eitaa logo
سیصدودلتنگ نفر💔
15.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
8.6هزار ویدیو
224 فایل
🖇️ کانال استیکرمون eitaa.com/joinchat/3431596091Cab66f12f3a 🖇️کانال عکسمون eitaa.com/joinchat/3628073121Ca08c1e088c @Yasesefid: جهت تبلیغ راضی به کپی بنرهای تبلیغ و تبادلمون در هیچ پیام‌رسانی نیستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 💠توشه بر دوش به سوی آخرت! 🔹زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، علی بن حسین علیه السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود. عرض کردم: - یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟ 🔹حضرت فرمودند: - زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! ) گفتم: - یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد. فرمودند: - تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش! 🔹زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: - یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم! حضرت فرمودند: - سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم! 🔹سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند: - آمادگی برای مرگ با و به دست می‌آید. 📚بحار، ج ۴۶، ص ۶۵ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠توشه بر دوش به سوی آخرت! 🔹زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، علی بن حسین علیه السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود. عرض کردم: - یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟ 🔹حضرت فرمودند: - زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! ) گفتم: - یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد. فرمودند: - تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش! 🔹زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: - یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم! حضرت فرمودند: - سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم! 🔹سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند: - آمادگی برای مرگ با و به دست می‌آید. 📚بحار، ج ۴۶، ص ۶۵ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠توشه بر دوش به سوی آخرت! 🔹زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، علی بن حسین علیه السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود. عرض کردم: یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟ 🔹حضرت فرمودند: زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! ) گفتم: یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد. فرمودند: تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش! 🔹زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم! حضرت فرمودند: سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم! 🔹سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند: « آمادگی برای مرگ با و به دست می‌آید.» 📚بحار، ج ۴۶، ص ۶۵ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘 💠توشه بر دوش به سوی آخرت! 🔹زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، علی بن حسین علیه السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود. عرض کردم: یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟ 🔹حضرت فرمودند: زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! ) گفتم: یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد. فرمودند: تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش! 🔹زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم! حضرت فرمودند: سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم! 🔹سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند: « آمادگی برای مرگ با و به دست می‌آید.» 📚بحار، ج ۴۶، ص ۶۵ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛