eitaa logo
سیره علما
3.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
22 فایل
✅حضرت آیت‌الله بهجت: 🔹 مطالعۀ زندگی‌نامه علمای سلَف،مانند مطالعۀ کتاب‌های اخلاقیِ معتبر است. 🌱 نام علما را با هشتگ #فهرست دنبال فرمایید. ♨️ روزانه در خدمت یکی از علما هستیم. آپارات http://www.aparat.com/sireyeolama ✍️ادمین @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 علمایی که در کانال ذکر خیرشان شده به ترتیب حروف الفبا (2): 🌱حرف سین 👇ادامه لیست را در ادامه ببینید. حرف الف حرف شین حرف عین تا میم حرف میم تا یاء ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔅مرحوم سید محمد نصیرآبادى نقل مى کند: 💠«هنگامى که آیت الله در عراق بود، یکى از دوستانم به نام نواب مولوى سید اصغر حسین، به بیمارى سختى مبتلا گردید به طورى که از معالجه نتیجه نگرفت. 🌀شبى در عالم رؤیا دیدم در باغ سبز و خرمى هستم و در آن جا قصر با شکوهى وجود دارد. چون در فکر درمان سید اصغر حسین بودم، تصمیم داشتم از آن باغ بیرون آیم، ناگاه صدایى از آن باغ شنیدم که ▫️مى گفت: کجا مى روى؟ ▪️گفتم: براى پرستارى از سید اصغر حسین مى روم. ▫️گفت: چرا به محضر سید مرتضى کشمیرى نمى روى تا براى سید اصغر دعا کند؟ ▪️گفتم: او در کجاست؟ ▫️گفت: در میان همین قصر است. 🔸در عالم خواب به طرف قصر رفته و وارد قصر شدم. سید مرتضى را در مصلاى قصر دیدم. سلام کردم، جواب سلام مرا داد و لبخند زد. عرض کردم: براى شفاى سید اصغر حسین دعا کنید. ایشان دعا کرد. من از قصر بیرون آمدم. ⚡️ناگاه از خواب بیدار شدم. دریافتم که اول اذان صبح است. وضو گرفتم و نماز خواندم و سپس به خانه سید اصغر حسین رفتم. دیدم آیت الله سید مرتضى کشمیرى به عیادت ایشان آمده و در کنار بستر سید اصغر حسین نشسته است، ماجراى خواب خود را براى آقا نقل کردم و تقاضاى دعا براى شفاى سید اصغر حسین نمودم، سید مرتضى گریه کرد و فرمود: شاید شخص دیگرى را دیده اى. و به من فرمود: موضوع را مخفى بدار. براى شفاى سید اصغر حسین دعا کرد، به طورى که او همان روز شفاى کامل پیدا کرد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🌀 و باز 📜کرامتی از آیت‌الله ✅حاج سعید معمار در ماه‌‌های رجب و شعبان با عده‌ای از بازاریان به کربلا و سامرا و کاظمین می‌رفتند. در یکی از این سفرها سید مرتضی کشمیری را همراه خود بردند. 🔅بر پشت بام یکی از منازل بین راه نشسته بودند که یکی از همراهان به نام حاج‌رضا دید عمامه سیاه سید‌، در اثر پیمودن راه کمی آلوده شده است. عرض کرد:‌ «آقا! اجازه بدهید آن را بشویم و پهن کنم تا خشک شود» و سید اجازه داد. 🔰وقتی حاج‌رضا مشغول شستن و خشک کردن عمامه بود‌، لک‌لکی آمد و با منقار خود، عمامه سید را برد. حاج رضا ناراحت شد و عرض کرد‌: «اجازه بدهید عمامه‌ای برایتان بخرم.» 💠 سید فرمود‌: «عمامه را برای شفا یافتن برده‌اند.» پس از چندی لک‌لکی عمامه را باز گرداند. 📚کتاب آیات‌نور،‌ ص ۸۸ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🌀نام مشکل گشای (علیها السلام) 🔹در کربلا یکى از طلاب علوم دینى، آیت الله عارف، کشمیرى را به حجره خود دعوت نمود و او نیز قبول کرد. آن طلبه همراه آیت الله کشمیرى به سوى حجره اش راهى شد، به در حجره رسیدند. دیدند در حجره بسته است. چرا که هم حجره اى او در را قفل و کلید را با خود برده بود. آن طلبه از این واقعه بسیار ناراحت شد، از آیت الله کشمیرى عذرخواهى کرد و گفت: اگر اجازه دهید قفل را بشکنم. 🔸آیت الله کشمیرى فرمود: مشهور است که اگر نام مادر حضرت موسى(علیه السلام) را بر قفل و در بسته بخوانند، بدون کلید باز مى شود. قطعاً نام و مقام مادر ما حضرت زهرا(علیها السلام) از نام و مقام مادر موسى(علیه السلام)بالاتر است. از این رو دستش را بر روى قفل در حجره گذارد و گفت: یا فاطمه. که قفل فوراً باز شد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🎙ولادت آیت الله فقیه، محدث، عارف و استاد حوزه (۱۲۶۸ق) 🔹سید مرتضی در هشتم ربیع الثانی ۱۲۶۸ هجری (۱۱ بهمن ۱۲۳۰ش) در شهر لکنهو در بلاد هندوستان دیده به جهان گشود و پس از آموزش علوم مقدماتی در زادگاهش، در سال ۱۲۸۴ق در ۱۶ سالگی به قصد اعراض از هند عازم عتبات شد و در علوم حدیث، فقه، اصول، اخلاق، فلسفه، رجال و سایر علوم اسلامی متبحر سد و به درجه اجتهاد دست یافت. 🔷از اساتید ایشان می توان به میرزای شیرازی، ملاحسینقلی همدانی، میرزا حسین خلیلی و شیخ زین العابدین مازندارانی اشاره کرد. 🔸ایشان پس از ارتحال استاد عرفانش ملاحسینقلی همدانی در ۱۳۱۱ق شروع به تدریس علوم اسلامی و تربیت شاگردان پرداخت. ☄️از شاگردان ایشان می توان به آقا بزرگ تهرانی، میرزا جواد ملکی تبریزی، شیخ عبدالکریم حائری شیرازی و شیخ محمدحسین غروی اصفهانی اشاره کرد. ⚡️از ایشان آثار متعددی بر جای مانده، از جمله آنها اعلام الاعلام فی علم الرجال، رساله فی اعمال الهندسه، تعلیقه بر کتابهایی از جمله تقویم المحسنین، الحاشیه للمولی غلام یحیی، شرح التلخیص الچغمینی و حاشیه بر کتابهای شرح لمعه، قوانین و ریاض المسائل می باشد. 🍁ایشان سرانجام در بغداد(به علت مسمومیت توسط یک پزشک) آثار مرگ را در خود مشاهده کرد و عازم کاظمین شد و در آنجا در تاریخ ۱۳ شوال ۱۳۲۳ ق (۲۰ آذر ۱۲۸۴ش) مرحوم شد و در حجره هندی های حرم امام حسین نزدیک باب زینبیه دفن شدند. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺ما گفتیم نپذیرفتند! ▫️سیّد محمّدرضی رضوی کشمیری (نوه سیّد مرتضی کشمیری): 🔹«مرحوم جدّمان روزی از حرم مطهّر حضرت علیه‌السّلام بیرون می‌آمدند، در حالی که مرحوم آسیّد احمد کربلایی وارد می‌شده. مرحوم جدّ به ایشان می‌گویند: ما به حضرت عرض کردیم که خاک ما نجف باشد قبول نکردند، شما عرض کنید شاید بپذیرند! 🔸ایشان در بغداد مریض شدند و دکتر نصرانی ایشان را مسموم کرده بود. می‌گویند: نمی‌خواهم در بغداد بمیرم. یکی از رفقا ایشان را کول کرده و به کاظمین می‌برد و آن‌جا از دنیا می‌روند و در محلّ دفن اختلاف می‌شود. سرانجام به واسطهٔ گرمی هوا و خوف اینکه اگر نجف ببرند برای بدن مشکلی پیش آید، در کربلا دفن نمودند، در حالی که ۵۳ سال داشتند». 📚 کتاب ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۱۹۸. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺باز شدن درها با نام «یافاطمه س» ◽️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹برای مهمان می آید و لازم بود که داخل حجره شود، ولی در حجره قفل بود و کلید نیز همراه نداشت. ایشان می گوید معروف است که اگر کسی نام مادر حضرت موسی، را ببرد قفل بسته باز می شود، مادر من که از مادر حضرت موسی کمتر نیست. سپس ایشان یا «فاطمه» می گوید و در باز می شود. 🔸من هم ماجرای سید مرتضی را برای چند نفر نقل کردم و مشابه آن برای آنها و خود من نیز اتفاق افتاد: 🔺یک: من يك بار پشت در قرار گرفتم خانواده ام منزل نبود. آن موقع قرار بود مهمان بیاید و اسباب شرمندگی می شد. من «یا فاطمه» گفتم در باز شد. مشابه آن، يك بار هم برای خانواده ما پیش آمد. 🔺دوم: قرار بود که برای ما مهمان بیاید. همسرم بیرون منزل و کلید خانه پیش من بود. قرار بود که من زودتر از ایشان بیایم؛ اما فراموش کردم و ایشان پشت در مانده بود. چون به زودی مهمان می رسید به یاد جریان سید مرتضی کشمیری می افتد و «یا فاطمه» می گوید و در را فشار می دهد، گویی کسی پشت در باشد و در را باز کند، در باز می شود! 🔺سوم. برادر بزرگم حاج آقا ابراهیم می گفت کلید در خانه شکسته بود و در باز نمی شد. يك ربع ساعت هر چه تلاش کردم در باز نشد، به یاد ماجرای سید مرتضی کشمیری افتادم و گفتم «یا فاطمه» و در را هل دادم. در باز شد! 🔺چهارم: مرحوم حاج سید مهدی روحانی به منزل آقای احمدی میانجی رفته بود. کلید کمدی که در آن وسایل پذیرایی قرار داشت، گم شده بود آقای روحانی گفت: «یا فاطمة بنت محمد» و در را فشار داد. در باز شد. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺ختم قرآن در دو رکعت نماز ▫️حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری: 🔹آیت الله سیدعبدالكريم كشميري مي‏ فرمودند: آیت الله بالاي سر حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مي‏ نشسته دو ركعت نماز مي ‏خوانده و در آن نماز يك ختم قرآن مي ‏خوانده اند. 🔸اين كار همين بزرگواران است و كار آن ‏زمان بوده كه اولياء بودند و موفق بودند و اين كارها ممكن بود؛ غذاها آلودگي نداشت و شكم ‏ها از حرام پر نشده بود. غذا اثرش عجيب است. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔰درگذشت آیت الله فقیه، محدث، عارف و استاد حوزه (۱۳۲۳ق) 🔷آیت الله سیدمرتضی رضوی کشمیری (۱۲۶۸-۱۳۲۳ق) از مجتهدین و عرفای صاحب کرامات، متولد هند، ساکن کربلا و استاد سیدعلی قاضی بوده است. 👈زندگی نامه👉 ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺خوراکش کالعدم بود! ▫️آیت الله بهجت: 🔹از یکی از شاگردان آقا رحمه‌الله نقل شده که ایشان در عبادت کم‌نظیر بودند. 🔸دو ساعت بعد از مغرب افطار می‌کرد؛ و با اینکه دکتر درباره ایشان گفته بود که ریاضت، کبدش را کوبیده و از بین برده است؛ خوراک ایشان کالعدم بود؛ کأَنهُ لا یأْکل وَ لا یشْرَبُ (گویا نه می‌خورد و نه می‌آشامید). نه مثل ما! 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۳۱۰ ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺جواب استخاره! ▫️شيخ حسين همدر: 🔹يك سال وقتى كه حُجّاج براى زيارت بيت‌الله الحرام مى‏رفتند، خيلى به زيارت پيامبر خدا (ص) مشتاق شدم و قصد كردم كه همراه حُجّاج، پياده بروم تا به كسى زحمت ندهم. هيچ كس غير از خداوند عالَم از اين نيّت حقير مطلّع نشد. 🌦خدمت جناب مشرّف شدم كه ايشان براى اين كار استخاره كند تا هيچ ترديدى برايم باقى نمانَد و عزمم را جزم کنم و راهى شوم. در حرم مطهّر حضرت اميرالمؤمنين‏(عليه السلام) خدمت ايشان رسيدم و عرض کردم: «استخاره‏اى با قرآن بفرماييد.» 💢استخاره كردند و اين آيه آمد: « يا أيّها الذين امنوا لاتدخلوا بيوت النبّى إلّا أن يؤذن لكم .» تبسّمى كرد و فرمود: «بهتر است در خدمت حضرت أبوالأئمّة [اميرالمؤمنين ‏عليه السلام] باشيد. هنوز مأمور نيستيد كه پياده به حج و با اين حالِ ندارى و زحمت و تعب به زيارت پيغمبر خدا [ص] برويد. إن‌شاء‌الله بعداً با استطاعت به حج و زيارت مشرف مى‏شويد؛« فانّ مع العسر يسراً، إن مع العسر يُسراً.». 🌀من خيلى متعجّب شدم كه ايشان چگونه اين مطلب را فهميدند؟ واگر فرض كنيم از دلالت آيه [اى كه در جواب استخاره آمد] به اين پاسخ رسيدند، اينكه من پياده مى ‏خواهم بروم را از كجا فهميدند؟! ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺تأیید شجره نامه! ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹آقای سید مجتبی شبیری اخوی زاده از آقا سید حسین نوه مرحوم نقل کرد: ⚡️در هندوستان در سیادت آسید مرتضی کشمیری تردید کردند. ایشان به مشهد رفتند و متوسل به حضرت رضا شدند که شجره نامه مرا تأیید کنید و گرنه من عمامه را بر می دارم. 🍁شجره نامه را زیر بالش می گذارد و می خوابد. صبح که بلند می شود، می بیند مهر حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در آن منقش شده است. 🔸آقا سید حسین گفتند: من آن شجره نامه و مهر آقا را زیارت کردم. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۳۹۸. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
🔺دیگر نبینم... ▫️سید علی‌اکبر صداقت: 🔹آقا با دو نفر برای زیارت کربلا پیاده می‌رفتند به کاروان (سرشور) رسیدند، آقا در بیرون کاروانسرا مشغول نماز شد و آن دو نفر به او اقتدا کردند. 🔸یک‌مرتبه شیری پیدا شد و نزدیک آمد و نشست. آن دو نفر ترسیدند. ⚡️ بعد از نماز آقا سید مرتضی گوش شیر را گرفت و فرمود:«دیگر تو را نبینم که زوّار امام حسین علیه‌السلام را بترسانی». 🍁 پس از آن دیگر آن شیر دیده نشد. 📚سایت گلستان کشمیری ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama