eitaa logo
زندگی به سبک شهدا
1.6هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
271 فایل
🌷ارتباط با ادمین👇👇 @anhar419 ارتباط با مسئول تبادل و تبلیغ Eitaa.com/sireshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
تاس کباب اوائل ازدواجمون بود و هنوز نمی تونستم خوب غذا درست کنم. یه روز تاس کباب بار گذاشتم و منتظر شدم یوسف از سرِ کار بیاد. همین که اومد رفتم سرِ قابلمه تا ناهارو بیارم ولی دیدم همه ی سیب زمینی ها له شده. خیلی ناراحت شدم. یه گوشه نشستم و زدم زیر گریه. وقتی فهمید واسه چی گریه می کنم، خنده ش گرفت و خودش رفت غذا رو آورد سر سفره. اون روز این قدر از غذا تعریف کرد که اصلاً یادم رفت غذا خراب شده. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مقام معظم رهبری خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر آن جایی که انسان در آن صفا می یابد، راحتی روانی می یابد، این محیط خانواده است. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 📜 کانال زندگی به سبک شهدا 🕯 @sireshohada 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌹 #سیره_شهدا 🌹🌹 #شهید_یوسف_کلاهدوز نماز جماعت در ستاد مرکزی برگزار می شد. گاهی اوقات از شخصیتهای مملکتی می آمدند و گاهی نماینده حضرت امام (ره) نماز را اقامه می کرد . کلاهدوز همیشه برای نماز می آمد. نماز که تمام می شد، همه می رفتند توی رستوران که بغل نمازخانه بود و برای غذا صف می بستند. گاهی صف از ساختمان خارج می شد و می رفت توی حیاط و پله ها و به سمت دفتر آقای محسن رضایی. ولی هیچ وقت ندیدم که شهید کلاهدوز بیاید و توی صف بایستد. وقتی می آمد و می دید که بایستی چند دقیقه معطل شود، ترجیح می داد مفاتیح بخواند تا توی صف بایستد. همیشه وقتی می آمد که صف نبود . او برای وقت ارزش زیادی قائل بود. 🍀🍀🍀🌹🌹🌺🌹🌹🍀🍀🍀 📜 کانال زندگی به سبک شهدا 🕯 @sireshohada 🍀🍀🍀🌹🌹🌺🌹🌹🍀🍀🍀
🌹 🌹🌹 نماز جماعت در ستاد مرکزی برگزار می شد. گاهی اوقات از شخصیتهای مملکتی می آمدند و گاهی نماینده حضرت امام (ره) نماز را اقامه می کرد . کلاهدوز همیشه برای نماز می آمد. نماز که تمام می شد، همه می رفتند توی رستوران که بغل نمازخانه بود و برای غذا صف می بستند. گاهی صف از ساختمان خارج می شد و می رفت توی حیاط و پله ها و به سمت دفتر آقای محسن رضایی. ولی هیچ وقت ندیدم که شهید کلاهدوز بیاید و توی صف بایستد. وقتی می آمد و می دید که بایستی چند دقیقه معطل شود، ترجیح می داد مفاتیح بخواند تا توی صف بایستد. همیشه وقتی می آمد که صف نبود . 🕊 او برای وقت ارزش زیادی قائل بود. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📜 کانال زندگی به سبک شهدا 🕯 @sireshohada 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
چه قبل و چه بعد از انقلاب با مرخصی بیگانه بود. در شبانه روز دوبار او را می دیدم: یکی صبح زود که صبحانه می خورد و لباسهایش را می پوشید و یکی آخر شب که همه خواب بودند و من با سر و صدای او بیدار می شدم. آنقدر خسته بود که بلافاصله می خوابید؛ وقتی نداشت بنشیند و برای ما تعریف کند. حتی وقتی خواهرش گلایه کرد که ما نباید بدانیم برادرمان چکاره است ؟‌در جواب خیلی ساده گفت :‌« برادرت سرباز است، همین. » هر وقت از کارش می پرسیدیم، جوابهای دو پهلو می داد. حرف پسرش هیچ وقت از یادم نمی رود که روز شهادت پدرش بغض کرده بود و می گفت: «‌ما دیگر پدرمان را نخواهیم دید، همان طور که قبلاً نمی دیدیم. »‌ راست هم می گفت ،‌همیشه وقت سحر، وقتی بچه ها خواب بودند، از خانه بیرون می رفت و دیر وقت که همه خوابیده بودند، برمی گشت. 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 @sireshohada
جلسه داشتیم؛ بنی صدر هم آمده بود. راجع به غائله كردستان صحبت می كردیم. بعضی طوری حرف می زدند كه انگار تمام راهها بسته است. می گفتند. «‌نه از زمین می توانیم كاری كنیم نه از هوا. اصلاً در آنجا مجال جنبیدن نیست. » كلاهدوز مدام سعی می كرد راهی بیابد ولی آنها تمام راهها را می بستند. تا این كه ناراحت شد، برخاست و فریاد زد: «‌اگر شما به این نتیجه رسیدید، اگر فكر می كنید كه دیگر كاری از شما ساخته نیست، پس اینجا جمع شده اید كه چه غلطی بكنید ؟!‌» همیشه این صحنه جلوی چشمم است . متعهد بود و از صمیم قلب سعی داشت تا مشكلات را به هر نحوی شده حل كند. 🌹 🌹 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 @sireshohada
🌺 یک پیکان کار قراضه داشت. یک روز سوار ماشینش شدم. دیدم که ماشین ضبط هم دارد. داخل ضبط نواری بود. گفتم: « نوار هم گوش می کنی ؟ » ماشین حرکت کرد. نوار را روشن کرد. نوار قرآن بود. همیشه تا فرصتی پیدا می کرد ،‌می رفت سراغ قرآن . 🌺 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا 🆔 @sireshohada