eitaa logo
سیره علما
3.4هزار دنبال‌کننده
755 عکس
293 ویدیو
26 فایل
(ببخشید تبادل نداریم)ارتباط با ما @salehps سایت www.kelasdari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
....حاج آقا ‌اینجا کاباره است. . 🔸ماجرای کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج) مرحوم کافی میفرماید: «پارسال خدا یک توفیق به من داد. من خیلی شرمنده خدا هستم، خیلی زیاد. من یک وقتی فکرش را کردم، دیدم خدا بیش از سهم من چیزی به من داده. ‌اینقدر سهم ما نمی‌شد. به جهتی که من پارسال ۱۰ روز در کرج منبر می‌رفتم. یک روز در کرج می‌رفتیم جلوی یک جایی، دیدیم خیلی مردم می‌روند آنجا. گفتیم‌ اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا ‌اینجا کاباره است. من هم یک جوری هستم در برنامه تبلیغی‌ام که ‌اینقدر یاس و ناامیدی در قاموس لغتم نیست. من گفتم صاحب‌ اینجا کیست؟ . 🔸گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت و هر روز اونجا بساط گناه و معصیت خدا برپا بود. . 🔸گفتم: می‌شود ما ‌این صاحبش را ببینیم؟ گفتند: نه حاج آقا، یک طوری هست. . 🔸من هم دلم درد می‌کند برای ‌این کارها. هر چه فکر کردم که چطور با ‌این صاحب کاباره تماس بگیریم، دیدم یک بچه هیئتی را سراغش بفرستیم با ‌این رفیق نیست. یکی از این داش‌های کرج را من دیدم. گفت: حاج آقا سلام علیکم، امری داشتید؟ گفتم: سلام علیکم، آره بیا ‌اینجا ببینم. گفتم: شما با ‌این صاحب کاباره‌ رفیق هستی؟ گفت: آره. گفتم: آنجا هم رفتی؟ گفت: خیلی. گفتم: ما یک کار داشتیم. گفت: چیست؟ گفتم: فقط می‌خواهم‌ این (صاحب کاباره) را دو ساعت به من برسانی. گفت: کجا بیاد؟ گفتم: من فردا یک خرده زودتر، از تهران می‌آیم کرج. یک ساعت می‌آیم خانه تو. . 🔸آمدیم و نشستیم و حرف زدیم و شوخی کردیم. بعد گفتم فلانی روزی چقدر اینجا (کاباره) درآمد داری؟ گفت: خدا می‌رساند. گفتم: کاباره و عرق و شراب، خدا می‌رساند؟! گفت: روزی هفت هشت (هزار) تومان در می‌آید. گفتم: هفت هشت هزار تومان فروشه؟ گفت: نه؛ روزی هفت هشت هزار تومان درآمد هست. گفتم: هفت هشت هزار تومان چیزی نیست، هفتاد هشتاد هزار تومان چیزی نیست، هفتصد هشتصد هزار تومان چیزی نیست، هفت هشت میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتاد هشتاد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفتصد هشتصد میلیون تومان در روز چیزی نیست، هفت هشت میلیارد تومان در روز برای تو چیزی نیست. . 🔸گفت: چطور؟ گفتم: با ‌این چوبی که خدا بناست در قیامت به تو بزند ‌این پول‌ها چیزی نیست. گفت: چه چوبی؟ گفتم: آقای عزیز، قرآن می‌گوید حرامه، امام می‌گوید حرامه، دین می‌گوید حرامه، اطباء دنیا دارند داد می‌زنند می‌گویند استعمال مشروبات الکلی هزارتا ضرر داره؟ . 🔸هر چه از قرآن و روایات و نصایح بلد بودم گفتم، دیدم هر کاری کردم در این صاحب کاباره اثری نکرد. یک دفعه همین‌طور که با ‌این حرف می‌زدم، زبانم با او (صاحب کاباره) حرف می‌زد ‌این دلم را فرستادم درب خانه خدا. . 🔸گفتم خدایا! می‌دانم می‌خواهی به من بفهمانی، بگویی حاج کافی حرف‌هایت را بزن، ببین اگر من اثر در آن نگذارم هیچ عرضه‌ای نداری... . 🔸گفتم خدایا! اثری بگذار ‌این صاحب کاباره منقلب بشود. به حقّ حق قسم، تا ‌این توجه قلبی را به ذات مقدس حق پیدا کردم و به خداالتماس کردم کمکم کن، دو کلمه به صاحب کاباره گفتم، یک دفعه دیدم یک دفعه عوض شد و حالش منقلب شد و گفت: حاج آقا چکار بکنم؟ گفتم داداش، درب کاباره را ببند. گفت: یک گرفتاری دارم، هفتاد هزار تومان قرض (بدهی) دارم، دست یکی از رباخورهای کرج هست. @sireolama 🔸گفتم: تو که گفتی روزی هفت هشت هزار تومان درآمد داریم. گفت: تا یک چیزی جمع می‌شود سر میز قمار می‌نشینم و می‌بازم. همیشه بدهکارم. گفتم: حالا می‌گویی چکار کنیم؟ گفت: اگر شما می‌توانی هفتاد هزار تومان یک جایی برای من قرض بکن، مجانی نمی‌خواهم، خانه هم دارم رهن می‌دهم. گفتم: دو ساله من هفتاد هزار تومان پول قرض می‌کنم به تو می‌دهم. گفت چهار ساله. گفتم چهار ساله. گفتیم بسم‌الله. به امام حسین علیه السلام قسم، یک ریالش را جایی سراغ نداشتم اما با خودم گفتم خدایا ما روی میخ تو می‌پریم تا روی عرش. یقین دارم اگر برای تو (خدا) هست درست می‌کنی. اگر هم که توی بازی هستم بگذار در تهیه پول بمانم. ‌این دیگر مربوط به نیت است...ادامه در @sireolama
سیره علما
....حاج آقا ‌اینجا کاباره است. . 🔸ماجرای کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج) مرحوم کا
🔸برای ‌اینکه ‌این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم ‌این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود. . 🔸به مردم گفتم که قرار شده ‌ایشان (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمی‌خواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک می‌نویسم هفتاد هزار تومان به‌ تو می‌دهم. . 🔸اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمی‌گذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درب کاباره را می‌بندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان می‌بندم. . 🔸سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درب کاباره. رفتیم آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت ‌اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره. گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد. . 🔸گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که ‌این مست کرده دارد یک چیزی همین‌طوری می‌گوید. یک دفعه ‌اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه. . 🔸من در مهدیه اعلام می‌کنم و همه رفیق‌ها با ماشین می‌آییم ‌اینجا، داخل صف می‌ایستیم هر نفر ده تومان به تو می‌دهیم ناهار می‌خوریم که خیال نکنی چهار تا عرق‌خور که رفت مذهبی‌ها مُرده‌اند. . 🔸فقط انسان خوب درست نکنید ‌این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبه‌کن درست نکنید ‌این توبه‌کن را جمع و جورش بکنید. . 🔸یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو می‌گذاشتند و جمعه‌ها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند. . 🔸همه ناهارها را خوردند، با میل هم پول‌هایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند. . 🔸همه هفته جمعه‌ها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها می‌رفتند ‌این هفته بچه مذهبی‌ها می‌خواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند. . 🔸حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیده‌ای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبری‌ها آمدند ... . 🔸جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کرده‌ام می‌خواهم بروم مکه...» @sireolama
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸داستان توبه جلال صاحب کاباره ای در کرج توسط مرحوم کافی(ره) که خودشان تعریف می کنند. @sireolama
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آیت الله شیخ غلامرضا مولانا بروجردی رضوان الله تعالی علیه: بالاخره اینقدر گناه کردم همه چیزم، حفظم، از بین رفت. @sireolama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شخصی از آیت الله العظمی بهجت(ره) پرسید: پولی دارم که با آن میتوانم هم عمره بروم و هم کربلا.، آقا گفت: کربلا برو.... . 🔸منبع: ردپای سپید مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت(ره) @sireolama
🔸سلفی نوجوانان و جوانان تبریزی با امام جمعه تبریز حجت الاسلام آل هاشم های خودتان با علما را برای ما بفرستید در استوری اینستاگرام منتشر می شود. ارتباط با ما @salehps @sireolama
🔸آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی: (٩٧/۵/١١) منابع خبری اعلام کردند که طیّ دوسه ماه اخیر، میلیاردها دلار ارز تخصیص داده‌اند. میلیاردها دلار را غارت نموده و ارزش پول مملکت را پایین آوردند! آیا پیش خدا مسئول نیستند؟! @sireolama
🔸ممنون از همه هنرمندانی که آثارشان را برای ما ارسال میکنند. . 🔸تصویرسازی آیت الله سید علی قاضی رضوان الله تعالی علیه @sireolama
...تا تکبیرة الاحرام 🔸آیة الله العظمی خویی نقل کردند که فرزند آیة الله قاضی از دنیا رفته بود، برای تسلیت رفته بودیم، ایشان فرمود: همه هَمّ و غمّ ما در دنیا تا تکبیرة الاحرام است! . . 🔸از آیة الله قاضی شنیدم که فرمود: دو سه روز است فکر می‌کنم اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم، چه کنیم! ایشان (آقای قاضی) این جمله را با لهجه شیرین ترکی ادا می‌فرمود. . . 🔸سید علی اکبر اَعمیٰ می‌گفت: مدت ده روز برای من حالی دست داد که هر مشکلی داشتم حل می‌شد. شبهه‌ای در حال نماز برایم پیش آمد و آن این بود که چگونه ممکن است افرادی مانند اُویس قَرَن و... یک شب تا صبح سجده کنند. . 🔸با این ذهنیت به رکوع رفتم و گفتم: «سُبحانَ رَبِّیَ العظیمِ وبِحَمدِهِ». خیلی لذت بردم. دوباره گفتم. لذتم بیشتر شد. همچنان هر چه بیشتر این ذکر را می‌گفتم بیشتر لذت می‌بردم... . 🔸بدین سان شبهه من برطرف شد که اهل معرفت که از انس با خدا خسته نمی‌شوند به دلیل لذّتی است که از نظر معنوی احساس می‌نمایند. . 🔸آقای فهری افزود: که این ماجرا را با حاج ملا آقاجان [زنجانی] در میان گذاشتم. ایشان گفت: به او رحم کرده‌اند. این حالت در سجده به من دست داد، هر کاری کردند بلند نشدم تا مرا گرفتند و به پشت انداختند! کانال سیره علما @sireolama
🔸دیدار امروز آیت الله العظمی خامنه ای با آیت‌الله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظهم الله تعالی مراسم غبارروبی حرم مطهر رضوی سلام الله علیه @sireolama
🔸تصویر نوه آیت الله حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه در کنار پیکر ایشان @sireolama
....خیس عرق شدم 🔸آیت الله شیخ مرتضی تهرانی(ره) نقل میکند: شیخ محمد حسین تهرانی از شاگردان خوب مرحوم آخوند خراسانی بود. وی می‌گفت وقتی به نجف رفتم درس آخوند چیز تازه‌ای برایم نداشت. . 🔸ایشان در سنّ حدود پنجاه سالگی برایم نقل کرد که:  در سنّ دوازده سالگی در نجف بیمار شدم، بیماری‌ای بسیار سخت که گویا مشرف به موت شدم. مادرم متوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام شد. . 🔸در آن حال در بستر بیماری بزرگواری را دیدم که فرمود: مادرت آمده و شفای تو را از ما خواسته، اما اگر بمانی از دنیا هیچ حظ و بهره‌ای نخواهی داشت. می‌خواهی بمانی؟ . 🔸گفتم: چون مادرم من یکی را دارد و دوست دارد بمانم شفا بدهید. فرمود: بلند شو، خوب شدی. خیس عرق شدم، و حالم خوب شد. مادرم رسید مرا بغل کرد، خوشحال شد. به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشت و تشکر کرد. . 🔸مرحوم شیخ محمد حسین، سال‌ها بعد، برایم گفت: تا الآن (در سن ۸۵ سالگی) هیچ حظ و بهره‌ای از دنیا نداشته‌ام. . 🔸حاج آقا مرتضی تهرانی فرمودند: وی با آن مقام علمی به قدری در فقر بود که تا آقای بروجردی زنده بود، زندگی او را آقای بروجردی اداره می‌کرد. بعد امام خمینی که نجف رفت، هزینه زندگی او را ایشان می‌داد. کسی به او زن نداد، تا این که کنیز سیاهی آوردند و به ازدواج او درآوردند. از او دو دختر پیدا کرد. دختر بزرگش خاله صغری نام دارد و دیگری طوبی که دیوانه است. این یکی دیگری را پرستاری می‌کند. . 🔸آن‌ها در حال حاضر(۱۳۸۴) حدود صد سال دارند و در تهران زندگی می‌کنند، و اداره زندگی آن‌ها توسط این‌جانب است. کانال سیره علما @sireolama