📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم وحیددنومی گلزار
🦋همسر شهید نقل میکنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات🌟
#شهید_وحید_نومی_گلزار
#فداکاری
#بخشندگی
#ازخودگذشتگی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
╭┅────────┅╮
@sireh_shohada
╰┅────────┅╯
شهید مجتبی ذوالفقار نسب
♨️موهبت الهی دو فرزند شهید
🌻همسر شهید نقل میکند: فرزند اولم، علی در سال۱۳۸۲ به دنیا آمد. شیر نمیخورد. واهمه داشتم که اگر علی شیر نخورد، مجبور خواهم بود از شیرخشک استفاده کنم. مجتبی کتاب قرآن را برداشت، نیت کرد، قرآن را باز کرد و سوره محمدﷺ آمد. علی را در آغوش گرفت و سوره محمدﷺ را آرامآرام در گوشش خواند و در کنار آن آیات زیبا گریه میکرد. صدای زیبایش طنینانداز اتاق شده بود و اشکهایی که روی گونههایش جاری بود، از ذهنم پاک نمی شود. پس از آن، به راحتی علی شیر خورد.
🌻عباس، پسر دومم، سال۱۳۸۴ به دنیا آمد. قبل از تولدش در خواب سواری را با اسب سفید دیدم که از او طلب شفای فرزندم را داشتم و حسّی میگفت که او حضرت عباس علیهالسلام است. خواب را برای مجتبی تعریف کردم و او نیّت کرد که هر ساله در روز تاسوعا نذری بدهیم. زمانی که عباس به دنیا آمد، حال جسمی خوبی نداشت. پس از چند مدت حالش خوب شد و هیچ نشانهای از بیماری در بدنش نبود. مجتبی دلداده اهلبیت بود و در ایّام ولادت ائمه، شیرینی میگرفت و به منزل میآورد یا در پادگان بین سربازان پخش میکرد.
#شهید_مجتبی_ذوالفقار_نسب
#قرآن
#اهل_بیت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
╭┅────────┅╮
@sireh_shohada
╰┅────────┅╯
«عیب پوشی»
حاج قاسم عیب پوش بود.
در جلسه ای با حضور مسئولین نظارتی لشکر ، طرح دو فقره پرونده ی بی نظمی درخصوص دو نفر از نیروها مطرح شد، به شدت موضع گرفت وگفت:
مگه نعوذ بالله شماخدایید؟!
دیدم بحث دارد شدید میشود، پا در میانی کردم و گفتم:
ما و دوستان شنیدیم کسالت دارین، برای احوال پرسی خدمت رسیدیم.
همه زدند زیر خنده و ماجرا ختم به خیر شد، حاج قاسم بیست و یک سال در تهران حکم اخراج حتی یک نفر را امضا نکرد و میگفت: زن و بچه ی ایشون چه گناهی کردن؟
به همین خاطر پیشنهاد بازنشستگی یا جابجایی برای او میداد ...
نقل از :
محمدرضاحسنی دوست و همرزم شهید
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#عیب_پوشی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
╭┅────────┅╮
@sireh_shohada
╰┅────────┅╯
-میگنچرامیخوایشهیدشی؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره ۲۰ بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولکلاسششم♥️🌿
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#خدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
https://eitaa.com/sireh_shohada
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥همسر شهید بهشتی:
او حتی یکبار هم مرا با کلمه تو خطاب نکرد و به یاد ندارم یکبار هم بی مورد عصبانی شده باشد.
#شهید_دکتر_بهشتی:
مراقب باشیم؛
پُستها،
پَستمان نکند..!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
https://eitaa.com/sireh_shohada
🍃❤
شهیدی که از بهشت برای مادرش هدیه فرستاد ...
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
#کرامات_شهدا
🌹مادر در خواب پسر شهیدش را
می بیند . پسر به او می گوید : «توی بهشت جام خیلی خوبہ . چی می خوای برات بفرستم ؟».
✨مادر میگوید : «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسہ قرآن کہ میرم همہ قرآن می خونن و من نمیتونم بخونم خجالت می کشم . میدونن من سواد ندارم ، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون .».
🌹پسر میگوید : «نماز صبحت رو کہ خوندی قرآن رو بردار و بخون !».
✨بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد . قرآن را بر میدارد و شروع می کند بہ خواندن .
🌹خبر می پیچد . پسر دیگرش این را بہ عنوان کرامت شهید محضر آیت اللہ نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند . قرار گذاشتہ میشود .
✨حضرت آیتاللہ نزد مادر شهید میروند . قرآنی را به او میدهند کہ بخواند . بہ راحتی همہ جای را
میخواند ؛ اما بعضی جاها را نہ .
میفرمایند : «قرآن خودت رو بردار و بخوان !».
🌹مادر شهید شروع می کند بہ خواندن ؛ بدون غلط . آیت اللہ نوری گریہ میکنند و چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند : «جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.»
یاد همه شهدا باذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
https://eitaa.com/sireh_shohada
آنھا که از پل صراط میگذرند
قبلا از خیلی چیزها گذشتهاند؛
باید بِگذری تا بُگذری ...!
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#رزمندان_اسلام
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
https://eitaa.com/sireh_shohada
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
به امام زمان قسم تا به امروز یك #نگاه_حرام نكردهام!!!
🌷شبی كه آقا سعید در بامداد آن، شهید شدند دستهی ما عملیات داشت. یكی دو ساعت به غروب مانده بود.... سعید به من گفت: «تو الان در سِنّی قرار داری كه در معرض نگاه حرام هستی. چشمانت را پاك نگهدار و از گناه دوری كن.» گفتم: «آقا سعید روزگار طوری نیست كه بشود تقوا را آنطور كه شما میگویید نگه داشت. صبح كه از منزل بیرون میآییم كسانی را میبینیم كه حجابشان را درست رعایت نمیكنند.»
🌷آقا سعید همانطور كه سرش را با حوله خشك میكرد، پرسید: «سن شما بیشتر است یا من؟» گفتم: شما. حوله را از روی صورتش كنار زد و گفت: «به وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) تا به امروز یك نگاه حرام نكردهام.» این قسم بزرگترین قسم سعید بود و چنان این حرف را محكم زد كه اشك در چشمانم حلقه بست....
🌹خاطره ای به یاد #شهید_سید_محمدسعید_جعفری
#راوی: سید شجاعالدین جعفری برادر گرامی شهید
❌️❌️ توانستند؛ پس میشود!!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 "سیره شهدا" 👇
╭┅──────┅╮
@sireh_shohada
╰┅──────┅╯