eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی🖤 والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی ما با این‌ حکیمی است که امروز سکان این انقلاب را به دست دارد... @besoye_zohor
📝 ✔️ در غربت و مظلومیت امام زمان ارواحنافداه، پاسخگو هستیم! ⛔️ای شیعیان امام زمان علیه السّلام! هر کس ندای مظلومیّت امام زمان علیه السّلام به گوشش برسد و اجابت نکند، نمی‌دانم چطور می‌خواهد جواب مادرش فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللّه‌علیها را بدهد. بی بی روز قیامت سؤال می‌کند که تو در دنیا بودی، فرزند من مهدی هم بود. فرزند من مهدی آیا غریب بود یا نه؟ فرزندم تنها بود یا نبود؟ تو چه می‌کردی؟ دنبال زندگی خودت بودی. دنبال عیش و رفاه بودی. چرا فرزندم مهدی را تنها گذاشتی؟ فکر جواب این سؤال را بکنیم ببینیم چه داریم جواب بدهیم، بعد هر طور خواستیم عمل کنیم!!! ◾️استاد حاج آقا زعفری زاده @besoye_zohor
‍ ✅مژده ای برای مردم آخرالزمان ✍از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر به حضرت علی (ع) فرمودند : « یا علی بدان که استوارترین ایمان ها از آن مردمی است که در آخرالزمان هستند چون آنها به پیامبر ملحق نشدند و در زمان او نبودند و در واقع خیلی از حقیقت ها را که در زمان پیامبر رخ داد آنها نبودند که ببینند و بر آنها حجت بود ولی آن مردم این حجت ها را ندیدند و تنها به نوشته هایی که در سفیدی کاغذ ها نوشته شده ایمان می پذیرند با این حال ایمان آنها به مراتب قوی تر از ایمان مردم زمان پیامبر است» 📚 بحارالانوار جلد ۱۲۵ در جای دیگر پیامبر برترین مردم امت خود را افرادی که در صدر اسلام ایمان آوردند و مسلمانان واقعی در آخرالزمان معرفی می کنند ⏰ @besoye_zohor
✨﷽✨ ✅سفارشات و هدایای امام زمان علیه‌السلام به آیة اللّه نجفی مرعشی ✍آیت اللّه نجفی مرعشی می گوید «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود و قفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت (ع) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو «سلامٌ علیکم یاسیّد» و نام مرا برد.جواب داده گفتم «شما کیستید؟» فرمود «یکی از بنی اعمام تو.» گفتم «درب بسته بود از کجا آمدی؟»فرمود «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.»پرسیدم «اهل کجایید؟» فرمود «حجاز.» سپس سیّد حجازی فرمود «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم «به جهت حاجتهایی.» فرمود «برآورده شد.» سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت و مطالعه در فقه و حدیث و تفسیر. و تأکید فرمود در صله رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمین، و نیز سفارش فرمود به مطالعه و حفظ نهج البلاغه و حفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد «خدایا به حقّ پیغمبر و آل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع و بچشان بر او شیرینی مناجاتت را و قرار بده دوستی او را در دلهای مردم و حفظ کن او را از شرّ و کید شیاطین، مخصوصاً حسد.» در بین گفتارش فرمود «با من تربت سیّد الشّهداء (ع) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده.» پس چند مثقالی کرامت فرمود و همیشه مقداری از آن نزد من بود. چنانکه انگشتری عقیق نیز عطا فرمود که همیشه با من هست و آثار بزرگی را از اینها مشاهده کردم. بعد از این، آن سیّد حجازی از نظرم غایب شد 📚کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم منتقم حقیقی 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @besoye_zohor
📝 ✔️ در غربت و مظلومیت امام زمان ارواحنافداه، پاسخگو هستیم! ⛔️ای شیعیان امام زمان علیه السّلام! هر کس ندای مظلومیّت امام زمان علیه السّلام به گوشش برسد و اجابت نکند، نمی‌دانم چطور می‌خواهد جواب مادرش فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللّه‌علیها را بدهد. بی بی روز قیامت سؤال می‌کند که تو در دنیا بودی، فرزند من مهدی هم بود. فرزند من مهدی آیا غریب بود یا نه؟ فرزندم تنها بود یا نبود؟ تو چه می‌کردی؟ دنبال زندگی خودت بودی. دنبال عیش و رفاه بودی. چرا فرزندم مهدی را تنها گذاشتی؟ فکر جواب این سؤال را بکنیم ببینیم چه داریم جواب بدهیم، بعد هر طور خواستیم عمل کنیم!!! ◾️استاد حاج آقا زعفری زاده @besoye_zohor
9⃣4⃣ اگرما را کنار نگذاریم کارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ نخواهدداشت، چرا؟ چون ڪارمان درجهت خدا نیست و ماخودمان را میکنیم. 📚به روایت همت ص۱۸۲ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @besoye_zohoe
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ قدرتی بالاتر از قدرت موشک ها 🔊 استاد رائفی پور
✨﷽✨ ✅مومنان همان مجرمانند! ✍افراد با ایمان، نزد خداوند بهترین مقام را دارند؛ در قرآن مجید، همواره از ارزش و گرامی بودن آنها در نزد خداوند، تعریف و توصیف بسیاری شده است. پیامبر گرامی اسلام در مورد حالات افراد با ایمان در دوره آخرالزمان می‌فرمایند: «در آن وقت، قلب مومن در درونش آب می‌شود، مانند حل شدن نمک در آب؛ زیرا منکرات را می‌بیند، ولی قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آن ها با ترس و لرز راه می‌رود، که اگر حرف بزند، او را می‌خورند، و اگر ساکت شود، دق مرگ می‌شود.» 📚 الزام الناصب، ص ١٨٢ روزگار رهایی، ص ٣۵۵ 🔺 در آخرالزمان، الگوهای رایج مردم عوض می‌شود. اگر با حجاب و عفیف باشی، دیگران تو را فردی قدیمی، بی‌کلاس و عقب افتاده می‌دانند؛ ولی اگر اخلاق و حجاب را رعایت نکنی، آنوقت باکلاس و امروزی به حساب می‌آیی. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم، در آخرالزمان فضائل اخلاقی از بین می‌رود و رذائل اخلاقی به جای آن رواج می‌یابد. ‌‌【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @besoye_zohor
🔸خاصیت خوب فتنه‌های آخرالزمان 🔻رسول خدا(ص) فرمودند: در آخرالزمان از فتنه بدتان نیاید؛ زیرا آن فتنه‏‌ها منافقان را [رسوا و] نابود می‌کند. 📗کنزالعمال حدیث۳۱۱۷۰ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🆔 @besoye_zohor
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
قسمت #161رمان سجاده صبر🌿🌳 باالخره فاطمه به حرف اومد: باورم نمیشه سهیل! ... اصال باورم نمیشه سهیل خن
قسمت رمان سجاده صبر💕💐 سهیل که احساس خاصی داشت، احساس کرد قلبش از حرکت ایستاد، سریع پلک زد تا اشکهای چشمش نیومده خشک بشن، دلش نمی خواست جلوی فاطمه گریه کنه ... برای اینکه بحث رو عوض کنه رو کرد به فاطمه و گفت: از این که تنهاتون بذارم ناراحت نمیشی؟ فاطمه با خنده و شیطنت گفت: چرا، راست میگی ما رو هم با خودت ببر سهیل با ناراحتی گفت: اگه میشد که میبردمتون، تو که فعلا نمی تونی درست حسابی راه بری، چه برسه به این سفر؟! علی رو هم که نمی تونیم ببریم ... فاطمه با خنده گفت: شوخی کردم بابا، برو به سلامت، امام حسین اگه بخواد مارم میطلبه، فعلا واسه شما دعوت نامه اومده، مدیونی اگه منو دعا نکنی ها سهیل دستش رو به نشانه فکر زیر چونش گذاشت و گفت: مثلا چی دعا کنم واست؟ فاطمه بدون فکر فورا گفت: دعا کن خدا بالاخره قسمتم کنه و لاغر بشم سهیل که خندش گرفته بود گفت: باز شروع شد... بابا تو همین جوری تپل خوبی... بعد هم صورت فاطمه که در حال خندیدن بود رو عاشقانه بوسید ... +++ وقت رفتن بود و کوله بار سفر آماده، سهیل و فاطمه بی تاب بودند، هم بی تاب دوری از هم، هم بی تاب کربلایی که سهیل آماده و فاطمه حسرت به دل زیارتش بودند ... نگاههاشون به هم بود و دستهاشون توی دستهای هم ... -سهیل -جان سهیل فاطمه اجازه داد اشکهاش مهمون گونه هاش بشن ... از اشک ریختن جلوی سهیل خجالت نمیکشید ... لبهاش رو باز کرد ... -خوش به حالت ... منتظرتم که دست پر برگردی ... سهیل که چشم در چشم همسرش بود لبخندی زد و سری به تایید تکون داد... انگار دل کندن سخت بود، آروم دستش رو بالاآورد و روی گونه فاطمه کشید ...
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى مُفَرِّجِ اَلْكُرُبَاتِ...✋ ⚜سلام بر تو ای که آخرین امید درماندگان، به دستان گره گشای توست. ⚜سلام و بر روزی که گره از کار عالمـ🌎 باز خواهی کرد. 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @besoye_zohor