فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #پرستش_شیطان در کارتن تام و جری!!
⚠️ بارها این کارتون مهمان چشم وذهن #کودکان ما شده!!
#شیطان_پرستی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#پرسش_پاسخ_مهدوی
📌آیا امام زمان به تمام نقاط جهان سر میزنند؟❓
✅امام زمان، از آن جهت که مظهر علم غیب خداوند است، از همهجا و همه چیز اطلاع دارد؛ به عبارت دیگر امام زمان هر گاه بخواهد همه چیز نزد او حاضر است و به تمام موضوعات خارجی اطلاع داشته و از آنها آگاهی دارد.[۱]⚜
✅از طرفی دیگر، گاهی حضرت، مطابق مصالح خاص و یا عام، از طرف خداوند متعال مأمور به ملاقات، دستگیری و رفع گرفتاریها میشوند؛ گاهی احساس میکنند که باید فلان مکان و نزد فلان شخص رفته و گرفتاری او را برطرف سازند؛ گاهی در فلان سرزمین حاضر شده تا از اهالی آن دفع بلا گردد و یا شخصی توجیه شده و هدایت شود.
ازاینرو حضرت هر مکان و زمانی را که مصلحت ببینند خود را در آنجا حاضر میکنند.
📚۱. کافی، ج۱، ص۲۶۲..
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام على (ع):
تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَبٍ🍃
#راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ،زيباترين اخلاق و بهترين ادب است
#كافى_ج8_ص 150_ح132
🆔 @Besoye_zohor
هدایت شده از ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان( عج )چگونه مشکلات رابرطرف میکند؟ با معجزه؟
حضرت معضل #فساد مدیران راچگونه حل میکند؟
🔸چرا امام زمان بعضا به جای #حصر، اعدام میکند؟ چرا پیامبر فتنهگران را اعدام نکرد؟
🆔 @Besoye_zohor 💯
📌#نـــــبردقـرقیـــــسیا
3⃣
✅2 . موقعیت جغرافیایی قرقیسیا
✅«قرقیسیا» شهری در شمال #سوریه است که در محل التقای رود #خابور با #فرات قرار گرفته است . این شهر پیش از اسلام #کرکیسیون نام داشت و در سال نوزدهم هجری به دست #مسلمانان فتح شد و قرقیسیا نام گرفت (11) .
☘در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین های #خلاف_شرقی درباره قرقیسیا چنین توضیح داده شده است:
☘در حدود دویست میلی پایین #رقه ، قرقیسیا که همان کرکیسیوم قدیم است، در ساحل چپ #دجله ، جایی که رودخانه خابور آبهای زیادی خود را در آن می ریزد واقع است . ابن حوقل درباره قرقیسیا گوید شهری زیبا است که در آغوش باغستانی قرار داد . یاقوت و حمدالله مستوفی هر دو آن را محلی دانسته اند که کوچکتر از رحبه که شش فرسخی قرقیسیا و در جانب غربی فرات است (12) .
☘ #ابن_رسته قرقیسیا ( (Qarqisiya را از شهرهای اقلیم چهارم و از حوزه های ناحیه جزیره معرفی می کند (13) .
✅ #ابن_خردادبه در #المسالک و #الممالک پس از آنکه موقعیت قرقیسیا بر ساحل فرات را توصیف می کند به بیان فاصله آن تا بغداد می پردازد و تمامی منازل میان این دو را نام برده و به فاصله هر یک از دیگری نیز اشاره می کند . بر اساس محاسبه وی فاصله این دو شهر از یکدیگر در حدود نود و چند فرسخ است (14) .
✴️در معجم البلدان طول و عرض جغرافیایی این شهر به نقل از #بطلیموس ذکر شده است:
✴️بطلمیوس می گوید: طول #جغرافیایی شهر قرقیسیا 64 درجه و 45 دقیقه و عرض آن 35 درجه است . این شهر جزء اقلیم چهارم است (15) .
✨یکی از محققان معاصر در مورد موقعیت جغرافیایی قرقیسیا می نویسد:
✨امروزه خرابه های آن نزدیک شهر #دیر_زور سوریه قرار دارد . قرقیسیا نزدیک مرزهای سوریه - عراق است و به مرزهای ترکیه - سوریه نسبتا نزدیک می باشد (16) .
پی نوشتها:
1 . سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ص 894، به نقل از: الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 136 .
2 . همان، ص 896 .
3 . دخل، علی محمد علی، الامام المهدی، ص 344 .
4 . الطوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، ص 422، ح 12 .
5 . المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 237 .
6 . سلیمان، کامل، همان، ص 1120، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 56 .
7 . فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص 127 .
8 . کورانی، علی عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 130 .
9 . ابن حماد، الفتن، ص 195، ح 797 .
10 . همان، ص 208، ح 838 .
11 . قاموس اعلام ترکی، ج 5
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از بسوے ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حفرچاه_توسط_اجنه_برای_حضرت_سلیمان👿
🔴فیلم گرفته شده از چاهایی که گفته شده جن ها برای ارتش حضرت سلیمان(ع)حفر شده که از بیت المقدس عازم یمن بودند تا از این آبها بنوشند.
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#تشکیل حکومت #جهانى و برچیده شدن مرزهاى جغرافیایى:
امام مهدى(عج) حکومت جهانى تشکیل میدهد و مرزهاى جغرافیایى را بر مىچیند.
این حکومت همان حکومت #آرمانى موعود است که از آن در روایات گاهى به مدینه » #فاضله« سخن گفته شده است.(1) گاهى به جامعه مطلوب و گاهى به «دولت کریمه» یاد شده است.
حکومت جهانى امام زمان(ع) از مؤلّفه ها و شاخصه هایى برخوردار است که تحقق هر کدام از آنها مىیتواند یکى از حوادث بعد از #ظهور امام زمان(ع) محسوب شوند، از جمله:
#گسترش_عدالت:
یکى از ویژگىهاى حکومت امام زمان(ع) عدالت است. عدالت #عنصر گم شدهاى است که همگان دنبال آن هستند. این گمشده در حکومت امام زمان تحقق پیدا مىکند.
♥️پیامبر اسلام فرمود: «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئتْ ظلماً و جوراً»؛(2) امام زمان(ع) حکومت را به گونهاى سازماندهى مىیکند که دیگر واژه ستم از ذهنها رخت بر میبندد و کسى به دیگرى ظلم نمیکند؛
گزینش #کارگزاران_شایسته:
طبیعى است که حکومت آرمانى امام زمان(ع) که رهبرى آن را امام #مصلح و #پارسا بر عهده دارد، کارگزاران آن نیز از صالحان و پارسایان خواهند بود، از این رو در روایات آمده است که دولت امام زمان(ع) را برخى از پیامبران و جانشینان آنان و صالحان و از اصحاب پیامبر اسلام(ص) تشکیل مىدهند.
حضرت عیسى(ع) به امام زمان(ع) مىگوید: »من به عنوان وزیر فرستاده شدهام؛ نه امیر و فرمانروا.(3)
6- رشد آگاهى و دانش: یکى از حوادث بسیار مهم رشد دانش و صنعت در عصر امام زمان(ع) است. دوره ظهور دوران #گسترش #علم و #دانایى است و مدینه فاضله اسلامى «مدینة العلم» است.
با آمدن آن #منجى همان گونه که ظلم جاى خود را به #عدل و #داد میدهد، دانایى و فرزانگى جایگزین جهل و نادانى مىشود و جهان از نور عقل و دانش آکنده مىگردد.(4)
📚پی نوشت ها:
1. مجله حوزه، ویژه امام زمان، ص 134 به بعد.
2. کنز العمال، ج 14، ص 175.
3. ابن طاووس، ملاحم، ص 83.
4. لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص 607.
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🔅 #حدیث_مهدوی 🔅
✔️ و اینک .... #اخرالزمان ....
🔺 امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمودند:
👈در #اخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته می شود. هر سالی به قدرت یک مه و هر ماهی به قدر یک هفته، و هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت می گذرد و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه می گردد.
📚5) کنز العمال، ج 14، ص 244.
⚠️ اگر درست دقت کنید زمان هم #برکت ندارد ..!! بیدار می شویم هنوز تو فکر صبحانه ایم نهار شده! تا تکون می خوریم شب میشه !
انگار همین ماه پیش عید نوروز بود !
گذر زمان را دقت کنید ...👌
🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#باد #سیاه
وزیدن باد سیاه از نشانه های #آخر الزمان ذکر شده است.
در حدیثی آمده است: باد سیاه اول #صبح بر می خیزد و آن گاه #زلزله ای روی می دهد و قسمت اعظم #بغداد زیر آوار می ماند.
محجه البیضاء ج 4، ص 343؛ الزام الناصب، ص 185؛ بحارالانوار، ج 52، ص 220
⬛️◼️◾️◾️◼️⬛️
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مجموعه مستند
#برنامه_شیطان 🔥
قسمت۶: یاوران صهیون ✡
وقتی خاخامهای یهودی این پرچم را🇮🇱به آتش میکشد
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴دعای با بخشش چهار هزار گناه ڪبییره🔻🔻🔻🔻🔻
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده است كه هر كه هر روز ده مرتبه اين دعا بخواند حق تعالى چهار هزار گناه كبيره او را بيامرزد و او را از سكرات مرگ و فشار قبر و صد هزار هول قيامت نجات دهد و از شرّ شيطان و لشكرهاى او محفوظ گردد و قرضش ادا شود و همّ و غمّش زايل گردد اين است دعا:
اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ماشاءَاللَّهُ وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ
مهيا كردم براى هر بيم و هراسى ((لااله الااللَّه )) را و براى هر غم و اندوهى ((ماشاءاللَّه )) را و براى هر نعمتى
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ
((الحمدللَّه )) را و براى هر آسودگى ((الشكرللَّه )) و براى هر شگفتى ((سبحان اللَّه )) و براى هر گناهى
اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ لِكُلِّ مُصيبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَ لِكُلِّ ضيقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ وَ
((استغفراللَّه )) و براى هر پيش آمد ناگوار ((اناللَّه و انااليه راجعون )) و براى هر فشار و سختى ((حسبى اللَّه )) و
لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ لِكُلِّ طاعَةٍ
براى هر قضا و قدرى ((توكلت على اللّه )) و براى هر دشمنى ((اعتصمت باللَّه )) و براى هر اطاعت
وَ مَعْصِيَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
و نافرمانى ((لاحول ولاقوة الا باللَّه العلى العظيم )) را
التماس دعا
منبع :بحارالانوار ج 87 ص 5
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
📌#نـــــبرد_قرقیسیا
4⃣
✅3 . دلایل و زمینه های نبرد قرقیسیا
☘آنچنان که از روایات بر می آید نبرد قرقیسیا بر سر گنجی است که در ناحیه فرات پیدا می شود . ابن #حماد به نقل از پیامبر اکرم (ص) از این گنج چنین گزارش می دهد:
🔅فرات از کوهی از #طلا و #نقره پرده بر می دارد سپس بر سر آن جنگ می شود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته می شود، پس هرگاه آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید (17) .
🔅همین مضمون با الفاظی مشابه در روایات دیگری که از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده، آمده است; که از جمله می توان به روایت زیر اشاره کرد:
🔅فرات از کوهی از طلا پرده بر می دارد، سپس مردم بر سر آن به #نبرد بر می خیزند و از هر صد نفر، نود نفر (و یا فرمود: نه نفر) در این نبرد کشته می شوند، هر یک از آن مردمان گمان می کنند که نجات می یابند (18) .
✨در الفتن و الملاحم ابن کثیر نیز به نقل از رسول خدا (ص) به پیدا شدن گنج اشاره شده است:
🔅به زودی فرات از گنجی از طلا پرده بر می دارد، پس هر کس آن را یافت، نباید چیزی از آن بر گیرد (19) .
🔅ابن کثیر در جایی دیگر نیز از آن حضرت روایت می کند که:
💫قیامت بر پا نمی شود، تا اینکه فرات از کوهی از طلا پرده برمی گیرد [در آن زمان] مردم با یکدیگر به #نبرد برمی خیزند . پس، از هر صد نفر، نود و نه نفر کشته می شود، هر یک از آن مردمان می گوید: شاید من کسی باشم که نجات می یابم (20) .
✨ابن حسام جونپوری نیز در #البرهان_فی_علامات_مهدی آخرالزمان به ماجرای کوه طلا در فرات اشاره دارد:
🔅قیامت برپا نمی شود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را آشکار می سازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمی خیزند و نه دهم آنها کشته می شوند (21) .
پی نوشتها:
1 . سلیمان، کامل، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ص 894، به نقل از: الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 136 .
2 . همان، ص 896 .
3 . دخل، علی محمد علی، الامام المهدی، ص 344 .
4 . الطوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، ص 422، ح 12 .
5 . المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 237 .
6 . سلیمان، کامل، همان، ص 1120، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 56 .
7 . فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص 127 .
8 . کورانی، علی عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 130 .
9 . ابن حماد، الفتن، ص 195، ح 797 .
10 . همان، ص 208، ح 838 .
11 . قاموس اعلام ترکی، ج 5
#بهترینهادرکانال👇
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
هدایت شده از بسوے ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیدیمانی_پایان❌❌
🔴احمدالحسن الیمانی(یمانی دروغین)
♨️استاد رائفی پور،کاملا بیان میکنه👌
🌺🌺ممنون از همه عزیزانی که کانال بسوی ظهور رو یاری میکنند🌹🌹
📛موضوع بعد کانال،نبرد قرقیسا،حتما دنبال کنید👌👌
🌹از همه دوستان التماس دعای ویژه داریم
یا حق🌹
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نتایج_ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر روی زمین
🔅 #استاد_روستایی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#داستان_طلبه_فقیر_و_عروس_هندی👌
✍ فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) عرضه مى دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان شخص مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: سخن همان است که گفتم؛ اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: «به آسمان رود و کار آفتاب کند»؛ فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم. یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم؛ شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت: من گفته بودم: «به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند» طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست؛ بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: «به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند»؛ وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💠داستان"روحانی سنّی با توسل به امام زمان-عج- شیعه شد"💠
🔸🔹🔶🔷🔶🔹🔸
مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی فرمودند :
آقای رکنی امام جمعه بندر لنگه، علت شیعه شدن یک آخوند سنّی را که به تازگی شیعه شده است برایم نقل کرد :
سبب شیعه شدنش این بود که آن شخص به شهر می رود و فرشی می خرد و آن را بر وانتی می گذارد.
وقتی پیاده می شود وانتی فرار می کند.
خیلی متأثر می شود، می گوید:
"در ذهنم امام زمان شیعه ها آمد، گفتم: اگر حق می گویند باید فرشم را برگرداند."
دقایقی بعد در می زنند.
او در را باز می کند و راننده وانت را می بیند که فرش را آورده است!
می گوید : چرا آورده ای؟
راننده پاسخ می دهد : در را باز کردم تا ماشین را داخل گاراژ ببرم، در بسته شد.
دوباره باز کردم بسته شد.
فهمیدم قضیه ای در این فرش است.
از این رو آن را پس آوردم، از شما هم طلب بخشش دارم.
📚میر مهر، صفحه120
🔸🔹🔶🔷🔶🔹🔸
تو در اعماق دل ها خانه داری
هزاران عاشق دیوانه داری
کجا رد می نمایی آشنا را
تویی که لطف با بیگانه داری😔
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
#ازداج_پسری_با_مادرش😳😳
✅زمان خلافت عمر، جوانی به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد و ناله سر میداد که:
خدایا بین من و مادرم حکم کن.
عمر از او پرسید:
مگر مادرت چه کرده است؟ چرا درباره او شکایت میکنی؟
جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده.. اکنون که بزرگ شدهام و خوب و بد را تشخیص میدهم، مرا طرد کرده و میگوید تو فرزند من نیستی! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم.
عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت احضارش چیست، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.
عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.
جوان گفتههای خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است.
عمر به زن گفت:
شما در جواب چه میگویید؟
زن پاسخ داد: خدا را شاهد میگیرم و به پیغمبر سوگند یاد میکنم که این پسر را نمیشناسم. او با چنین ادعایی میخواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بیآبرو سازد. من زنی از خاندان قریشم و تابحال شوهر نکردهام و هنوز هم باکرهام.
در چنین حالتی چگونه ممکن او فرزند من باشد؟!
عمر پرسید: آیا شاهد داری؟
زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.
آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ میگوید و نیز گواهی دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است.
عمر دستور داد که پسر را زندانی کنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتری مجازات گردد.
مأموران در حالی که پسر را به سوی زندان میبردند، با حضرت علی علیهالسلام برخورد نمودند. پسر فریاد زد:
یا علی! به دادم برس، زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. برای چه او را آوردید؟
گفتند: علی علیهالسلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیدهایم که با دستور علی بن ابیطالب علیهالسلام مخالفت نکنید.
در این وقت حضرت علی علیهالسلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار کنند. او را آوردند. آنگاه حضرت به پسر فرمود: ادعای خود را بیان کن.
جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.
علی علیهالسلام رو به عمر کرد و گفت:
آیا مایلی من درباره این دو نفر قضاوت کنم؟
عمر گفت: سبحان الله! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدهام که فرمود:
علی بن ابیطالب علیهالسلام از همه شما داناتر است.
حضرت به زن فرمود: درباره ادعای خود شاهد داری؟
گفت: بلی! چهل شاهد دارم که همگی حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهی دادند.علی علیهالسلام فرمود: طبق رضای خداوند حکم میکنم. همان حکمی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من آموخته است.
سپس به زن فرمود: آیا در کارهای خود سرپرست و صاحب اختیار داری؟
زن پاسخ داد: بلی!
این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند. آنگاه حضرت به برادران زن فرمود:
آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار میدهید؟
گفتند: بلی! شما درباره ما صاحب اختیار هستید.
حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آوردهام و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را میپردازم. (البته عقد صورت ظاهری داشت).حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آوردم و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را میپردازم. (البته عقد صورت ظاهری داشت).
سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر کن.
قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت.
فرمود: این پولها را بگیر و در دامان زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما بر نگرد مگر آنکه آثار عروسی در تو باشد، یعنی غسل کرده برگردی.
پسر از جای خود حرکت کرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت:
برخیز! برویم.
در این هنگام زن فریاد زد «ألنار! ألنار!» (آتش! آتش!)
ای پسر عموی پیغمبر آیا میخواهی مرا همسر پسرم قرار دهی؟!
به خدا قسم! این جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصی شوهر دادند که پدرش غلام آزاد شدهای بود. این پسر را من از او آوردهام. وقتی بچه بزرگ شد به من گفتند:
فرزند بودن او را انکار کن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملی را انجام دادم ولی اکنون اعتراف میکنم که او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبریز است.
مادر دست پسر را گرفت و از محکمه بیرون رفتند.
عمر گفت: «واعمراه، لولا علی لهلک عمر»- «اگر علی نبود من هلاک شده بودم.» [1] .
پی نوشت ها:
[1] بحار: ج 40 ص_306 نقل از داستانهای بحارالانوار، ج2 ،ص51.
#بهترینهادرکانال👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯