eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaa سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 راهکار آیت الله بهجت(ره) برای حضور قلب دائمی در 🆔👇 @sire_o_sh
آیت‌الله بهجت قدس‌سره: معیار اصلی، است. این نماز بالاترین ذکر است، شیرین‌ترین ذکر است، برترین چیز است. حال، برخی به دنبال ذکرهای ویژه‌ای می‌گردند که کسی نشنیده باشد! 🆔👇 @sire_o_sh
❤️سرباز که بود، دو ماه صبح‌ها تا ظهر آب نمی‌خورد. نخوانده هم نمی‌خوابید! می‌خواست یادش نرود که دو ماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود... 🆔👇 @sire_o_sh
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد عالی/ داستان قاسم بی که به دست آیت‌الله قاضی به یکی از اوتاد نجف تبدیل شد! 🆔👇 @sire_o_sh
زیر باران گلوله به ایستاد. رکعت اول را با سرعت خواند، اما رکعت دوم را خیلی آهسته و با طمأنینه. نماز که تمام شد، پرسیدم: چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ جواب نداد. اصرار که کردم، گفت: چنان گلوله می‌اومد که رکعت اول رو با عجله خوندم، برای یک لحظه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم، ولی از ترس تیر و ترکش فقط به جون خودم فکر می‌کنم. به همین دلیل استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم. 🆔👇 @sire_o_sh
بچّه‌ها محاصره شده بودند. نیروهای پشتیبانی، نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار، به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... 🆔👇 @sire_o_sh
سرهنگ زمان شاه بود. اهل و دعا نبود. مصطفی راكه می‌ديد؛ سلام نظامی می‌داد. هر دو فرمانده بودند. مصطفی كه دعا می‌خواند، می‌آمد يك گوشه می‌نشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغ ها كه خاموش می‌شد، كسی كسی رانمی‌ديد. قنوت گرفته بود. سرش را انداخته بود پايين، گريه می‌كرد. يادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گريه می‌كرد. می‌گفت «همه‌ی اين ها را از مصطفی دارم.» 🆔👇 @sire_o_sh
آخرين باری که حميد را ديدم بعد از تصرف پل شیتات (عملیات خیبر) بود و حدود عصر. من مجروح شده بودم و مرا گذاشته بودند آنجا. حميد داشت نيروها را هدايت می‌کرد که يادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده. سريع رفت وضو گرفت آمد جايی قامت بست و نماز خواند که در تير‌رس بود. هر لحظه امکان داشت فاجعه اتفاق بيفتد، و او با طمأنينه و آرامشی نمازش را می‌خواند که من دردم را فراموش کردم و فقط به او خيره شدم. حتی وقتی بلندم کردند که ببرندم، برگشته بودم به آرامش خواندن حميد نگاه می‌کردم. 🆔👇 @sire_o_sh
آیت‌الله بهجت(رض): چقدر بین افراد تفاوت وجود دارد! همین امور ساده و آشکار مثل ، بعضی را به سماوات می‌رساند و برای عده‌ای هیچ خبری نیست، برای بعضی اعلی‌علیین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون شور است و یا شیرین؟! 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۲۸۲ 🆔👇 @sire_o_sh
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جوانی نامه نوشت به آیت الله بهجت(ره) که مشکل فراوان دارم چه کنم؟ 🔻فرمودند همه اهل خانه اول وقت بخوانند… 🆔👇 @sire_o_sh
🔸زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود. 🆔👇 @sire_o_sh