیاورند، اما آقا مهدی گفت: «اگر می روید جنازه همه بسیجی ها را بیاورند، می توانید جنازه حمید مرا هم بیاورند. نمی توانم ببینم چند نفر دیگر به خاطر حمید شهید شوند.» دلیل آوردند، گفتند زن دارد، بچه دارد، چشم به راهند. که آقا مهدی گفت: «آنها با من، خودم جوابشان را می دهم.» 🆔👇 @sire_o_sh
همسرش در حال جمع کردن لباس ها بود. حمید متوجه شد. پرسید: این لباسها مال توست؟ کدوم لباسها رو میگفت؟ این چند دست لباس که سالها همراهش بوده و فقط چند تای اونها رو تازه خریده بود❗️ آره، همه اش برای منه. چطور؟ تو که از همه اینها استفاده نمیکنی؟ نه! خب هر لباس جای خودش به درد میخوره، همیشه که نمیشه یه جور لباس پوشید، تنوع هم لازمه. به نظر من یکی دو دست کافیه. خودتو با اینها مشغول نکن. اونها رو بده به زلزله زده ها. من میخوام یک همفکر، یک دوست، یک مبارز همراه من باشه، نه خدای نکرده یک عروسک❗️ 🆔👇 @sire_o_sh
آخرين باری که حميد را ديدم بعد از تصرف پل شیتات (عملیات خیبر) بود و حدود عصر. من مجروح شده بودم و مرا گذاشته بودند آنجا. حميد داشت نيروها را هدايت می‌کرد که يادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده. سريع رفت وضو گرفت آمد جايی قامت بست و نماز خواند که در تير‌رس بود. هر لحظه امکان داشت فاجعه اتفاق بيفتد، و او با طمأنينه و آرامشی نمازش را می‌خواند که من دردم را فراموش کردم و فقط به او خيره شدم. حتی وقتی بلندم کردند که ببرندم، برگشته بودم به آرامش خواندن حميد نگاه می‌کردم. 🆔👇 @sire_o_sh
خطاب به احسان ‌و آسیه‌ی عزیز: «ان‌شالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نمائید هرچند روز یک‌بار این وصیت‌نامه را بخوانید؛ احکامِ اسلامی را (فروع دین) با تعبّدِ کامل و به طور دقیق و با معنی به جا آورید. به کسبِ علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب‌اسلامی اهمیت‌زیادی قائل باشید. قدرِ انقلابِ اسلامی را بدانید و مدام در جهتِ تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگیِ‌ خودرا صرفِ تحکیم‌ پایه‌های آن قرار دهید در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای‌کمیل و... و در مجالس بزرگداشتِ شهدا مرتب شرکت نمائید. رساله‌ی حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید.» 💠 " پیام شهید " را بہ خاطر بسپاریم ... 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
آقازاده نبود اما خیلی ها صدایش می کردند. از بس که به امام علاقه داشت.دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را آقا صدا می زد. اصلا به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود که در آلمان درس ومشق را رها کرد و به سوریه و فلسطین رفت وشیوه مبارزه آموخت ودر ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه رها کرد و شد فدایی امام. 🆔👇👇👇 @sire_o_sh https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2