eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
423 عکس
205 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه حاجت است مرا بر شراب جنت‌ها که چای روضه‌ ارباب، مستِ مستم کرد
بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم چای بعد روضه، کافر را مسلمان می‌کند
چای بعد از روضه، آب زندگیست خضر گویا اهل هیأت بوده است
سرچشمه‌ بقا، همه در چای روضه‌هاست پس بهر خضر، چای بقا را بیاورید
حسین جان! در شهر تو هر چیز دهد، مزه‌ باده انگور ... رطب ... یا که همین چایی ساده
چایی روضه تو، طعم عسل را دارد سر حال آمده با چایی‌ات آقا، جگرم
کار زمزم میکند چایی پای روضه ها چای این غمخانه را خوردن صفایی می‌دهد محمدامین نیک مرد
ای ساقی سرمست ز پا افتاده دنبال لبت آب بقا افتاده دست و علم و مشک سه حرف عشق است افسوس، ز هم این سه جدا افتاده
ای آن که بُوَد بابِ حوائـج لقبت شرمنده فرات از عطش و تاب و تبت سقّا و لب تشنه، لب آب فرات؟ جان همه عالم به فدای ادبت عباس خوش عمل
یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودم تجربه کردم! 🎙آیت‌الله مجتبی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: امشب در بین راه که می آمدم، به خدا گفتم: امشب توسّل من به باب الحوائج است، می‎خواهم با حوائج برآورده شده از این جلسه برگردم. ابالفضل‌‌ علیه السلام غوغا می‎کند. همین چند روز قبل یک مشکلی برای من پیدا شد، به ذهنم آمد، به حضرت‌ ابالفضل علیه السلام متوسّل شوم، وضو گرفتم و صد و سی و سه مرتبه گفتم: «یَا کَاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسَینِ عَلَیهِ‌السَّلَامُ إِکشِف کَربِی بِحَقِّ أَخِیکَ الحُسَینِ عَلَیهِ‌السَّلَامُ»: ای برطرف کننده غم و غُصه از صورت حسین علیه السلام، غم و غُصه ی مرا به حق برادرت حسین علیه السلام برطرف کُن! دو ساعت بعد خبر دادند مشکل حل شد. @salavatnameh
🖤 هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریست در میان سنگ ها الماس چیز دیگریست ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم در وفاداری ولی عباس چیز دیگریست تاسوعای حسینی تسلیت
حسین اسم اعظم الهی! مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🔹یک روز عصر یکی از علاقه‌مندان مرحوم پدر _ که نامش را فراموش کرده ام _ به همراه مرحوم حاج اسماعیل وفابخش _ برادر خانم پدر ما _ برای پرداخت وجوه نزد مرحوم پدر آمد و عرض کرد: «حاج آقا، من دو سال است که به مسجد شما نیامده ام. علت آن را نمی‌پرسید؟» مرحوم پدر گفتند: «اگر به شما گفته بودم بیا و نمی‌آمدی، می‌پرسیدم، ولی چون برای آمدنت دعوت نکردم، از رفتنت هم نمی‌پرسم». او گفت: «علت نیامدنم این بود: شبی پای منبر شما بودم. وقتی از مسجد بیرون رفتم، شخصی از روحانیون از من پرسید: کجا بودی؟ گفتم: مسجد آقای شاه‌آبادی. گفت: آنجا می‌روی؟! آقای شاه‌آبادی توحید می‌گوید! و به گونه‌ای گفت که من خیال کردم شما کفر می‌گویید؛ از آن شب دیگر نیامدم. 🔸 تا این‌که چندی قبل خواب دیدم قیامت بر پا شده و عده‌ای در جهنم که مانند استادیوم‌های ورزشی پله پله بود، قرار داشتند و ردیف تا بالا نشسته‌اند و حلقه‌های آهنین به گردنشان بود و افرادی بودند که من آنها را می‌شناختم. در این حال وحشت و رعب، یکی از آنهایی که در آنجا بود و مرا می‌شناخت و من هم او را می‌شناختم، گفت: فلانی، به دادمان برس. گفتم: اینجا چه کار می‌توانم بکنم؟ گفت: پیش آقای شاه‌آبادی برو و از ایشان ذکری بگیر که ما را نجات دهد. گفتم: آقای شاه‌آبادی را از کجا پیدا کنم؟ گفت: آن طرف باغ آقای شاه‌آبادی است. دیدم باغ بزرگی است و وسط آن ساختمانی قرار دارد. وارد شدم، دیدم در اتاق بزرگی حضور دارید. سلام کردم و قضیه را برای شما نقل کردم. 🔹 شما یک قدری فکر کردید و سر بلند کرده، فرمودید: «به آنها بگو من ذکری اعظم از ذکر «یا حسین» سراغ ندارم. برگشتم و به آنها گفتم. همین که جمعیت شنیدند، همه با هم «یا حسین» کشیدند و از غل و زنجیر و گرفتاری نجات پیدا کردند. در همین حال، از وحشت از خواب بیدار شدم». مرحوم پدر به آن شخص فرمودند: هیچ بُعدی ندارد که یکی از اسامی اعظم پروردگار، «یا حسین» باشد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حدیث نصر، ص ۱۹۳، خاطرات آیت الله نصرالله شاه آبادی، نشر موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا مانع برگزاریِ مجلسِ روضه شده‌ای؟! خاطره دیگری که از دوران اقامت در نجف اشرف دارم، مربوط می‌شود به مجلس روضه‌ای که هم اکنون در منزل ما روزهای جمعه و دهه عاشورا برقرار است. در نجف، این برنامه را داشتیم و بزرگان لطف می‌کردند و شرکت می‌کردند . برگزاری روضه در نجف اشرف، خصوصاً در هوای گرم آن شهر، برای ما مشکل بود، زیرا باید اثاثیه را پشت بام می‌بردیم و در آن جا مجلس را برگزار می‌کردیم و این کاری بود بس مشکل! این همه کار هم، بر عهده همسرم بود. از این روی، ایشان اعلام کرد که خسته شده‌ام و نمی‌توانم انجام دهم و امسال مجلس روضه را برگزار نمی‌کنیم! من هم دیدم که مجلس روضه، امری است مستحب، و از طرفی باعث آزار و اذیّت ایشان هم هست، چه لزومی دارد که برگزار شود، لذا عرض کردم: مسأله‌ای نیست، مجلس نمی‌گیریم! فردای آن روز همسرم آمد و گفت: امسال هم مجلس روضه را برگزار می‌کنیم! علّت تغییر عقیده را جویا شدم، گفت: دیشب حضرت ابوالفضل (ع) را خواب دیدم، فرمودند: چرا مانع از برگزاری مجلس روضه شده‌ای؟ فهمیدم مجلس ما، مورد توجه این بزرگان است! تا کنون به برکت همان توجه، این مجلس، برقرار است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مجله حوزه، شماره ۵۲، مهر و آبان ۷۱، گفتگو با آیت الله غلامحسین جعفری همدانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
زیارت عاشورا خواندن با امام حسین بودن است! حجت الاسلام محمد کریم پارسا- از شاگردان علامه طباطبایی- می‌فرمودند: این ناچیز زمانی که دستورالعمل‌های سیر و سلوکی از حضرت علاّمه طباطبائی دریافت می‌کردم، یک روز هفتم یا هشتم محرّم بود، رفتم منزل ایشان در زدم، گفتند: آقا تشریف ندارند. برگشتم سرِ کوچه دیدم حضرت علاّمه از تاکسی پیاده شدند، بنده هم در خدمت‌شان آمدم تا نزدیک درِ منزل‌شان، ایستادند تکیه به عصا زده، نگاه خاصی کردند و فرمودند: بیا ببینم حالت چه طور است؟ جلوتر رفتم. بعد از صحبت‌هایی، دستور زیارت عاشورا خواندن به این بنده دادند و فرمودند: از روز عاشورا تا روز اربعین، زیارت عاشورا خواندن وارد شده است! این ناچیز می‌گوید: از شیخ بزرگوارِ حقائق شناس آیة الله بهجت شنیدم که فرمودند: زیارت عاشورا خواندن، با امام حسین بودن است! هم چنین از ایشان شنیدم که فرمودند: اشک ریختن بر سیّدالشهداء، از مراتبِ شهادت است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اقیانوس علم و معرفت- خاطراتی از علامه طباطبایی- محمد کریم پارسا، https://eitaa.com/sirefarzanegan
روحی فداک یا حسین! مرحوم آقا شیخ مرتضای زاهد دوست داشت تا در روزهای جانسوزِ شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) از کلمات و الفاظی برای سینه زنی استفاده کند که تایید و رضایت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را در برداشته باشد. به همین خاطر در یکی از سال‌ها متوسل به ائمه اطهار (ع) می‌شود. شبی در عالم خواب خود را در کربلای امام حسین (ع) مشاهده می‌کند. در میانِ خیمه‌هایِ مصیبت زده امام حسین(ع) این کلمات را به او القا می‌کنند و او نیز شروع به گفتن این کلمات می‌کند: هذا عزاک یا حسین روحی فداک یا حسین همراه با القای این کلمات، یک سوز عجیبی نیز به آقا شیخ مرتضی داده می‌شود و از آن سال به بعد، به محض این که در روزهای تاسوعا و عاشورا با همان لحن و صدای معمولی، از دهانش خارج می‌شده است که: «هذا عزاک یا حسین روحی فداک یا حسین» یک سوز و گداز غیر عادی و بسیار شدیدی به جان مردم می‌افتاده است و هر شنونده‌ای با هر معرفت و مرامی، به شدت منقلب و گریان می‌شد. سرانجام او که عمری با عشق و سر سپردگی به مولایش امام حسین(ع) سرکرده بود، حضرتش نیز کریمانه او را نزد خود پذیرفت. یکی از تجار تهران از دنیا رفته بود و فرزندانش تصمیم گرفتند جنازه‌اش را به کربلا انتقال دهند و آن جا دفن کنند. اما موفق به گرفتن اجازه از دولت عراق و ایران برای این انتقال نمی‌شوند و مجبور شدند پدرشان را در ایران به خاک بسپارند. او که دفن می‌شود، به فاصله چند روز اجازه حمل جنازه به کربلا، به دست فرزندانش می‌رسد و این هم زمان می‌شود با ارتحال شیخ مرتضای زاهد. فرزندانِ آن تاجر اجازه نامه را به خانواده شیخ می‌دهند و جنازه شیخ پس از انتقال به کربلا، در صحن حضرت اباالفضل(ع) به خاک سپرده می‌شود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: زاهدالعلما- زندگی‌نامه آیت الله شیخ مرتضایِ زاهد- ص۲۶ و ۶۷، حسین حاجی حسینی، نشر مطیع. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مصیبتِ بی‌پرده خواندن، درست نیست! آیت الله فاطمی‌نیا می‌فرمودند: هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده‌پوشی داشته باشید! همه چیز را نگویید! من استادی داشتم می‌گفت: بعضی روضه‌ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده‌ام آن هم در روز عاشورا! نمی‌گویم مصیبت نگو، اما یک قدری پرده‌داری کن! مصیبتِ شش ماهه را حتما کامل نگویید! مواظب باشید! یک وقتی در نجف یک روضه خوانی‌بوده می‌گویند: او روضه حضرت علی اکبر- سلام الله علیه- را خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنینِ حضرت زهراء- سلام الله علیها- ناراحت هستند و فرموده بودند: بگو آن قدر دل ما را نسوزان! باید توجه داشت که اهل بیت -علیهم السلام- به همه جا اشراف دارند و درضمن، بسیار با محبت هستند و خواندن مصیبت‌هایِ مکشوف و بی‌پرده، موجبِ رنجش و غمگینی آن‌ها می‌شود. پس به این مسئله توجه کنید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیَتٌ اَلله العظمی بَهجَت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
تا حالا صد بار امام حسین به دیدن من آمده است! استاد حسین انصاریان می‌فرمودند: بعد از فوت مرحوم آقای علی اکبر برهان خودم ایشان را خواب دیدم. گفتم: آقا! در چه حالی هستید؟ فرمودند: تا الان ابی عبدالله (علیه السلام) صد بار دیدن من آمده است! این قدر آقای برهان عشق به امام حسین داشت، که حد نداشت. خودم دیدم در عاشورا در میان دسته، میان‌داری می‌کرد و به سر و سینه‌اش می‌زد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال تلگرامی حدیث آرزومندی، استاد سید مهدی رفیع پور. https://eitaa.com/sirefarzanegan
‍ چشم درد علامه به خاطر درس روز عاشورا! علامه طباطبایی می‌فرمودند: در دوازده سالی که نجف بودم، به جز عاشورا، هیچ روزی درس را تعطیل نکردم. یک سال عاشورا درس را تعطیل نکرده بودم که به چشم دردِ شدیدی گرفتار شدم، طوری که نزدیک بود کور شوم. از عظمت امام حسین(ع) ترسیدم و از آن پس تصمیم گرفتم روز عاشورا را تعطیل کنم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خاطرات آیت الله علی احمدی میانجی، ص۱۴۶، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
برترین اعمال در روز عاشورا، لعن و اظهار برائت است! روز عاشورا بود و خدمت مرحوم آیه الله العظمی آقای بهجت بودم، یک روحانی نسبتاً مُسنّ با لحن و احساسی خاص به ایشان عرض کرد: حضرت آقا! امروز روز بزرگیه، افضلِ اعمالِ امروز چیست؟ فرمودند: لعن! پرسید: چقدر؟ فرمودند: الی الموت! از کلام‌شان این طور فهمیدم که: لعن، برائت است و توأم با ولایت و محدود به زمان نیست، اما در روز عاشورا، لعن بر اعداء آل الله علیهم صلوات الله، بسان معیتِ با آن حضرات است در رمی سِهام(= تیر انداختن) و جهاد در رکاب امام! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال جستاری در متون کهن، نقل خاطره از پویا رفیع، روز عاشورا سال۹۹ شمسی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
من روضه‌ تو را شنیدم و زنده‌ام هنوز؟؟! اين شرط عاشقی نَبُوَد، خاک بر سرم ...
. اگر همیشه ببارند ابرهای جهان نمی‌رسند به آن اشک‌ها که زینب ریخت سعید بیابانکی
سیرهٔ علّامه حسینی طهرانی در دو ماه محرّم و صفر! آیت‌الله سید محمدصادق حسینی: مرحوم علّامهٔ والد تمام محرّم و صفر را عزادار بودند و منزلشان سیاه‌پوش بود، و در دههٔ محرّم لبخند بر لبشان نمی‌آمد، و در تمام این دو ماه شیرینی و شکلات در منزلشان راه نمی‌دادند، و در این مسائل غیرت خاصّی داشتند و می‌فرمودند: در لیالی و ایام شهادت معصومین علیهم‌السلام منزل را سیاه‌پوش کنید و منزل خودشان هم همیشه در ایام عزا با کتیبه‌هایی که منقش به اشعار محتشم کاشانی بود سیاه‌پوش می‌شد. در عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام از آغاز محرم تا شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام (هشتم ربیع الاول) نیز سیاهی‌های منزل را جمع نمی‌کردند، و ما را به حفظ و احترام این کتیبه‌ها که نشانهٔ عزای حضرت اباعبدالله علیه‌السلام بود سفارش می‌فرمودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: نورمجرد، ج۲، ص۴۷۱، سید محمد صادق حسینی تهرانی، نشر علامه طباطبایی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
⚫هيئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز . . . يک گوشه‌ای نشسته‌ای و آرام گريه می‌کنی . . . یا صاحب الزمان اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج