🌷 کانال سیره شهدا 🌷
#افزایش_ظرفیت_روحی 37 ❇️ ما آدم ها در دنیایی زندگی میکنیم که پر از قوانین مختلف هست. 🔹 اگه کسی بخو
#افزایش_ظرفیت_روحی 38
قانون امتحان
🔶 گفته شد که ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک قانون بسیار مهم در اون حاکم هست:
✔️ قانون امتحان.
👈🏼 در واقع هر اتفاقی در دنیا میفته همش #امتحان خداست. اصلا "خداوند متعال با ما کاری غیر از امتحان نداره".
🔵 همونطور که ما وظیفه داریم که #بندگی خدا رو بکنیم و عبد او بشیم، خداوند متعال هم کاری که با ما داره اینه که ما رو #امتحان کنه.
❇️ اما خب در درجه اول ما باید ذهنیت و نگاه خودمون رو راجع به امتحان عوض کنیم. چون متاسفانه امتحانات مدرسه باعث شده که ماها کلا نگاه خوبی به امتحان نداشته باشیم!😒
💢 معمولا اسم امتحان همراه شده با استرس! تا به طرف میگیم داری امتحان سریع استرس میگیره!
✔️ نه عزیزم نترس! امتحانای خدا با امتحانای مدرسه خیلی فرق داره! اصلا اون سختگیری هایی که در امتحانات مدرسه هست توی امتحانات الهی نیست.
در مورد سایر تفاوت های امتحانات مدرسه با امتحانات الهی صحبت خواهیم کرد.
#امتحانات_الهی
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
Clip-Panahian-ManFaghatToRaMikham.mp3
1.67M
🎵آقا! من فقط تو رو میخوام ...
#کلیپ_صوتی
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
✋سلام امام زمانم
❤️کی باغ به بوی او معطر گردد
کی دیدن روی او میسر گردد
❤️آن ماه که از فراق او جان به لبم
کی دیده به نور او منور گردد
☘تعجیل در ظهورش صلوات☘
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
#وصیت_شهید
با مسائل فانی و زود گذر دنیا همدیگر را آزار ندهید.
دنیا را برای اهل آن که همانا غافلان هستند واگذارید.
در برابر مشکلات صبر داشته باشید.
توسل را فراموش نکنید.
هموطنان ، اطاعت از ولایت فقیه را فراموش نکنید ، از ولی فقیه عقب نمانید که هلاک می شوید و جلوتر نروید که گمراه خواهید شد....
🌹شهیدمحمدرضا_حقیقی
#امام_حسین
#ما_ملت_امام_حسینیم
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حاج قاسم روضه خوند...
📹روایت سردار از رویای صادقهی یک شهید و ملاقاتش با امام حسین علیه السلام
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_سوم
💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
💠 با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
☑️ @sirehyshohada
❣ #سلام_امام_زمانم
او حاضرو ما منتظران پنهانیم
هرچند که از غیبت خود میخوانیم
با این همه ای روشنی جاویدان
تا فجر فرج منتظرت می مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
مداحی_آنلاین_زیارت_امام_با_پای_پیاده.mp3
2.71M
♨️زیارت امام با پای پیاده از روی محبت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سقوط بورس، گرانی عجیب خودرو و مسکن
گروکشی روحانی برای مذاکره با آمریکا؟
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽خاطره جانباز شجاع حسین اسماعیلی
از ماجرای قطع کردن پایش توسط خود او برای نجات جانش در عملیات...
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
✨اگر هر از چندگاهی رنگ و بوی شهیدی از خیابان هایمان بر نخیزد آنقدر غرق در دنیا و دنیاپرستی می شویم که یادمان می رود انسانیم.
✨شهدا نعمتند. نعمت هایی که خونشان سرزمینمان را ایران کرده.
✨آن ها هستند در جای جای کوچه، خیابان هایمان. گوشه ای ایستاده اند و ما را نظاره می کنند و گاهی شاید ناامیدانه سری تکان می دهند از غفلت ما.
#شهید_نادر_حمید_دیلمی
#ما_ملت_امام_حسینیم
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯
🌷 کانال سیره شهدا 🌷
#افزایش_ظرفیت_روحی 38 قانون امتحان 🔶 گفته شد که ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک قانون بسیار مهم در
#افزایش_ظرفیت_روحی 39
تقلب!
❇️ یکی از تفاوت های امتحانات الهی با امتحانات مدرسه اینه که در مدرسه، کسی حق تقلب کردن رو نداره و هر کسی تقلب کنه و مچش رو بگیرن تنبیه میشه!
👈🏼 اما در امتحانات الهی، علاوه بر اینکه تقلب بد نیست، بلکه خداوند مهربان خودش به آدم تقلب هم میرسونه! 😊
🔶 وقتایی که آدم سر دوراهی گیر میکنه و واقعا میمونه که چیکار کنه، خداوند متعال به روش های مختلف به آدم راه رو نشون میده.
🔹 مثلا گاهی یه آدم خوب رو سر راهت قرار میده که یه نکته ای بهت بگه! که اتفاقا تو هم به همون نکته نیاز داشتی تا در مورد یه موضوع مهم تصمیم بگیری.😌
☢️ گاهی داری رد میشی یه دفعه ای میبینی توی تلویزیون یه حدیثی رو دارن توضیح میدن و تو هم از اون مطلب راه برات روشن میشه.
🔹 گاهی خدا با صدای یه زنگ گوشی راه رو به آدم نشون میده، گاهی با یه رفیق، یه کتاب، یه کانال معنوی، یه فیلم و...
✅ خدای مهربون وقتی میبینه بنده ش داره میره سمت گناه، یه دفعه ای یکی از رفقاش رو میفرسته تا سرش رو گرم کنه و وقت گناه رو از دست بده!
🔶 واقعا اگه کسی میخواد مهربونی خدا رو ببینه باید به تقلب های بی شماری که در طول زندگی به آدم میده نگاه کنه...
یه سوال!
تا حالا شده که تقلب رسوندن خدا رو توی زندگیت ببینی؟!
╭─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╮
☑️ @sirehyshohada
╰─┅═ঊঈ♠️ঊঈ═┅─╯