...تنها آدم دنیا و مرتاض هندی
🔶آیة الله العظمی وحید خراسانی نقل میفرماید: مرحوم حاج محقّقی خراسانی،مردی بودخیلی بزرگوارـخدا رحمتش كندـمیآمد نجف،آنجا چون مردپختهای بودآقایان نگهش میداشتند،دوماه تقریبامنبرمیرفت درمدارس مختلف نجف.
.
🔶یك روزی ایشان این قضیه رانقل كردبرای ما،گفت خودم دیدم،حالا خصوصیاتش یادم نیست،گفت از نوشتههای«میر فندرسكی»این را پیداكردم كه(میر)رفته بوده به هند.
.
🔶«میر فندرسكی»قبرش در تخت فولاد هست،مرد ریاضت كشیده مهمی بوده.
.
🔶درهند هم مركزعجائب بوده، منتهامردم خیال میكنندتمدنها حالا پیداشده،چقدركمالات بوده اینهاهمه دفن شده واز بین رفته!خلاصه هند دارالعجائب بوده آن وقت.
.
🔶روایتی هم ازحضرت امیر است وآن روایت خیلی عجیب است كه حضرت درتعریف علم نجوم كه صحبت میكند بعدمیفرماید این علمی است كه لا یعرفه الا نحن و اهل بیت فی الهند،معلوم میشود هند خیلی جای عجیبی بوده،حالا آن اهل بیت كی بودند و چه بودند؟
.
🔶اجمالاً«میر»میرودبرای درك این عجائب. آنجا مرتاضی بوده كه شش ماه میخوابیده وشش ماه بیدار بوده.
.
🔶بعد«میر»وقتی میرود كه او به خواب رفته بوده،حالا باید شش ماه بماند تااین بیدار بشود،به آن دربانش میگوید راه چاره چیست؟
.
🔶میگوید اوگفته كه من وقتی میخوابم حق ندارید من را بیدار كنید،مگر آدمی بیاید،اگر آدمی آمد مرا بیداركنید.
.
🔶اطرافیان میر میگوینداین آدم كل آدمهاست كه آمده،«میر»است وعلم وعرفان و ریاضات و…،خلاصه مرتاض را بیدارمیكنند.
.
🔶بیدار كه میشود میگویدچرا مرا بیداركردید؟میگویند«میر فندرسكی»است، چنین و چنان،بعد میگوید این كه آدم نیست،من یك آدم دیدم،اگرگفتم آدم آمد مرابیدار كنید.
.
🔶بعد برای«میر»نقل میكندمیگوید من جزءكسانی بودم كه مأمون مرا دعوت كرد ازهند، از تمام دنیامأمون دعوت كرد،از هنددو نفر را دعوت كرد،یكی مُرده،یكی منم كه هنوز هستم.
.
🔶حالا از اینجاهاباید بفهمیدكه این قضایایی كه تواین كتابها نوشته شده، آنی كه بوده فوق این حرفهاست،منتها جای اسف است كه ازبین رفته.
.
🔶گفت من از هند باآن شخص آمدم و واردشدیم،چهار هزارنفر بودیم،حالاببینیدچهارهزار،آن هم این نمونه،چیست؟! تومتون دارد رأس الجالوت،جاثلیق،هربز اكبر،از اینها معلوم میشودچهار هزار نفر چه قماشی بودند.
.
🔶گفت مجلس ترتیب داده شده ومأمون نشست وحالا فكر كنید!
.
🔶اینها كه گفته میشودبرای این است كه وقتی امام رضا را به مردم معرفی میكنیدبفهمیدكیست وقضیه چیست؟
.
🔶گفت همه نشسته بودیم،مجلس غوغایی بود.
.
🔶گفت اولا جایی كه مجلس بودباغی بودكه جنگلی دور این قصردرست كرده بودند،همه انواع طیور دراین جنگل روی درختهابود،وضع این جور بوده،خوب مأمون ودنیا واین حكومت.
.
🔶گفت باما صحبت كرد،هنوز حضرت نیامده،كه مقصود از انعقاد این مجلس این است كه به هرقیمتی كه هست باید[امام رضا]محجوج بشود[و شکست بخورد].
.
🔶قضیه این است،حالا چه بوده كه همچه مجلسی درست كرده؟آن هم بحث مفصلی دارد،ما اگراز اول صحبت میكردیم معلوم میشدمنشأ این مجلس چه بوده،حالا شرحش برای وقت دیگر.
.
🔶اجمالا،گفت باغ به قدری سر و صدای طیور بودكه ما،عده[ای] كه توی آن مجلس نشسته بودیم [وقتی] میخواستیم حرف بزنیم،از غوغا و سر و صداحرف هم دیگر رانمیفهمیدیم، وضع این جور بوده،حالا مجلس چهار هزار نفری این جوری.
.
🔶گفت یك وقت خبر دادندكه امام رضا میخواهدبیاید،گفت ماهم متوجه بودیم ببینیم كیست،چه خبر است، گفت ـ به «میر» میگوید ـ
.
🔶من این اندازه به توبگویم وقتی رسید درباغ،قدمش را كه از اسب گذاشت روی زمین، من نگاه كردم دیدم درتمام باغ یك درخت ایستاده نیست،تمام درختها…!
.
🔶تمام درختها،همه شاخهها روی زمین!همه راكع!تمام این پرندهها كه این همه نغمه سرایی میكردندهمه مجسمه!
.
🔶گفت واردشد درباغ،و آمدآهسته آهسته،همین كه واردشد توی مجلس،آن مهم است،گفت ما خودمان نفهمیدیم چی شد،فقط آن قدركه فهمیدیم دیدیم همه نشستهها ایستادهایم،اما چه جور پا شدیم نفهیدیم،بعد كه پا شدیم،آمد یك نگاهی به دوركرد.
.
🔶این معنای آن كلمه است كه واقعا امام شناخته نشده!چیه در او؟!چه گوهری است؟!یك روحی است فوق این ارواح!اوست كه این كارها را میكند منتها به وقتش!
.
🔶بعد گفت همه ایستادیم،من نگاه كردم دیدم مأمون هم مثل ماست،او هم یك مجسمه.
.
🔶گفت آمد و بدون اعتنا نشست،بعد كه نشست فقط دستش را بالا برد،این جوری كرد [اشاره دست آیت الله وحید خراسانی]، گفت همه ما نشستیم آن هم بی اختیار.
.
🔶یك نگاهی باز به همه كرد،گفت من خوددیدم از«الف»از«ب»خبر ندارم،حتی«الف»چیست؟«ب»چیست؟نمیدانم، همه گرفته شد،فهمیدم بقیه همین جورند.
.
🔶مدتی مجلس این جور بود به این حال. بعد دوباره یك اشاره كرد. تا اشاره كرد دیدم همه معلومات هست، افكار هست.
.
🔶آن وقت فرمود حالا بگویید، گفت شروع شد، دیگر بقیه بعد.
کانال سیره علما @sireolama
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶تصویر بقیع در شب...
.
صدای مرحوم کافی(ره)
@sireolama
....شما را تنها نمی گذارم
🔶آیت الله شیخ مرتضی حائری(ره) متجاوز از شصت مرتبه به زیارت امام رضا سلام الله علیه نایل گردیدهاند و در هر مرتبه اشعاری به همین مناسبت سرودهاند و در آن، سال تشرفشان را در شعر معین ساختهاند.
.
🔶علاقهی قلبی ایشان به آن سرور به حدی بوده است [که] شنیدهام مسیر مسجد جمکران در اتومبیلی که بر آن [سوار] بودهاند از یکی از مسافرین میپرسند: شما اهل کجایید؟ میگوید: اهل خراسان.
.
🔶به مجرد شنیدن این لفظ بیاختیار به گریه میافتد و بعد از سؤال معلوم میشود که علاقهی وافر استاد بمولی امام رضا (سلام الله علیه) به حدی است که با شنیدن نام خراسان که منسوب به آن بزرگوار است موجب انقلاب درونی ایشان میگردد.
.
🔶شیخ امیر انصاریان: آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، بسیار به زیارت امام رضا(سلام الله علیه) می رفتند و خیلی اوقات وقتی درس خارج ایشان در قم تمام می شد روز چهارشنبه با اتوبوس به مشهد مشرف می شدند و نزدیک ۲۰ ساعت در راه بودند و پنجشنبه زیارت می کردند و برای اینکه دوباره سر درس باشند بلافاصله باز می گشتند.
.
🔶آقای حجتی یزدی به نقل از آقای طباطبایی اظهار داشتند آقای شیخ مرتضی حائری(ره) فرمودند: «در آخرین سفر خود به مشهد مقدس، حضرت رضا (سلام الله علیه) در عالم رؤیا به من فرمودند: شما دیگر نیا من می آیم».
.
🔶آیت الله سید عباس کاشانی(ره) از آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل کردند: که آیت الله شیخ مرتضی حائری(ره) را در عالم رویا در بزرخ دیدم شیخ مرتضی گفت: که حضرت رضا علیه السلام فرمودند شیخ مرتضی ۶۹ بار به زیارت ما آمده ای ۶۹ بازدید طلب داری این اولی آن است باز هم خواهم آمد اینجا را از خدا برای شما گرفته ام و در عالم برزخ متنعمي، در قیامت هم شما را تنها نمی گذارم.
کانال سیره علما @sireolama
.
🔶 تصویر آیت الله العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه دهه ۱۳۵۰ شمسی. در حال زیارت روزانه حرم مقدس امیرالمومنین علی (سلام الله علیه) در نجف اشرف
@sireolama
....از آرزوهای من
🔶آیت الله العظمی امام خمینی: عتبه بوسی مولا علی بن موسی از آرزوهای من است. کراراً هم از خراسان اظهار لطف کردند آقایان و دعوت کردند. و من اگر فرصتی پیدا بکنم آرزو دارم که بیایم خدمت ایشان و خدمت همه ملت خراسان، لکن شما میدانید که الآن من گرفتاریهایی دارم و در یک اجتماعات بزرگی هم برای من میسور نیست که رفت و آمد کنم، از این جهت، عجالتاً، موقتاً، معذور هستم.
صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۴۵۸
کانال سیره علما @sireolama
....چوب پَر
🔶حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نیز هر بار که به آستان فرشته پاسبان حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) مشرف میشوند، با چشمانی اشکبار و مشتاق دیدار یار، اذن دخول را قرائت میکنند و به پابوسی حضرت میرسند. در تمام مسیر از ورودی تا روضه منوره با روی باز و لبخند بر لب پاسخگوی ارادت زائرانی است که به ایشان ابراز علاقه میکنند.
.
🔶آیت الله العظمی صافی گلپایگانی اعتقاد دارد، از آداب زیارت آن است که زائر با خضوع کامل قدم به حریم یار بگذارد و خود را در محضر او ببیند؛ به همین خاطر هرگاه اراده میکند به زیارت مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) مشرف شود، در بدو ورود به مضجع شریف، عصای خود را تحویل میدهد و با عصا وارد مضجع شریف نمیشود تا مبادا خلاف ادب نسبت به آن حریم ملک پاسبان باشد و اینگونه متواضعانه و با ادب کامل به عتبه بوسی آن حضرت تشرف میجوید.
.
🔶عتبه بوسی و دعا و نماز زیارت که ادا میشود، از همان بالا سر از روضه منوره خارج میشود. یکی از برنامههای آیت الله در تشرف به حرم رضوی، زیارت قبور عالمان مدفون در حرم است.
.
🔶آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی، تنها یک مرجع تقلید مردمی نیست، او نزدیک به چهار دهه است که ردای خدمت حضرت رضا(سلام الله علیه) را بر دوش دارد و در نوبت خدمت خادمان کشیک هشتم مشتاقانه «چوب پَر» مرسوم خدام را به دست میگیرد.
.
🔶سپس وارد دفتر خدام شده و دفتر بزرگی را که اسامی خادمان در آن ثبت شده را امضا میکند. پس از امضا و ثبت دفتر، در همان کسوت خادمی حرکت میکند و در ورودی صحن به روضه منوره میایستد و در حالی که ذکری را زمزمه میکند با همان «چوب پَر» خادمی به راهنمایی زائران حضرت میپردازد.
کانال سیره علما @sireolama
🔶شعر زیبای با آل علی هر که در افتاد و رافتاد
.
همگی شنیده اید ولی کمتر کسی میداند که شاعر آن حجت الاسلام سید اشرف الدین حسینی گیلانی قزوینی ملقب به نسیم شمال است. وی روزنامه ای با همین نام منتشر میکرد.
.
ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد
در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد
.
چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد
اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است
اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است
.
خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
بايد ز رَهِ صدق، بر اين خاك درافتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو
.
بشنيد نسيم سحري رايحه ي او
كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف
خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف
.
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند
داراي مقامات رَ فيعُ الدَّرَجاتند
.
در روز قيامت همه اسباب نجاتند
اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
.
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
.
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! .
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
.
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
.
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
.
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
.
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
.
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
.
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
.
🔶با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
.
.
🔶سید اشرف الدین حسینی گیلانی قزوینی در محرم ۱۲۸۹ق در شهر قزوین پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش آقاعبدالله بَرَغانی (م۱۲۸۹ق) امام جمعه وقت قزوین و فرزند شیخ محمّدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و مادرش سیّده زهرا خانم نام داشت.
.
🔶اشرفالدین با استناد به مدارکی نویافته، ادّعا میکرد که خاندان برغانی از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند.
.
🔶او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگترش میگفت: «من انتساب به امّ خواهم کرد و سلسله نَسَبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیّده و اولاد پیامبر است.»
.
🔶مزارش در قبرستان ابن بابویه رضوان الله تعالی علیهم شهر ری تهران قرار دارد.
کانال سیره علما @sireolama
...دعای شخصی
🔶علامه حسن حسن زاده آملی می فرمایند:
رساله ای در امامت نوشتم، چون به پایان رسید، آن را به حضور شریف استاد علامه طباطبایی _ رضوان الله علیه _ ارائه دادم، مدتی در نزد ایشان بودم و لطف فرمودند و یک دوره تمام آن را مطالعه فرمودند.
.
🔶یک جای آن رساله دعای شخصی درباره خود کرده بودم که (بار خدایا مرا به فهم خطاب محمدی_صلی الله علیه و آله_ اعتلا ده)
.
🔶در هنگام رد رساله به اینجانب فرمودند:
.
🔶آقا تا من خودم را شناختم،دعای شخصی در حق خود نکردم بلکه دعایم عام است...
کانال سیره علما @sireolama